مقالات برای 'رابوچایا گازتا'[١] نامه به گروه تحریریه
و. ای. لنین
رفقای عزیز!
در پاسخ به درخواست شما من سه مقاله برای روزنامه میفرستم و ضروری میدانم که چند کلمه درباره همکاری ام بطور عام و روابط بین ما بطور خاص بیان کنم.
از تماس قبلی شما من اینطور استنباط کردم که شما قصد بنیان گذاری یک مؤسسه انتشاراتی را دارید و میخواهید مجموعهای از جزوات سوسیال-دمکراتیک را برای ویرایش به من بسپارید.
هم اکنون من میبینم که مسائل به گونهای دیگر هستند، که شما هیئت تحریریهتان را ایجاد کردهاید که دارد انتشار یک روزنامه را شروع میکند و من را به همکاری دعوت مینماید.
احتیاجی به گفتن نیست که من نیز مشتاقانه با این پیشنهاد موافقم، ولی باید بگویم، در تحقق این امر، من همکاری موفقیت آمیز را تنها با شرایط زیر امکانپذیر میدانم: ١) ارتباط منظم بین اعضای هیئت تحریریه و همکار که باید از تصمیمات در مورد همه دست نوشتهها (پذیرفته شده، رد شده، تغییر یافته) و همه انتشارات مؤسسه شما آگاه گردد؛ ٢) مقالات من با نام مستعار خاصی امضا شوند (اگر نامی که برای شما فرستادهام گم شده است، خودتان یکی دیگر را انتخاب نمایید)؛ ٣) توافق بین هیئت تحریریه و همکار در مورد دیدگاههای اساسی درباره مسائل تئوریک، وظایف عملی بلاواسطه و منش مطلوب روزنامه (یا مجموعه جزوات).
امیدوارم که اعضای هیئت تحریریه با این شرایط موافق باشند و به منظور عملی شدن سریعترین توافق ممکن بین ما، من بطور خلاصه به سؤالاتی که از شرط سوم برمی خیزند خواهم پرداخت.
من مطلع هستم که شما معتقدید «گرایش کهن قوی است» و هیچ نیاز خاصی به مباحثه برعلیه برنشتینیسم و پژواکهای روسی آن وجود ندارد. من این دیدگاه را خیلی خوش بینانه میدانم. اظهاریه علنی برنشتین مبنی بر اینکه اکثریت سوسیال-دمکراتهای روس با وی موافقند[٢]؛ جدایی بین سوسیال-دمکراتهای «جوان» در خارجه و گروه رهایی کار[٣]، که بنیان گذار، نماینده و با ایمانترین نگهبان «گرایش کهن» است؛ تلاشهای بیهوده رابوچایا میسل برای گفتن چند کلمه جدید، برای طغیان علیه وظایف سیاسی «گسترده»، برای ارتقاء دادن موضوعات پیش پا افتاده و کار آماتوری به مرتبه ستایش آمیز، استحاله عامیانه و طعنه آمیز «تئوریهای انقلابی» (شماره ٧، «در گذار»)؛ و در آخر، بینظمی کامل در نوشتجات مارکسیستی قانونی و تلاشهای دیوانهوار اکثریت نمایندگان آن برای متوسل شدن به برنشتینیسم، «انتقاد» مد شده – همه اینها، به نظر من در خدمت نشان دادن واضح این امر هستند که استقرار مجدد «گرایش کهن» و دفاع پرقدرت از آن مسألهای واقعاً مبرم است.
شما از روی مقالات خواهید دید که نظرات من درباره وظایف روزنامه و برنامه انتشارش چگونه هستند، و من خیلی مایلم که بدانم که تا چه حد بر سر این مسأله اشتراک نظر داریم (متأسفانه مقالات با قدری عجله نوشته شدهاند: برای من خیلی مهم است که محدوده زمانی که برای تحویل آنها وجود دارد را بدانم).
فکر میکنم ضروری است که مباحثهای مستقیم را برعلیه رابوچایا میسل به راه انداخت، ولی به این منظور من مایلم که شمارههای ٢-١، ٦ و بعد از ٧ را دریافت کنم؛ همچنین پرولتارسکایا بوربا[٤] را. من جزوه آخری را همچنین از این رو احتیاج دارم که در روزنامه آن را نقد کنم.
در خصوص طول مقالات، شما نوشتید که من خودم را مقید نکنم. فکر میکنم تا زمانی که روزنامهای وجود داشته باشد، من اولویت را به مقالات روزنامه خواهم داد و حتی به مطالب جزوهای در آنها خواهم پرداخت و این حق را برای خودم محفوظ خواهم داشت تا مقالات را در زمان دیگری به صورت جزوه درآورم. موضوعاتی که من پیشنهاد میکنم در آینده بلاواسطه به آنها پرداخته شود عبارتند از: ١) طرح برنامه (من به زودی آن را خواهم فرستاد)[٥]؛ ٢) مسائل تاکتیکی و سازمانی که قرار است در کنگره بعدی حزب سوسیال-دمکرات کارگری روسیه درباره شان بحث شود[٦]؛ ٣) جزوهای درباره قواعد رفتار برای کارگران و سوسیالیستها به هنگام آزادی، در زندان و در تبعید – با نمونه برداری از جزوه لهستانی (درباره «قواعد رفتار» – اگر میتوانید، مایلم که آن را برای من فراهم کنید)؛ ٤) اعتصابات (I- اهمیت آنها، II- قوانین راجع به آنها، III- بازبینی برخی اعتصابات سالهای اخیر)؛ ٥) جزوه «زنان و آرمان طبقه کارگر»، و برخی چیزهای دیگر.
مایلم از حدود تقریبی موادی که هیئت تحریریه در دست دارد آگاه شوم تا از تکرار و پرداختن به موضوعاتی که هم اکنون «به اندازه کافی» به آنها پرداخته شده اجتناب نمایم.
من منتظر پاسخ هیئت تحریریه از طریق همان راههای ارتباطی خواهم ماند.(به جز این روش من هیچ امکان ارتباطی با گروه شما نداشته و ندارم.)
ف.پ.[٧]
نوشته شده در نیمه دوم سال ١٨٩٩
برای اولین بار در سال ١٩٢٥ در جلد ٣ آثار متفرقه لنین منتشر شد
مجموعه آثار لنین، جلد ٤، صفحات ٢٠٧ - ٢٠٩
انتشار بر طبق دستنویس کپی برداری شده توسط یک ناشناس
توضیحات
[١]
لنین مقالات «برنامه ما»، «وظیفه فوری ما» و «یک مسئله مبرم» را در طی دوران تبعیدش نوشت. او قصد داشت که این مقالات را برای روزنامه رابوچایا گازتا که توسط کنگره اول ح.س.د.ک.ر. به عنوان ارگان رسمی حزب پذیرفته شده بود بفرستد. تلاشی برای تجدیدانتشار روزنامه در ١٨٩٩ انجام شد و هیئت تحریریه به لنین پیشنهاد نمود که سردبیری را به عهده بگیرد؛ بعدها از او دعوت به همکاری شد. لنین مقالات را همراه با نامه به هیئت تحریریه فرستاد. تلاش برای تجدیدانتشار ناموفق ماند و مقالات هرگز منتشر نشدند.
[٢]
اپورتونیستهای روس، «اکونومیستها» و بوندیستها، با دیدگاههای برنشتین موافق بودند. برنشتین در اثرش به نام «زمینههای سوسیالیسم»، توافق آنها با دیدگاههای خودش را به عنوان توافق اکثریت سوسیال دمکراتهای روس وانمود کرد.
[٣]
اشاره است به انشعاب در اتحادیه سوسیال دمکراتهای روس در خارجه در نخستین کنفرانس آن که در نوامبر ١٨٩٨ در زوریخ برگزار شد.
[٤]
مجموعه پرولتارسکایا بوربا (مبارزه پرولتری)، شماره ١، توسط گروه سوسیال دمکرات اورال در زمستان ٩٩-١٨٩٨ در چاپخانه خود گروه چاپ شد. نویسندگانی که این مجموعه را آماده کردند موضع «اکونومیستی» اتخاذ نموده، نیاز به یک حزب مستقل طبقه کارگر را انکار کردند و اعتقاد داشتند که انقلاب سیاسی میتواند توسط یک اعتصاب عمومی پیروز شود. لنین عقاید نویسندگان این مجموعه را در فصل چهارم کتاب «چه باید کرد؟» بررسی نمود.
[٥]
اشاره است به «طرح برنامه حزب ما» (به صفحات ٥٤-٢٢٧ جلد ٤ مجموعه آثار لنین مراجعه نمایید).
[٦]
اشاره است به کنگره دوم ح.س.د.ک.ر. که قرار بود در بهار سال ١٩٠٠ تشکیل شود. برای اطلاع از نظر لنین در خصوص تشکیل یک کنگره در این زمان به صفحات ٣٢٣ و ٣٥٣ از جلد ٤ مجموعه آثار لنین مراجعه نمایید.
[٧]
F.P. – یکی از اسامی مستعار لنین.
- این متن، عین ترجمهای است که رفیقی با نام "دوست شما" برای این سایت فرستادهاند.—آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L1035fa.html
|