یک مسأله مبرم
و. ای. لنین
در مقاله قبل گفتیم که وظیفه مبرم ما، تأسیس یک ارگان حزبی با انتشار و پخش منظم است. این سؤال را مطرح کردیم که چگونه و تحت چه شرایطی رسیدن به این هدف امکانپذیر است. بیایید مهمترین جوانب این مسأله را مورد توجه قرار دهیم.
قبل از هر چیز میتوانند در جواب بگویند که برای رسیدن به این هدف لازم است در ابتدا فعالیت گروههای محلی گستردهتر گردد. ما این عقیده را که کاملاً اشاعه یافته اشتباه میدانیم. ما میتوانیم و باید تأسیس ارگان حزبی و در نتیجه خود حزب را بدون وقفه شروع کنیم و آنرا در موقعیت استوار قرار دهیم. شرایط لازم برای چنین اقدامی هم اکنون موجود است: کار محلی انجام میگیرد و این کار ظاهراً ریشههای عمیقی پیدا کرده است؛ زیرا که حملات مخرب پلیس که به دفعات بیشتری صورت میگیرد فقط به وقفههای کوچک میانجامد؛ به جای آنهایی که در مبارزه از پا افتادهاند بسرعت نیروهای تازه وارد عمل میشوند. حزب منابع انتشاراتی و نیروهای ادبی را نه تنها در خارج بلکه در روسیه هم در اختیار دارد. پس مسأله این است که آیا کاری که هم اکنون انجام میشود باید به شیوه «آماتوری» ادامه یابد یا اینکه در فعالیت یک حزب متشکل شده و به نحوی شکل گیرد که بطور کامل در یک ارگان مشترک انعکاس یابد.
در اینجا به مسأله مبرم جنبشمان نزدیک میشویم، به نقطه ضعف آن یعنی تشکیلات. بهبود سازماندهی و انضباط انقلابی و تکمیل شیوههای کار مخفی شدیداً لازم هستند. باید آشکارا پذیرفت که ما در این رابطه عقبتر از احزاب انقلابی قدیمی روسیه باقی ماندهایم و باید تمامی نیروی خود را برای رسیدن به آنها و پیشی گرفتن از آنها بکار گیریم. بدون بهبود در تشکیلات هر گونه پیشرفت جنبش کارگری ما، بطور عام و ایجاد حزبی فعال با ارگانی با عملکردی صحیح بطور خاص غیرممکن است. این یک طرف قضیه، اما از طرف دیگر بایستی ارگانهای کنونی حزب (ارگان هم به مفهوم سازمانها و گروهها و هم به مفهوم نشریات) به مسأله تشکیلات توجه بیشتری نمایند و تأثیر بیشتری بر گروههای محلی در این جهت وارد کنند.
کارهای آماتوری محلی همیشه به فزونی بیش از حد روابط شخصی و روشهای محفلی کشیده میشود – و ما از این مرحله محفلی که برای کار محلی کنونی بسیار محدود است و منجر به صَرف بیش از حد نیرو میشود، پا فراتر گذاشتهایم. تنها ادغام در یک حزب، اجرای منظم اصول تقسیم کار و اصل صرفهجویی نیروها را ممکن خواهد ساخت. باید به این هدف دست یابیم تا از ضررها کاسته شود و ستون کمابیش محکمی در مقابل ستم حکومت مطلقه و تعقیب وحشیانه آن به وجود آید. در برابر ما، در برابر گروههای کوچکی از سوسیالیستها که در پهنه وسیع «مبارزه زیر زمینی» روسیه وجود دارند، ماشین غولپیکر یکی از مقتدرترین دولتهای نوین که تمام نیروهایش را بسیج کرده تا سوسیالیسم و دمکراسی را خفه کند ایستاده است. ما اطمینان داریم که سرانجام این حکومت پلیسی را از بین خواهیم برد، زیرا از دمکراسی و سوسیالیسم تمام بخشهای سالم و رشد-یابنده جامعه طرفداری میکنند؛ اما برای اینکه بتوانیم مبارزه منظمی را برعلیه حکومت رهبری کنیم، مجبوریم که سازمان انقلابی، انضباط و فنون کار مخفی را به بالاترین درجه تکامل برسانیم. ضروری است که تک تک اعضای حزب و یا گروههای جداگانه اعضا درباره امور مختلف حزب تخصص پیدا کنند، عدهای در امر تکثیر نشریات، عده دیگر در امر وارد کردن آنها از مرز، گروه سوم برای توزیع آنها در داخل روسیه، گروه چهارم برای پخش آن در شهرها، گروه پنجم برای تدارک محل جلسات مخفی، گروه ششم برای جمعآوری پول، گروه هفتم برای رساندن مکاتبات و کلیه اخبار راجع به جنبش و گروه هشتم برای حفظ ارتباطات و غیره. ما میدانیم که این نوع تخصص مستلزم کنترل بر خودِ به مراتب بیشتر، قابلیتهای به مراتب بیشتر برای تمرکز بر کارهای روزمره کوچک و کم اهمیت که به چشم نمیآیند و قهرمانی واقعی به مراتب بیشتری است تا کار محفلی.
سوسیالیستهای روسیه و طبقه کارگر روسیه اما تاکنون توانایی قهرمانانهشان را نشان دادهاند و در حقیقت خطا است اگر بخواهیم از کمبود افراد ناله شِکوه کنیم. در بین جوانان کارگر تمایل برانگیخته شده و کنترل ناپذیری به ایدههای دمکراسی و سوسیالیسم مشاهده میشود، و با وجود اینکه زندانها و تبعیدگاهها پر شدهاند، هنوز هم از میان صفوف روشنفکران مانند گذشته یاری کنندگانی برای کارگران دائماً از راه میرسند. اگر بین تمام این تازه واردین ما به آرمان انقلاب، این فکر تبلیغ شود که سازمانی منسجمتر مورد نیاز است، آنگاه طرح ایجاد یک ارگان حزبی با انتشار و پخش منظم دیگر رؤیا نخواهد بود. بگذارید یکی از شرایط موفقیت چنین طرحی را مورد بررسی قرار دهیم: حصول اطمینان از دریافت مکاتبات و دیگر مواد لازم از همه جا برای روزنامه. آیا تاریخ نشان نمیدهد که چنین هدفی در تمام دوران اعتلای جنبش انقلابی ما و حتی برای ارگانهای منتشره در خارج از کشور کاملاً قابل دسترسی است؟ اگر سوسیال-دمکراتهایی که در مناطق مختلف فعالیت میکنند روزنامه حزبی را روزنامه خودشان بدانند و با آن رابطه دائمی داشته باشند و بررسی مسائل خود و انعکاس تمامی جنبش خود را در این نشریه به عنوان یک وظیفه اصلی در نظر بگیرند، کاملاً امکان خواهد داشت که در صورت رعایت روشهای مخفیکاری نه چندان پیچیده، فراهم آوردن اطلاعات کامل درباره جنبش برای نشریه تضمین شود. طرف دیگر مسأله، پخش مرتب روزنامه در تمام نقاط روسیه بسیار مشکلتر است، مشکلتر از وظیفه مشابه در اَشکال قدیمی جنبش انقلابی روسیه در زمانی که نشریات به چنین میزانی برای توده مردم منظور نشده بود. اما مقصد و منظور روزنامههای سوسیال-دمکراتیک پخش آنان را آسانتر میکند. مناطق اصلیای که در آنها روزنامه باید مرتباً با تیراژ زیادی پخش شود عبارتند از مراکز صنعتی، دهکدهها و شهرهای صنعتی، مناطق صنعتی شهرهای بزرگ و غیره. در این مراکز تقریباً جمعیت از کارگران و خانوادههای آنها تشکیل شده است؛ در واقع کارگر در چنین مناطقی به اوضاع مسلّط است و صدها شیوه برای جلو افتادن از پلیس میشناسد؛ روابط با مراکز صنعتی و کارخانهای مجاور، با فعالیت فوقالعاده آنها برجسته و متمایز میشود. در دوران اجرای قانون وضعیت فوقالعاده علیه سوسیالیستها (از ١٨٧٨ تا ١٨٩٠)[١] پلیس سیاسی آلمان مانند پلیس روسیه و حتی احتمالاً بهتر از آن کار میکرد؛ اما با اینحال کارگران آلمان به کمک تشکل و نظم خود توانستند نشریه هفتگی و غیرقانونی را بطور مرتب از خارج وارد کرده و در خانه تمام مشترکین طوری تحویل دهند که حتی وزراء نمیتوانستند از تحسین پست سوسیال-دمکراتیک («نامه سرخ») خودداری کنند. طبیعتاً نمیتوانیم در آرزوی چنین موفقیتی باشیم، اما اگر تمام مساعی خود را متوجه آن کنیم میتوانیم به این تضمین کنیم که نشریه حزبمان حداقل دوازده بار در سال منتشر بشود و بطور مرتب به همه مراکز صنعتی و به تمام گروههای کارگران که در دسترس سوسیالیسم هستند برسد.
برای اینکه به مسأله تخصص بازگردیم، باید همچنین به این موضوع اشاره کنیم که بخشی از ناکافی بودن تخصص به دلیل تسلط کار «آماتوری» و بخش دیگر به این دلیل است که نشریات سوسیال-دمکراتیک ما به مسائل مربوط به تشکیلات معمولاً توجه بسیار کمی اختصاص میدهند.
فقط وجود یک ارگان حزبی مشترک میتواند به هر «فعال عرصه معیّن» فعالیت انقلابی این آگاهی را بدهد که دارد بهمراه صفوف منظم اعضای دیگر به پیش میرود، این آگاهی را بدهد که فعالیتش مستقیماً برای حزب ضروری است، و اینکه او یکی از حلقههای زنجیری است که گلوی بدترین دشمنان پرولتاریا و تمام مردم روسیه — دولت خودکامه روسیه را خواهد فشرد. فقط چسبیدن اکید به این نوع تخصص صرفهجویی در نیروهایمان را میسر میکند؛ نه تنها هر یک از جوانب کار انقلابی توسط عده کمتری از افراد به اجرا درخواهد آمد بلکه فرصتی خواهد بود که بعضی از جوانب فعالیت کنونی کارهای قانونی بشوند. این قانونی کردن فعالیت، و پیشبردش در چهارچوب قانون را مدت مدیدی است که Vorwarts «به پیش»[٢] ارگان مرکزی سوسیال-دمکراسی آلمان به سوسیالیستهای روسیه توصیه کرده است. آدم در نگاه اول از چنین توصیهای تعجب میکند، اما این حقیقتاً شایسته توجه دقیقی است. تقریباً هر کسی که در یک محفل مطالعاتی محلی در شهری کار کرده باشد به آسانی به یاد میآورد که در میان کارهای متعدد و گوناگونی که محفل به آنها مشغول بوده، تعدادی موجود بودهاند که اصلاً به خودی خود قانونی بودهاند (بطور نمونه جمعآوری اخبار راجع به وضعیت کارگران؛ مطالعه ادبیات قانونی در مورد بسیاری از مسائل؛ مرور انواع معیّنی از ادبیات خارجی؛ حفظ انواع معیّنی از ارتباطات؛ کمک به کارگران در کسب سواد عمومی، در مطالعه قوانین کارخانه و امثالهم). تبدیل این قبیل امور به عملکرد ویژه عده خاصی از افراد، تمرکز قوای ارتش انقلابی «در خط آتش» را کم میکند (بی هیچ کاهشی در «استعداد مبارزاتی» آن) و قدرت نیروی ذخیره، آنهایی که جای «کشتهها و زخمیها» را میگیرند افزایش میدهد. این فقط در صورتی امکانپذیر است که هم اعضای فعال و هم ذخیرهها انعکاس فعالیتهایشان را در یک ارگان مشترک حزبی ببینند و ارتباطشان با آن را احساس کنند. هر چقدر هم که ما این تخصصی شدن را عملی کنیم، مسلماً گردهماییهای محلی کارگران و گروههای محلی لازم خواهند بود؛ اما از یک طرف، تعداد گردهماییهای انقلابی تودهای (که بخصوص از نظر اقدامات پلیس خطرناک هستند و اغلب نتایج بسیار کمتری به نسبت خطری که ایجاد میکنند به بار میآورند) بطور چشمگیری کمتر خواهد شد و از طرف دیگر، انتخاب جوانب مختلف کار انقلابی همچون عملکردهای ویژه، فرصتهای بهتر و بیشتری برای پوشاندن و محافظت کردن از چنین میتینگهایی پشت اَشکال قانونی تجمّع فراهم خواهد کرد: گردهمایی برای تفریح و سرگرمی، میتینگهای انجمنهای قانونی که طبق قانون مجاز است، و امثالهم. مگر کارگران فرانسه نتوانستند در زمان حکومت ناپلئون سوم و کارگران آلمان در دورۀ قانون اضطراری بر ضد سوسیالیستها همۀ راههای ممکن پوشاندن و دور از چشم نگهداشتن میتینگهای سیاسی و سوسیالیستیشان را ابداع کنند؟ کارگران روسیه هم مثل آنها از پس این کار بر خواهند آمد.
بعلاوه: تنها با تشکیلات بهتر و ایجاد یک ارگان حزبی مشترک میتوان نفس محتوای تبلیغ و ترویج سوسیال-دمکراتیک را عمق و گسترش داد. ما به این احتیاج بسیاری داریم. کار محلی تقریباً بی برو برگرد به غلو کردن در خصوصیات محلی میرسد، به... ...[٣] این بدون یک ارگان مرکزی که در عین حال یک ارگان پیشرفته دمکراتیک هم باشد امکان ندارد. تنها در این صورت اصرار ما در تبدیل سوسیال-دمکراسی به رزمنده پیشتاز راه دمکراسی تحقق خواهد یافت. و تنها در این صورت هم خواهیم توانست به طرح تاکتیکهای سیاسی معیّن برسیم – سوسیال-دمکراسی تئورى نادرست «یک توده ارتجاعی»[٤] را کنار گذاشته است. سوسیال-دمکراسی بهرهگیری از حمایت طبقات مترقی برعلیه طبقات ارتجاعی را یکی از مهمترین وظایف سیاسی میداند. تا زمانی که تشکیلاتها و نشریات بلحاظ کاراکتر محلی باشند، بعید است انجام این وظیفه قابل اجرا باشد: کار از روابط با تک افرادِ «لیبرال» و استفاده از «خدمات» گوناگون آنها فراتر نمیرود. فقط یک ارگان حزبی مشترک که اصول مبارزه سیاسی را بنحوی منسجم عملی میکند و پرچم دمکراسی را برافراشته نگه میدارد، میتواند عناصر مبارز و دمکرات را به سوی خود جلب کند و از تمام نیروهای مترقی روسیه برای مبارزه در راه آزادی سیاسی بهره جوید. فقط آنوقت قادر میشویم نفرت خشماگین کارگران از پلیس و اولیای امور را به نفرت آگاهانه از دولت خودکامه و به عزم راسخ در مبارزهای جانانه برای حقوق طبقه کارگر و تمام مردم روسیه بدل کنیم! در روسیه نوین، یک حزب انقلابی بغایت سازمانیافته که بر چنین پایهای ساخته شده باشد، نشان خواهد داد که بزرگترین قدرت سیاسی است!
* * *
در شمارههای آینده پیشنویس برنامه حزب کارگر سوسیال-دمکرات روسیه را منتشر و بحث مفصلتر در مورد مسائل مختلف تشکیلاتی را شروع خواهیم کرد.
از مقالههای برای رابوچایا گازتا
نوشته شده در نیمه دوم ١٨٩٩
مجموعه آثار لنین، جلد ٤، ص ٦-٢٢١
توضیحات
[١]
قانون فوقالعاده برعلیه سوسیالیستها در سال ١٨٧٨ در آلمان وضع شد. این قانون تمام سازمانهای حزب سوسیال-دمکرات، تشکیلات تودهای طبقه کارگر و مطبوعات کارگری را غیرقانونی میکرد؛ نشریات سوسیالیستی توقیف شدند و تبعید سوسیالیستها آغاز شد. این قانون در ١٨٩٠ تحت فشار جنبش تودهای طبقه کارگر برچیده شد.
[٢]
Vorwarts (به پیش) – ارگان مرکزی سوسیال-دمکراسی آلمان؛ اولین بار در ١٨٧٦ منتشر شد و ویرایش آن برعهده ویلهلم لیبکنخت و دیگران بود. انگلس از ستونهای این نشریه برای مبارزه علیه تمام تجلیات اپورتونیسم استفاده کرد. با این حال از اواخر دهه ١٨٩٠، پس از مرگ انگلس، Vorwarts شروع به چاپ منظم مقالات اپورتونیستها نمود، که بر سوسیال-دمکراسی آلمان و انترناسیونال دوم حاکم شده بودند.
[٣]
این بخش از دستنوشته از بین رفته است.
[٤]
نام مختصری است برای این گفته معروف لاسال که "در رابطه با طبقه کارگر، همه طبقات دیگر چیزی جز یک توده ارتجاعی نیستند". انگلس در نامهاش به اگوست ببل (مارس ١٨٧٥) مینویسد که این گفته تاریخاً غلط است، و فقط در مواقع استثنایى خاصّی صحت دارد.
مثلاً در انقلاب پرولتاریا، مثل کمون پاریس، یا در کشوری که در آن نه فقط بورژوازی دولت و جامعه را به شکل و شمایل خودش ساخته است، بلکه خرده بورژوازی دمکرات هم در پی او، فیالحال این بازسازی را به غایت منطقیاش رسانده است.— توضیح سایت آرشیو عمومی لنین.
ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقی از جزوه «گزیده مقالات درباره نشریات و تشکیلات کارگری» - با پارهای تغییرات.
lenin.public-archive.net #L1038fa.html
|