نامه به تحريريۀ نووایا ژیزن[١]
و. ای. لنین
رفقا، اجازه دهید به همدردی که از طرف شما به مناسبت توقیف اجباری روزنامۀ حزبی ما به عمل آمد، بپردازیم. بعضی از روزنامهها کارزار تحریکی دیوانهوار علیه ما به راه انداختهاند و ما را متهم به جاسوسی یا ارتباط با یک دولت متخاصم میکنند.
تهیمغزی (واژهای نارسا و بسیار ضعیف) فوقالعادهای که این تحریک با آن انجام میشود از واقعیات صریح زیر مشهود است. ژیوویه اسلاوو[٢] ابتدا بیانیهای مبنی بر جاسوس بودن لنین منتشر ساخت، سپس طی «اصلاحیه»ای که مقصود از آن عوض کردن چیزی نبود، اعلام کرد که او متهم به جاسوسی نبوده! ابتدا روزنامه با گواه گرفتن شهادت یرمولنکو انتشار یافت، اما بعد ناچار شد اذعان نماید که مدرک شمردن شهادت چنین شخصی نهایت شرمآوری و ناشیگری است.
نام پارووس به میان کشیده میشود، بدون ذکر آنکه هیچکس او را با صراحت و بیرحمی نشریۀ سوتسیال-دمکرات ژنو، که ما آن را منتشر میکردیم و در آن طی مقالهای در سال ١٩١٥ با عنوان «حد نهایی»، پارووس را «یک خائن» خواندیم که «پوتینهای هیندنبورگ را میلیسد»{١} و غیره، محکوم نساخته است. هر شخص باسوادی میداند، یا میتواند بآسانی بفهمد، که هر نوع ارتباط سیاسی یا غیرسیاسی بین ما و پارووس نمیتواند مطرح باشد.
به شخصی به نام سومنسون اشاره شده است، زنی که ما هرگز حتی ملاقات نکردهایم، چه رسد که با او کاری هم داشته باشیم. مؤسسات تجارتی هانه کی و کوزلوفسکی هم پایشان به میان کشیده شده است، بدون ذکر حتی یک واقعیت مبنی بر آنکه کجا، چگونه و چه وقت کسب و کار آنها پوششی برای جاسوسی بوده. نه تنها ما هرگز چه مستقیم و چه غیرمستقیم در مؤسسات تجاری مشارکت نداشتهایم، بلکه حتی یک کوپک هم چه برای شخص خودمان و چه برای حزب از رفقای نامبرده دریافت نداشتهایم.
آنها تا آنجا پیش میروند که ما را بخاطر نقل تحریف شدۀ مطالب پراودا توسط روزنامههای آلمانی سرزنش میکنند، ولی «فراموش» میکنند بگویند که پراودا در خارج از کشور بولتنهایی به زبانهای آلمانی و فرانسوی منتشر میسازد و نقل مطلب از این بولتنها کاملاً آزاد است.[٣]
همۀ اینها با مشارکت و حتی به ابتکار آلکسینسکی انجام میشود، کسی که به شورا پذیرفته نشده، یا به عبارت دیگر، به عنوان یک مفتری آشکار شناخته شده است!! آیا واقعاً فهم اینکه چنین روشهایی علیه ما حکم ترور قانونی را دارد ناممکن است؟ بحث در کمیتۀ اجرایی مرکزی[٤] پیرامون شرایطی که بر اساس آن اعضای کمیته را میتوان به دادگاه فراخواند، بدون شک معرف وجود نظم است.[٥] آیا احزاب اس. آر. و منشویک میخواهند در سوء قصد ترور قانونی مشارکت نمایند؟ آیا آنها میخواهند در کوششی جهت محاکمۀ ما بدون تعیین آنکه ما متهم به جاسوسی یا شورش هستیم، در کوششی جهت محاکمۀ ما بدون وجود هیچ ادعانامۀ دقیقی، شرکت کنند؟ آیا آنها میخواهند در کوشش برای برپا کردن محاکمۀ بوضوح غیرمنصفانهای که ممکن است کاندیداهای خودشان را در انتخابات مجلس مؤسسان با مانع روبرو نماید، شرکت جویند؟ آیا آن احزاب میخواهند آستانۀ تشکیل مجلس مؤسسان روسیه را به آغاز یک دریفوسیه{٢} در خاک روسیه تبدیل کنند؟
آیندۀ نزدیک پاسخی به این سؤالات خواهد داد که ما طرح آشکار آنها را وظیفۀ مطبوعات آزاد میدانیم.
صحبت ما دربارۀ مطبوعات بورژوایی نیست. البته، میلیوکوف به همان اندازهای معتقد به جاسوسی ما، یا قبول پول آلمانی از طرف ماست که مارکوف و زامیسلوفسکی اعتقاد داشتند که یهودیان خون بچهها را مینوشند.
ولی میلیوکف و شرکا میدانند که چه میکنند.
ن. لنین
نووایا ژیزن شمارۀ ٧١
١١ (٢٤) ژوئیۀ ١٩١٧
انتشار طبق متن نووایا ژیزن
مجموعه آثار لنین، جلد ٢٥
توضیحات
[۱] نووایا ژیزن Novaya Zhizn (زندگی نو) – روزنامهای که در سال ١٨-١٩١٧ توسط گروه سوسیال-دمکرات باصطلاح «انترناسیونالیستها» که با اتحاد منشویکها و روشنفکران نیمه منشویک تشکیل یافته بود، منتشر میشد، این روزنامه تا اکتبر ١٩١٧ مخالفت سرسختانهای را گاهی نسبت به دولت موقت و گاهی نسبت به بلشویکها از خود نشان میداد. پس از انقلاب اکتبر این روزنامه رفتار خصمانهای نسبت به دولت شوروی به پیش گرفت.
[۲] ژیوویه اسلاوو Zhivoye Slovo – نام یک نشریۀ ارتجاعی.
[۳] Byulleten "Pravdy" (بولتن «پراودا») به زبان آلمانی در استکهلم از ژوئن تا نوامبر ١٩١٧ تحت عنوان Russische Korrespondenz “Prawda” منتشر میشد. ناشر آن گروهی از کمیتۀ مرکزی ح.ک.س.د.ر.(ب) در خارجه بود و مقالاتی دربارۀ مسائل عمدۀ انقلاب روسیه، اسناد، گزارشها و اخبار حیات حزبی و کشور را منتشر میکرد. همچنین ویرایشی فرانسوی از آن وجود داشت.
[۴] منظور کمیته اجرایی مرکزی شوراهای نمایندگان کارگران و دهقانان منشویک و اس. آر. است که در ٥ (١٨) ژوئیه ١٩١٧ کمیسیونی را جهت بررسی اتهامات افتراآمیز علیه لنین و سایر بلشویکها، تعیین کرد.
[۵] پس از آنکه ژیوویه اسلاووی مرتجع افترای رسوایش علیه لنین را منتشر ساخت، کمیتۀ اجرایی مرکزی منشویک و اس. آر.ی شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان در ٥ (١٨) ژوئیۀ ١٩١٧ یک کمیسیون تحقیق را به درخواست گروه بلشویک جهت بررسی اتهامات افتراآمیز علیه لنین و دیگر بلشویکها منصوب کرد. ولی به محض آنکه دولت موقت تصمیم گرفت تا پروندۀ «اقدام مسلحانۀ سازمانیافته در شهر پتروگراد در ٥-٣ ژوئیۀ ١٩١٧ علیه قدرت دولتی» را به دادگاه پتروگراد ارجاع دهد، کمیسیون تحقیق کمیتۀ اجرایی مرکزی استعفا داد و در ٩ (٢٢) ژوئیه در ایزوستیا بیانیهای مبنی بر این منتشر کرد که «فعالیتش را قطع میکند و مدارکی که جمع کرده را در اختیار یک کمیتۀ دولتی قرار میدهد». در یک میتینگ مشترک برگزار شده توسط کمیتۀ اجرایی مرکزی شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان و کمیتۀ اجرایی کنگرۀ سراسری نمایندگان دهقانان در ١٣(٢٦) ژوئیه، منشویکها و سوسیالیست-انقلابیها قطعنامهای به تصویب رساندند که اظهار میداشت امتناع لنین از ظاهر شدن در دادگاه را مطلقاً ناروا میدانند. این قطعنامه میگفت که همۀ افرادی که توسط مقامات قضایی مورد اتهام قرار گرفتهاند از کار در شوراها برکنار شدهاند.
{١} مراجعه نمایید به جلد ٢١ از مجموعه آثار لنین، صفحات ٢٢-٤٢١. – ویراستار.
{٢} Dreyfusiad – اشاره است به رسوایی ماجرای دریفوس. آلفرد دریفوس، افسر ارتش فرانسه، در ١٨٩٤ در یک روند قضایی ناسالم با تهمت ارائه دادن اسرار نظامی فرانسه به آلمان محکوم به تبعید شد. بعدها اسناد افشا شده مشخص کردند که دریفوس بیگناه بوده و با انگیزههای یهودیستیزانه مورد تهمت قرار گرفته. در سال ١٩٠٦ دادگاه دریفوس را از تمام اتهامات تبرئه کرد. – مترجم.
- از جزوۀ «چهار مقاله از لنین دربارۀ خرده بورژوازی» - سازمان رزمندگان آزادی طبقه کارگر - مرداد ١٣٥٩
- بازنویسی: جواد راستیپور
- انتشار بدون مقابله و تغییر ۲۰۲۳/۱/۲۰
lenin.public-archive.net #L2579fa.html
|