از هم گسیختگی اقتصادی و مبارزۀ پرولتاریا علیه آن
و. ای. لنین
ما در این شماره قطعنامۀ تصویب شده توسط کنفرانس کمیتههای کارخانجات[۱] دربارۀ تدابیر اقتصادی برای مبارزه با از هم گسیختگی را منتشر می کنیم.
اندیشۀ اساسی قطعنامه نشان دادن شرایط برای کنترل واقعی بر سرمایه داران و تولید در تضاد با عبارات پوچ دربارۀ کنترل است که توسط بورژواها و مقامات خرده بورژوا بکار می روند. بورژواها دروغ می گویند هنگامی که ادعا می کنند تدابیر سیستماتیک اتخاذ شده توسط دولت جهت سه برابر یا حتی ده برابر کردن سودهای سرمایه داران «کنترل» هستند. خرده بورژوازی، بخشاً از روی ساده لوحی، بخشاً بخاطر نفع اقتصادی، به سرمایه داران و دولت سرمایه داری اعتماد می کند، و خود را با بی معنی ترین پروژههای بوروکراتیک برای کنترل راضی می سازد. قطعنامۀ تصویب شده توسط کارگران تأکید خاصی بر مهم ترین چیز می کند، یعنی بر اینکه چه باید کرد تا ۱) از «حفظ» عملی سودهای سرمایه داران جلوگیری کرد؛ ۲) پردۀ اسرار تجاری را درید؛ ۳) به کارگران در دفاتر نظارتی اکثریت داد؛ ۴) تضمین کرد که تشکیلات (نظارت و هدایت)، که تشکیلاتی «سراسری» است، توسط شوراهای نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان و نه توسط سرمایه داران هدایت می شود.
بدون این، تمام صحبت دربارۀ کنترل و تنظیم یا چرندیات محض است و یا فریب کامل مردم.
اکنون این امر برای هر کارگر دارای آگاهی سیاسی و اهل تفکر تا نهایت حد ممکن واضح است که رهبران خرده بورژوازی ما، نارودنیکها و منشویکها (ایزوستیا، رابوچایا گازتا)، به شدت معترض هستند. متأسفانه، آنهایی که برای نووایا ژیزن می نویسند، و به کرات بین ما و آنها نوسان کردهاند، این بار به همان سطح سقوط کردهاند.
رفقا آویلف و بازارف سعی می کنند بر پایین رفتن شان به باتلاق زودباوری خرده بورژوایی، سازشکاری، و پروژه سازی بوروکراتیک با استدلالات ظاهراً مارکسیستی، سرپوش بگذارند.
بگذارید این استدلالات را بررسی کنیم.
گفته می شود که ما افراد پراودا فقط به این دلیل که از قطعنامۀ دفتر سازماندهی (تأیید شده توسط کنفرانس) دفاع می کنیم، از مارکسیسم به سندیکالیسم منحرف می شویم. شرم کنید رفقا آویلف و بازارف! چنین بی دقتی (یا چنین حقه بازی) فقط شایستۀ رچ[۲] و یدینستوو[۳] است! ما هیچ پیشنهادی نظیر انتقال مسخره آمیز راههای آهن به کارکنان راه آهن، یا چرم سازیها به چرم سازان، نکردهایم. چیزی که ما پیشنهاد می کنیم کنترل کارگری است، که باید به تنظیم کامل تولید و توزیع توسط کارگران، به «تشکیلات سراسری» مبادلۀ غله با کالاهای کارخانهای، و غیره (با استفادۀ وسیع از تعاونیهای شهری و روستایی)، رشد یابد. چیزی که ما پیشنهاد می کنیم «انتقال همۀ قدرت دولتی به شوراهای نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان» است.
تنها کسانی که قطعنامه را با دقت نخوانده بودند، یا اصلاً نمی توانستند بخوانند، ممکن بود صادقانه در آن اثری از سندیکالیسم بیابند.
و فقط عالم نماها، که مارکسیسم را همانطور درک می کنند که استرووه و همۀ بوروکراتهای لیبرال «درک کردند»، می توانند اظهار دارند که «پریدن از روی سرمایه داری دولتی یوتوپیایی است» و اینکه «در کشور ما نیز نوع واقعی تنظیم باید خصلت سرمایه داری دولتی خود را حفظ کند».
سندیکای شکر یا راههای آهن دولتی در روسیه یا بارونهای نفت و غیره را در نظر بگیرید. آنها چه هستند جز سرمایه داری دولتی؟ شما چطور می توانید از روی چیزی که هم اکنون موجود است «بپرید»؟
نکته اینجاست که کسانی که مارکسیسم را به نوعی از دکترین سفت بورژوایی تبدیل کردهاند از مسائل خاص مطرح شده توسط واقعیت، که در روسیه عملاً ترکیبی از سندیکاها در صنعت و مزارع خرده دهقانی در نواحی روستایی را خلق کرده است، طفره می روند. آنها از این مسائل خاص با به پیش گذاشتن استدلالات شبه روشنفکرانه، و در حقیقت به کلی بی معنی، دربارۀ یک «انقلاب مداوم»، دربارۀ «معرفی» سوسیالیسم، و دیگر اراجیف، طفره می روند.
بگذارید به اصل مطلب بپردازیم! بگذارید کمتر بهانه بیاوریم و نزدیک تر به مسائل عملی بمانیم! آیا سودهای حاصل شده از تدارکات جنگی، سودهایی که به ۵۰۰ درصد یا بیشتر می رسند، باید دست نخورده بمانند؟ آری یا خیر؟ آیا قرار است اسرار تجاری دست نخورده بمانند؟ آری یا خیر؟ آیا قرار است کارگران قادر به اجرای کنترل شوند؟ آری یا خیر؟
رفقا آویلف و بازارف پاسخی به این مسائل عملی نمی دهند. آنها با استفاده از استدلالات «استرووهای»[۴] «تقریباً مارکسیسم»گونه، ناخواسته به سطح همدستان بورژوازی تنزل می کنند. بورژوازی چیزی بهتر از این نمی خواهد که به سؤالات مردم دربارۀ سودهای رسوایی آور تهیه کنندگان تدارکات جنگی، و دربارۀ از هم گسیختگی اقتصادی، با استدلالات «فاضلانه» راجع به خصلت «اتوپیایی» سوسیالیسم پاسخ دهد.
این استدلالات بطور مسخرهای احمقانه هستند، زیرا چیزی که بطور عینی سوسیالیسم را ناممکن می سازد اقتصاد مقیاس کوچک است که ما به هیچ وجه اعتقاد به مصادرۀ آن، یا حتی تنظیم یا کنترلش، نداریم.
«مقررات دولتی» آن چیز واقعی است که ما سعی داریم به دست بیاوریم بجای بلوفی که منشویکها، نارُدنیکها و همۀ بوروکراتها (که رفقا آویلف و بازارف را هم با خودشان بردهاند) از آن حرف میزنند تا با عَلَم کردن پروژههایی برای حراست از سودهای کاپیتالیستی و داد سخن دادن از حفظ اسرار تجاری، کل آن را منتفی کنند. نکته این است، تقریباً-مارکسیستهای ارجمند، نه «معرفی» سوسیالیسم!
نه تحمیل مقررات به کارگران و اِعمال کنترل بر کارگران توسط طبقۀ سرمایه دار، بلکه برعکس. نکته این است. نه اعتماد به «دولت»، که شایستۀ یک لوئی بلان است، بلکه مطالبۀ یک دولت تحت رهبری پرولتارها و نیمه پرولتارها – ما باید بدین سان با از هم گسیختگی اقتصادی مبارزه کنیم. هر راه حل دیگری چرند و فریب محض است.
پراودا شمارۀ ۷۳
۱۷(۴) ژوئن ۱۹۱۷
انتشار بر طبق متن پراودا
مجموعه آثار لنین، جلد ۲۵
توضیحات
[۱] کمیتههای کارخانجات، که در مارس ۱۹۱۷، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب فوریه به وجود آمدند، سازمانهای طبقاتی کارگران بودند. شوراهای کارگران ارشد و دیگر نهادهای انتخابی تشکیل شده از کمیتههای موقت اعتصاب در دورههای برآمد انقلابی پیشگامان کمیتههای کارخانجات در نظر گرفته می شوند.
کمیتههای کارخانجات به محض برپا شدن بسیار فعال گشتند. آنها مطالبات اقتصادی کارگران را فرموله کردند و به صاحبان کارخانجات ارائه دادند، روزکار هشت ساعته را با تصمیم خودشان معمول ساختند، بر استخدام و اخراج نیروی کار کنترل اعمال کردند، واحدهای میلیشیای کارگری تشکیل دادند، با خرابکاری از جانب کارفرمایان مبارزه کردند، برای کارخانجات مربوطه مواد اولیه و سوخت تهیه کردند تا از توقف تولید جلوگیری نمایند، و غیره. آنها نقش فعالی در انقلاب اکتبر داشتند. در ۱۹۱۸ آنها با اتحادیههای صنفی یکی شدند و واحدهای اصلی شان گشتند.
کنفرانس نخست کمیتههای کارخانجات پتروگراد از ۳۰ مه تا ۳ ژوئن (۱۶-۱۲ ژوئن) ۱۹۱۷ برگزار شد. ۵۶۸ نماینده که کمیتههای کارخانجات، دفترهای اتحادیههای صنفی، و دیگر سازمانهای کارگری پتروگراد و حومهاش را نمایندگی می کردند در آن شرکت نمودند. کنفرانس وضعیت صنعت و مشکل کنترل و تنظیم تولید در پتروگراد، وظایف کمیتههای کارخانجات، نقش آنها در جنبش اتحادیههای صنفی، و غیره را مورد بحث قرار داد.
کنفرانس صحنۀ مبارزۀ سختی بین بلشویکها و منشویکها بر سر نقش و وظایف کمیتههای کارخانجات و کنترل کارگری شد. منشویکها سعی کردند نقش سیاسی و اقتصادی کمیتههای کارخانجات را بی اثر کنند و کنترل دولتی که احزاب بورژوایی را دربر داشت جایگزین کنترل کارگری نمایند. کنفرانس پیشنهاد بلشویکها را پذیرفت.
کنفرانس از این جهت که کمیتههای کارخانجات را قادر به تبادل تجربیات و جمع آوری نیروها در کارزار برای کنترل کارگری ساخت بسیار مهم بود. کنفرانس به این منظور یک شورای مرکزی کمیتههای کارخانجات ۲۵ نفرۀ پایدار را انتخاب نمود.
لنین در کنفرانس شرکت کرد. او «قطعنامه دربارۀ تدابیر برای غلبه کردن بر از هم گسیختگی اقتصادی» را طراحی کرد که مورد پشتیبانی اکثریت بزرگی قرار گرفت، و قطعنامههای کنفرانس را در مقالاتش «موضع خرده بورژوایی در مورد از هم گسیختگی اقتصادی» و «از هم گسیختگی اقتصادی و مبارزۀ پرولتاریا علیه آن» مورد بررسی قرار داد، از موضع منشویکی در کنفرانس انتقاد کرد و از تاکتیکهای بلشویکها دربارۀ کنترل کارگری بر تولید پشتیبانی نمود.
[۲] رچ Rech (سخن) – ارگان مرکزی حزب کادت که از فوریۀ ۱۹۰۶ بطور روزانه در سن پترزبورگ منتشر می شد. در ۲۶ اکتبر (۸ نوامبر) ۱۹۱۷ توسط کمیتۀ نظامی انقلابی زیر نظر شورای پتروگراد تعطیل شد. تا اوت ۱۹۱۸ تحت اسامی مختلفی به انتشارش ادامه داد.
[۳] یدینستوو Yedinstvo (وحدت) – سخنگوی جناح راست منشویکهای دفاع طلب به سرکردگی گ. و. پلخانف؛ در پتروگراد منتشر می شد. چهار شماره از آن در مه و ژوئن ۱۹۱۴ منتشر شدند. از مارس تا نوامبر ۱۹۱۷ به صورت روزانه منتشر می شد. در دسامبر ۱۹۱۷ و ژانویۀ ۱۹۱۸ تحت نام ناشه یدینستوو (وحدت ما) منتشر شد.
یدینستوو در حالی که از دولت موقت حمایت و از ائتلاف با بورژوازی و قدرت مستحکم طرفداری می کرد، مبارزهای شدید علیه بلشویکها به راه انداخت، غالباً و بکرّات با توسل به روشهای مطبوعات عامیپسند و هوچیگر.
واکنشش به انقلاب اکتبر و برقراری حکومت شوروی خصمانه بود.
[۴] استروویسم – یک تحریف لیبرال - بورژوایی مارکسیسم، که نامش از پ. ب. استرووه (P. B. Struve)، نمایندۀ عمدۀ «مارکسیسم قانونی» در روسیه، گرفته شده است.
- ترجمه جواد راستیپور
- انتشار بدون مقابله و تغییر ۲۰۲۱/۱۲/۳
lenin.public-archive.net #L2519fa.html
|