Farsi    Arabic    English   

ضدانقلاب موضع تهاجمی ميگيرد
"ژاکوبن‌های بدون مردم"

و. ای. لنین


ضدانقلاب به اندازۀ کافی نیرو جمع کرده است که حمله را شروع کند. سرمایه‌داران به کمک وزرای نارودنیک و منشویک در حال سازماندهی حمله به آزادی هستند.

تصمیم انحلال هنگهای ٤٥، ٤٦، ٤٧ و ٥٢ از لشکرهای ١٢ و ١٣، تصمیم «تعقیب» کردن «محرکین» (چه لغت غریبی! آیا «محرکین» از «مجرمین» در جنگ مهم‌تر هستند؟) و همراه آن، اخبار دستگیری ناوبان کراسر بخاطر سخنرانی در میتینگی در اسکولیانی و بالأخره لحن شدیداً توهین آمیز حکومت موقت در مورد کرونشتات[١] (مثلا «دستورات باید بدون چون و چرا اطاعت شوند» – آیا این لحن صحبت کردن با شهروندانی است که تا به حال به هیچ چیز متهم نشده‌اند، حتی یک نافرمانی؟) – تمام اینها مجموعاً که به وسیلۀ آن مدافع دلباختۀ سرمایه‌داران ضدانقلابی، رچ، مورد استقبال قرار گرفته («دولت بالأخره به زبان اقتدار حرف زد») – تمام اینها به وضوح این حقیقت را که ضدانقلاب در حال هجوم آوردن است، نشان می‌دهد.

این «هجوم» تأثیر عجیبی بجا می‌گذارد. در جبهه، محرکین، آنهایی که متهم به «تحریک به نافرمانی» هستند، در دادگاه مورد محاکمه قرار می‌گیرند و چهار هنگ «منحل» شده‌اند (چهار تا از هشت هنگ دو لشکر که در تلگراف ذکر شده، اگر چه بر طبق همان تلگراف که از شمارۀ ٧٦ ایزوستیای شورای پتروگراد ذکر شده، تنها یک هنگ از هشت هنگ «با نیروی کامل» و یکی دیگر «تقریباً با نیروی کامل» بیرون آمدند). شما آقایان حکومتی اگر به مردم اطلاع می‌دهید که در حال منحل کردن هنگهای معینی هستید، اگر این کار را مفید تشخیص می‌دهید و اجازه می‌دهید تلگرافی در مورد آن فرستاده شود پس چرا ساده و روشن حداقل در چند خط به ما نمی‌گویید دلیل نافرمانی آن کسانی که اکنون مورد تعقیب شما هستند چه بوده است؟

یکی از این دو حالت است، آقایان: یا شما در سکوت کار می‌کنید – سانسور نظامی دارید – و به خود زحمت مطلع ساختن مردم را نمی‌دهید و مردم را با گزارشهای خود دردسر نمی‌دهید؛ یا اینکه اگر تصمیم به آگاه نمودن مردم دارید، بگویید تمام مطلب چیست، چند و چون مطلب را بگویید، بگذارید معلوم شود افرادی که شما مورد تعقیب قرار داده‌اید متهم به نافرمانی در موردی کلی یا خاص هستند.

ابهام چیز بدی است.

در مورد دستگیری کراسر همه چیز روشن است. به زندان انداختن یک فرد برای نطقی که در میتینگی نموده است بزحمت منطقی به نظر می‌رسد. آیا معلوم نمی‌شود که فقط عقلتان را از دست داده‌اید؟ چگونه است که شما کادتها و دست راستی‌ها که با نارودنیکها و منشویکها کابینه را تقسیم می‌کنید، توزیع روزنامه به میزان ده برابر، اگر نه صد برابر، نسبت به رقبایتان دارید! و آنوقت با چنین برتری در سلاحهای عمدۀ تبلیغاتی، مردی را برای «سخنرانی در میتینگی» به زندان می‌اندازید! آیا از ترس دیوانه شده‌اید آقایان؟

ما با استفاده از قهرانقلابی در جهت منافع اکثریت ملت مخالف نیستیم.

آن روز وقتی پلخانف ژاکوبنهای ١٧٩٣ و اظهار صریح آنها را که «فلان و بهمان اشخاص دشمنان خلق» هستند، متذکر می‌شد، ما در این مورد فکر می‌کردیم: هیچ حزبی نباید از تقلید کردن از ژاکوبنهای ١٧٩٣ در موردی که پلخانف ذکر می‌کرد، طفره رود.

مسئله اینجاست که ژاکوبن داریم تا ژاکوبن. این ضرب‌المثل زیرکانۀ فرانسوی که پلخانف بیست سال پیش هنگامی که هنوز یک سوسیالیست بود از نقل کردن آن خوشحال می‌شد، «ژاکوبنهای بدون خلق» (Jacobins moins le peuple) را به استهزاء می‌گیرد.

عظمت تاریخی ژاکوبنهای حقیقی، ژاکوبنهای ١٧٩٣ در این بود که آنها «ژاکوبنهای با خلق» با اکثریت انقلابی ملت، با طبقات انقلابی پیشروی دوران خود بودند.

«ژاکوبنهای بدون خلق» مضحک و رقت انگیز اند، آنهایی که تنها ادای ژاکوبنها را درمی‌آورند، آنهایی که می‌ترسند آشکار و روشن و بطوری که همگان بشنوند اعلام کنند استثمارگران، ستمگران بر مردم، نوکران سلطنت در همۀ کشورها، مدافعین زمینداران در تمام کشورها، دشمنان خلق هستند.

شما آقایان میلیوکف‌ها و پلخانف‌ها تاریخ را مطالعه کرده‌اید – آیا می‌توانید انکار کنید که ژاکوبنهای کبیر ١٧٩٣ از اعلام دقیق اعضای اقلیت استثمارگر ارتجاعی زمانشان به عنوان دشمن خلق هراسان نبودند؟ دقیقاً اعضای طبقات ارتجاعی زمانشان؟

شما، حکومت فعلی، حامیانش، مدافعانش و نوکرانش – می‌توانید آشکار، واضح و بطور رسمی بگویید کدام طبقات را به عنوان «دشمنان خلق» در سرتاسر جهان محسوب می‌کنید؟

اما چگونه می‌توانید! شما ژاکوبنهای بدون خلق هستید. شما فقط ادای ژاکوبنها را درمی آورید. شما بیشتر به نمایندگان عادی ارتجاع عادی زمینداران و سرمایه‌داران می‌مانید.



کارگران و سربازان! تمام مردم زحمتکش!

ضدانقلاب زمینداران و سرمایه‌داران شروع به تهاجم نموده‌اند. حتی یک رأی به یک حزب دولتی، به احزابی که در دولت شرکت دارند ندهید!

به بلشویکها رأی بدهید!


پراودا شمارۀ ٦٨
١٠ ژوئن (٢٨ مه) ١٩١٧
انتشار بر طبق متن پراودا
مجموعه آثار لنین، جلد ٢٤


توضیحات

[١] اشاره است به دو فرمان حکومت موقت که در ٢٤ و ٢٧ مه (٦ و ٩ ژوئن) ١٩١٧ منتشر شدند. اولی اعلام می‌کرد که «حکومت موقت وضعیت در کرونشتات را تهدیدآمیز و مطلقاً تحمل ناپذیر می‌داند». دومی اظهار می‌داشت «به تمام شهروندان کرونشتات اعلام می‌کند که دستورات حکومت موقت باید بدون چون و چرا اطاعت شوند».

ملوانان، سربازان و کارگران کارگاههای نظامی در کرونشتات – پایگاهی که پتروگراد را از جانب دریا محافظت می‌کرد و مهم‌ترین پایگاه پشت جبهه ناوگان بالتیک – نقش بسیار مهمی در تدارک پیروزی قیام مسلحانه اکتبر در پتروگراد داشتند. شورای نمایندگان کارگران و سربازان کرونشتات از نخستین روز پیدایش خود رهبری بلشویکها را پذیرفت. این بخاطر سنن انقلابی کرونشتات (شورشهای ١٩٠٥ و ١٩٠٦ و قیام در رزمناو گانگوت در ١٩١٥) و وجود یک سازمان قوی بلشویکی در آنجا بود که کار انقلابی را در سراسر دورۀ جنگ دنبال می‌کرد.

در نتیجۀ اختلاف بین شورای کرونشتات و کمیسر حکومت موقت پپلیایف Pepelyaev ، قطعنامه‌ای توسط بخش غیرحزبی شورا طرح و با حمایت بلشویکها در ١٧(٣٠) مه ١٩١٧ تصویب شد که کنترل کمیساریای حکومتی بر کرونشتات را لغو و تمام قدرت را در شورای کرونشتات متمرکز می‌نمود. این قطعنامه اعلام می‌کرد که تنها قدرت در شهر کرونشتات شورای نمایندگان کارگران و سربازان است. شورای پتروگراد در مورد مسائل دولتی وارد ارتباط مستقیم با شورای نمایندگان کارگران و سربازان پتروگراد شد.

مطبوعات بورژوازی، اس. آر. و منشویکی جنجالی علیه افراد کرونشتات و بلشویکها برپا کردند و مدعی شدند که روسیه در آستانۀ فروپاشی و هرج و مرج است و کرونشتات قصد جدایی دارد و غیره.

هیئت نمایندگی از شورای پتروگراد (چخیدزه، گوتز و دیگران) به همراه هیئتی از طرف حکومت موقت (وزیران اسکوبلف و تسره تلی) برای مذاکره دربارۀ حوادث کرونشتات به آنجا رفتند. دومی موفق شد تصمیمی را به شورای پتروگراد بقبولاند که منجر به مصالحه می‌شد، طبق آن کمیسر توسط شورا انتخاب و با موافقت دولت منصوب می‌شد. همچنین یک قطعنامۀ سیاسی به تصویب رسید که در آن شورای کرونشتات اعلام کرد که قدرت حکومت موقت را می‌پذیرد ولی «این پذیرش به معنی کنار گذاشتن انتقاد از آن و کنار گذاشتن این خواست که دمکراسی انقلابی باید یک سازمان نوین قدرت مرکزی را از طریق تمرکز همه قدرت در دست شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان ایجاد کند، نیست.» قطعنامه همچنین ابراز امیدواری کرده بود که بلشویکها در نیل به این هدف توسط نفوذ ایدئولوژیک موفق شوند. قطعنامه با اعتراض شدید علیه نسبت دادن «تمایل به جدا کردن کرونشتات از بقیۀ روسیه» به بلشویکها پایان می‌یافت.

لنین اقدام انقلابی در کرونشتات را پیش از موقع تلقی کرده بود. مذاکرات توسط گروه بلشویک شورای کرونشتات برای حل مسئله و ادامۀ کار سازمان حزبی کرونشتات توسط لنین هدایت شد.


- از گزیدۀ مقالات لنین در برخورد به خرده‌بورژوازی، ترجمۀ احمد صادقی. نشر گزیده، تهران ۱۳۶۰
- بازنویسی: جواد راستی‌پور
- ترجمه فارسی توسط این سایت مقابله و ادیت نشده است.


lenin.public-archive.net #L2504fa.html