آیا قدرت دوگانه ناپدید شده است؟
و. ای. لنین
چنین نشده است. قدرت دوگانه هنوز وجود دارد. مسألۀ اساسی هر انقلاب، مسألۀ قدرت دولتی، هنوز به صورتی غیرقطعی، ناپایدار و در حالت آشکارا در حال گذاری وجود دارد.
روزنامههای کابینه، مثلا رچ را با ایزوستیا، دیلو نارودا و رابوچایا گازتا مقایسه کنید. به گزارشهای رسمی مختصر – متأسفانه جملگی بیش از حد مختصر – پیرامون آنچه که در جلسات حکومت موقت میگذرد، پیرامون آنکه چگونه حکومت به علت ناتوانی خود در پیمودن راهی مشخص، بحث دربارۀ حیاتی ترین مسائل را «به تعویق میاندازد»، نظری بیافکنید. قطعنامۀ مصوبۀ ١٦ ماه مه کمیتۀ اجرایی شوراها را که به مسألۀ بحرانی و خطیر چگونگی مقابله با آشوب اقتصادی و جلوگیری از سقوط قریب الوقوع میپردازد مورد بررسی قرار دهید و خواهید دید که قدرت دوگانه کاملاً دست نخورده باقی مانده است.
همگان اقرار میکنند که کشور به سرعت به سوی فاجعه میرود – با این وصف تنها چیزی که در مورد آن انجام شده، پنهان کردنش در پس پرده است.
آیا این نادیده گرفتن مسأله نیست که قطعنامهای در مورد مسألۀ وخیمی همچون فاجعۀ اقتصادی قریب الوقوع، در چنین لحظۀ وخیمی، تنها به ایجاد خیل کمیسیونها، بخشها و زیر بخشها اکتفا کند؛ که همان کمیتۀ اجرایی قطعنامهای به تصویب رساند که در مورد ماجرای فضاحت باری همچون ماجرای صاحبان معادن ذغال سنگ دونتس که محکوم به ایجاد اختلال عمدی در امر تولید شدند، چیزی جز آرزوهای زاهد مآبانه ابراز نمیدارد؟[۱] تثبیت قیمتها، تنظیم سود، تعیین حداقل دستمزد و تشکیل تراستهای تحت کنترل دولت – آری، ولی چگونه، از طریق چه کسانی؟ «از طریق نهادهای مرکزی و محلی در حوضۀ [معادن ذغالسنگ] دونتس کریووی راگ{۲}. این نهادها باید دارای خصلت دمکراتیک باشند و از نمایندگان کارگران، کارفرمایان، حکومت و سازمانهای انقلابی دمکراتیک تشکیل شوند»!
چنانچه موضوع مورد نظر یک تراژدی نبود، ممکن بود یک کمدی باشد.
همگان میدانند که این گونه نهادهای «دمکراتیک»، بطور محلی در پتروگراد (درست همان کمیتۀ اجرایی شوراها) وجود داشته و دارند، ولی آنها توان انجام هیچ کاری را ندارند. جلسات بین کارگران دونتس و کارفرمایان از پایان ماه مارس – ماه مارس! – تاکنون ادامه داشته است. بیش از شش هفته گذشته است و حاصل آنست که کارگران دونتس ناگزیر به این نتیجه رسیدهاند که صاحبان معادن ذغال سنگ عمداً تولید را مختل میکنند!
و بار دیگر وعدهها، کمیسیونها، و جلسات بین نمایندگان کارگران و کارفرمایان (به تعداد مساوی؟) به خورد مردم داده میشود، و چرندیات کهنه دگر بار آغاز میگردند.
ریشۀ شر در قدرت دوگانه نهفته است. ریشۀ اشتباه نارودنیکها و منشویکها آنست که آنها پیکار طبقاتی را درک نمیکنند، و خواستار جایگزین کردن یا پنهان داشتن آن، التیام بخشیدن بدان به وسیلۀ لفاظیها، وعدهها و کمیسیونها «با شرکت» نمایندگان ... همان حکومت دوگانه هستند!
جنگ ثروتهای باورنکردنی و چشمگیری نصیب سرمایهداران کرده است. آنها اکثریت [اعضای] دولت را در کنار خود دارند. آنها میخواهند فرمانروای مطلق باشند؛ با توجه به موقعیت طبقاتیشان آنها ناگزیرند برای دستیابی به قدرت مطلق دست به معامله بزنند و به خاطر آن نبرد کنند.
تودههای زحمتکش اکثریت عظیم جمعیت را تشکیل میدهند، آنها شوراها را کنترل میکنند، آنها از قدرت خود به عنوان اکثریت آگاهند، آنها در همه جا نوید یک زندگی «دمکراتیزه شده» را میبینند، آنها میدانند که دمکراسی فرمانروایی اکثریت بر اقلیت است (و نه بالعکس – چیزی که سرمایهداران خواستار آنند)، تلاش آنها برای بهبود زندگی خود از آغاز انقلاب شروع شده است (و نه آن هم در همه جا)، و نه از آغاز جنگ – از اینرو آنها نمیتوانند خواستار چیزی جز فرمانروایی مطلق مردم، یعنی اکثریت جمعیت، خواستار چیزی جز ادارۀ امور بر طبق ارادۀ اکثریت کارگر برضد اقلیت سرمایهدار، و نه بر طبق «توافق» بین اکثریت و اقلیت باشند.
قدرت دوگانه هنوز وجود دارد. حکومت سرمایهداران، علیرغم برچست الحاقی نارودنیکها و منشویکها به صلاحیت اقلیت، همچنان حکومت سرمایهداران است. شوراها همچنان تشکیلات اکثریت هستند. رهبران نارودنیک و منشویک برای نشستن میان دو صندلی نومیدانه تلاش میکنند.
در همین اثنا بحران در حال رشد است. وضع به گونهای شده که سرمایهداران – صاحبان معادن ذغال سنگ – بیشرمانه مرتکب جرایم ظالمانه میشوند – آنها تولید را مختل و متوقف میکنند. بیکاری شیوع مییابد. سخن از تعطیل شدن مؤسسات تولیدی میرود. در واقع این تعطیل شدنها به صورت اختلال در تولید توسط سرمایهداران (زیرا ذغال سنگ نان صنایع است!)، به صورت رشد بیکاری آغاز شده است.
مسئولیت این بحران، مسئولیت فاجعۀ قریب الوقوع تماماً بر دوش رهبران نارودنیک و منشویک است. زیرا این آنها هستند که در حال حاضر رهبران شوراها، یعنی اکثریت هستند. بیعلاقگی اقلیت (سرمایهداران) به تسلیم شدن در برابر اکثریت اجتناب ناپذیر است. کسی که درسهایی را که علم و نیز تجربۀ تمام کشورها به ما میآموزد از یاد نبرده باشد، کسی که پیکار طبقاتی را از یاد نبرده باشد، نسبت به «توافق» با سرمایهداران پیرامون چنین مسألۀ اساسی و حادی اطمینان نخواهد کرد.
هر گاه بخاطر سیاست «آشتی طلبانۀ» رهبران نارودنیک و منشویک نمیبود، اکثریت جمعیت، یعنی شوراها، کارگران و دهقانان، کاملاً قادر میشدند وضع را رو به راه کنند، از مختل نمودن و توقف تولید توسط سرمایهداران جلوگیری نمایند، کنترل فوری و مؤثر خویش را بر تولید برقرار سازند. رهبران نارودنیک و منشویک مسئولیت کامل بحران و فاجعه را بر دوش دارند.
لیکن هیچ راه گریز دیگری وجود ندارد، جز آنکه اکثریت کارگر و دهقان تصمیم به اقدام علیه اقلیت سرمایهدار بگیرد. اتلاف وقت کمکی نخواهد کرد، فقط به بدتر شدن اوضاع خواهد انجامید.
از دیدگاه مارکسیستی، برخورد «آشتی طلبانۀ» رهبران نارودنیک و منشویک نشانگر دودلی و بیتصمیمی خرده بورژوایی است. خرده بورژوازی از اعتماد کردن به کارگران و از قطع رابطه با سرمایهداران میهراسد. چنین تزلزلی اجتناب ناپذیر است، همانقدر که پیکار ما، پیکار حزب پرولتاریا برای فایق آمدن بر دودلی، و برای آنکه مردم بتوانند لزوم احیاء، سازماندهی و افزایش تولید را به رغم مخالفت سرمایهداران خشمگین دریابند اجتناب ناپذیر است.
هیچ راه گریز دیگری وجود ندارد. یا ما به طرف فرمانروایی مطلق سرمایهداران بازمی گردیم، یا آنکه به سوی دمکراسی واقعی، به سوی تصمیمات اکثریت پیش میرویم. این قدرت دوگانه نمیتواند دوام چندانی داشته باشد.
٢ ژوئن (٢٠ مه) ١٩١٧
روزنامۀ پراودا، شمارۀ ٦٢
مجموعه آثار لنین، جلد ٢٤
[۱] برای اطلاعات بیشتر دربارۀ صاحبان معادن ذغال سنگ دونتس همچنین مراجعه نمایید به: «فاجعه اجتنابناپذير و وعدههای دست و دلبازانه» و «یک جنایت دیگر سرمایهداران». – ویراستار.
- از گزیدۀ مقالات لنین در برخورد به خردهبورژوازی، ترجمۀ احمد صادقی. نشر گزیده، تهران ۱۳۶۰
- بازنویسی: جواد راستیپور
- انتشار بدون مقابله و تغییر ۲۰۱۳/۴/۱۱
lenin.public-archive.net #L2485fa.html
|