فراخوان به سربازان همۀ کشورهای درگیر جنگ
و. ای. لنین
برادران، سربازان!
همۀ ما خسته و کوفته از این جنگ وحشتناک هستیم که قیمتش تاکنون میلیونها زندگی بوده، میلیونها نفر را معلول کرده و باعث بدبختی، خرابی و گرسنگی گشته.
و مردم بیشتر و بیشتری شروع به پرسش از خودشان میکنند: چه چیزی این جنگ را آغاز کرد، جنگ برای چه انجام میشود؟
هر روز برای ما، کارگران و دهقانان، که متحمل لطمات جنگ میشویم، آشکارتر میگردد که جنگ توسط سرمایهداران همۀ کشورها، بخاطر منافع سرمایهداران، بخاطر تفوق یافتن جهانی، بخاطر بدست آوردن بازارها برای تولیدکنندگان، صاحبان کارخانجات و بانکداران، بخاطر غارت کردن ملل ضعیف آغاز شده و انجام میشود. آنها دارند در بالکان و ترکیه مستعمراتی را میتراشند و اراضی را تصرف میکنند – و مردمان اروپا برای این باید خانهخراب شوند، برای این باید بمیرند، برای این باید شاهد خانهخرابی، گرسنگی و مرگ خانوادههایمان باشیم.
طبقۀ سرمایهدار در همۀ کشورها سودهای عظیم، سرسامآور و بطور رسواییآور بالایی از قراردادها و تدارکات جنگی، از امتیازات در کشورهای الحاق شده و از قیمتهای بالاروندۀ کالاها به دست آورد. طبقۀ سرمایهدار دهها سال زودتر همۀ ملل را وادار به ادای سهم به شکل سودی بالا بر وامهای جنگی میلیاردی کرده است. و ما، کارگران و دهقانان، باید بمیریم، از خانهخرابی رنج ببریم و گرسنگی بکشیم، باید صبورانه همۀ اینها را تحمل کنیم و ستمگران بر خودمان، سرمایهداران را از طریق واداشتن کارگران کشورهای مختلف به نابود کردن یکدیگر و احساس نفرت کردن نسبت به یکدیگر تقویت کنیم.
آیا ما میخواهیم مطیعانه اسارتمان را تحمل کنیم و با جنگ بین طبقات سرمایهدار کنار بیاییم؟ آیا ما میخواهیم با گرفتن جانب دولتهای ملی خودمان، بورژوازی ملی خودمان، سرمایهداران ملی خودمان، و از این طریق نابود کردن وحدت بینالمللی کارگران همۀ کشورها، کارگران کل جهان، اجازه بدهیم این جنگ ادامه پیدا کند؟
خیر، سربازان برادر، وقتش است که چشمانمان را بگشاییم، وقتش است که سرنوشتمان را به دستان خودمان بگیریم. در همۀ کشورها خشم عمومی علیه طبقۀ سرمایهدار، که مردم را به جنگ کشیده، رشد، گسترش و قدرت مییابد. نه فقط در آلمان، بلکه حتی در بریتانیا که قبل از جنگ شهرت داشت که یکی از آزادترین کشورهاست، چند صد نفر از دوستان حقیقی و نمایندگان طبقۀ کارگر دارند بخاطر گفتن صادقانهترین حقیقت علیه جنگ و علیه سرمایهداران در زندانها میپوسند. انقلاب در روسیه فقط نخستین گام از نخستین انقلاب است؛ باید گامهای دیگری به دنبالش بیایند و خواهند آمد.
دولت جدید در روسیه – که نیکلای دوم را، که یک راهزن تاجدار به همان بدی ویلهلم دوم بود، برانداخته – یک دولت سرمایهداران است. جنگی را به پیش میبرد که به همان اندازۀ جنگ سرمایهداران آلمان، بریتانیا و دیگر کشورها غارتگرانه و امپریالیستی است. بر پیمانهای محرمانۀ غارتگرانۀ منعقد شده توسط نیکلای دوم با سرمایهداران بریتانیا، فرانسه و دیگر کشورها صحه گذاشته؛ این پیمانها را منتشر نمیکند تا دنیا از آنها آگاه شود، درست همانطور که دولت آلمان پیمانهای محرمانه و به همان اندازه غارتگرانۀ خودش را با اتریش، بلغارستان و غیره منتشر نمیکند.
در ۲۰ آوریل دولت موقت روسیه یادداشتی را منتشر کرد که در آن بر پیمانهای غارتگرانۀ قدیمی منعقد شده توسط تزار مجدداً صحّه میگذاشت و آمادگیش برای جنگیدن تا پایانی پیروزمندانه را اعلام میکرد، و بدین طریق حتی خشم آنهایی که تاکنون به آن اعتماد و از آن حمایت کرده بودند را برانگیخت.
ولی انقلاب روسیه، علاوه بر دولت سرمایهداری، منجر به برخاستن سازمانهای انقلابی خودجوشی که اکثریت عظیم کارگران و دهقانان را نمایندگی میکنند، یعنی شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان در پتروگراد و اکثر شهرهای روسیه شده است. بیشتر سربازان و برخی از کارگران در روسیه – درست مثل بسیاری از کارگران و سربازان در آلمان – هنوز یک اعتماد بیدلیل را به دولت سرمایهداران و حرفهای پوچ و دروغش دربارۀ یک صلح بدون الحاقات، یک جنگ تدافعی و غیره، حفظ کردهاند.
ولی، برخلاف سرمایهداران، کارگران و دهقانان فقیر هیچ نفعی در الحاقات یا در محافظت کردن از سودهای سرمایهداران ندارند. و از این رو، هر روز، هر گامی که توسط دولت سرمایهداران، هم در روسیه و هم در آلمان، برداشته میشود، فریب سرمایهداران را افشا خواهد کرد، این حقیقت را افشا میکند که تا زمانی که حاکمیت سرمایهداری دوام میآورد هیچ صلح واقعاً دمکراتیک و غیراجباری بر مبنای رد کردن واقعی همۀ الحاقات، یعنی بر مبنای آزادی بدون استثنای همۀ مستعمرات، همۀ ملل ستمدیده، بزور الحاق شده و یا محروم از امتیازات ممکن نیست، و جنگ به احتمال زیاد باز هم شدیدتر و طولانیتر میشود.
تنها در صورتی که قدرت دولتی در هر دوی کشورهای در حال حاضر متخاصم، برای مثال روسیه و آلمان، کاملاً و منحصراً به دستان شوراهای انقلابی نمایندگان کارگران و سربازان، که واقعاً قادر به پاره کردن یک شبکه کامل از روابط و منافع سرمایهداری هستند، منتقل شود، کارگران هر دو کشور درگیر جنگ نسبت به هم اعتماد به دست میآورند و قادر خواهند بود جنگ را بر مبنای یک صلح واقعاً دمکراتیک که واقعاً همۀ ملل و ملیتها را آزاد خواهد کرد به پایانی سریع برسانند.
برادران، سربازان!
بیایید هر چه میتوانیم انجام دهیم تا این امر را تسریع کنیم، تا به این هدف برسیم. بیایید از قربانی دادن نهراسیم – هر قربانی دادنی برای انقلاب کارگری کمتر از قربانیهای جنگ دردناک خواهد بود. هر گام پیروزمند انقلاب صدها و هزاران میلیون نفر را از مرگ، خانهخرابی و گرسنگی نجات خواهد داد.
صلح برای زاغهها، جنگ علیه قصرها! صلح برای کارگران همۀ کشورها! پاینده باد وحدت برادرانۀ کارگران انقلابی همۀ کشورها! پاینده باد سوسیالیسم!
کمیتۀ مرکزی ح.ک.س.د.ر.
کمیتۀ پتروگراد ح.ک.س.د.ر.
هیئت تحریریۀ پراودا
پراودا، شمارۀ ۳۷
۴ مه (۲۱ آوریل) ۱۹۱۷
انتشار بر طبق متن پراودا
مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴
- ترجمه جواد راستیپور
lenin.public-archive.net #L2401fa.html
|