چطور به مقصد رسیدیم[۱]
و. ای. لنین
اخبار اینکه دولتهای بریتانیا و فرانسه اجازۀ عبور و سفر به روسیه را به مهاجران انترناسیونالیست ندادهاند فیالحال به مطبوعات سوسیالیستی رسیده است.
سی و دو مهاجر با وابستگیهای حزبی متنوع (از جمله ۱۹ بلشویک، ۶ بوندیست[۲] و ۳ طرفدار روزنامۀ انترناسیونالیست پاریس ناشه اسلوو[۳]) که به اینجا آمدهاند وظیفۀ خود میدانند که مطلب زیر را به آگاهی عموم برسانند:
ما تعدادی سند داریم که به محض دریافت کردن آنها از استکهلم منتشرشان خواهیم کرد (به این دلیل آنها را آنجا گذاشتیم که مرز سوئد-روسیه تحت کنترل کامل مأموران دولت بریتانیا است)، و آن اسناد تصویری واضح از نقش تأسفآوری که دولتهای «متفق» فوقالذکر در این رابطه بازی میکنند به همگان نشان خواهند داد. ما فقط مطلب زیر را در این باره اضافه میکنیم: کمیتۀ به میهن بازگرداندنِ مهاجران زوریخ، که متشکل از نمایندگان بیست و سه گروه (از جمله کمیتۀ مرکزی، کمیتۀ سازماندهی، سوسیالیست-رولوسیونرها و بوند) است، به اتفاق آرا قطعنامهای را تصویب کرد که علناً اظهار میداشت دولت بریتانیا تصمیم گرفته که از بازگشتن مهاجران انترناسیونالیست به زادگاهشان و شرکت کردن آنها در مبارزه علیه جنگ امپریالیستی جلوگیری کند.
از نخستین روزهای انقلاب این قصد دولت بریتانیا کاملاً برای مهاجران آشکار شده بود. در یک کنفرانس نمایندگان حزب سوسیالیست-رولوسیونر (م. ا. ناتانسون Natanson)، کمیتۀ سازماندهی ح.ک.س.د.ر. (ل. مارتف) و بوند (کوسوفسکی)، نقشهای طرح شد (پیشنهاد شده توسط ل. مارتف) برای تهیه اجازه عبور برای این مهاجران از طریق آلمان در عوض زندانیان آلمانی و اتریشیِ محبوس در روسیه.
تعدادی تلگرام به این منظور به روسیه فرستاده شد، در عین حال از طریق سوسیالیستهای سوئیسی گامهایی برای به اجرا درآوردن این نقشه برداشته شد.
تلگرامهای فرستاده شده به روسیه، ظاهراً توسط «دولت انقلابی» موقت ما (یا حامیانش)، توقیف شدند.
بعد از منتظر ماندن به مدت دو هفته برای پاسخی از روسیه، تصمیم گرفتیم که نقشۀ فوقالذکر را خودمان اجرا کنیم (مهاجران دیگر، که هنوز متقاعد نشده بودند که دولت موقت هیچ کاری برای تضمین اجازۀ عبور همۀ مهاجران انجام نخواهد داد، تصمیم گرفتند که کمی بیشتر صبر کنند).
کلِ کار و بار توسط فریتز پلاتن Fritz Platten، یک سوسیالیست انترناسیونالیست سوئیسی، انجام شد. او توافقنامهای که بدقت جملهبندی شده بود را با سفیر آلمان در سوئیس منعقد کرد. متن این توافقنامه بعداً منتشر خواهد شد. نکات اصلی آن اینها هستند: ۱) همۀ مهاجران، بدون در نظر گرفتن عقایدشان دربارۀ جنگ، اجازۀ عبور خواهند یافت. ۲) واگن قطاری که مهاجران در آن سفر خواهند کرد از امتیازات مصونیّت قانونی{*} برخوردار خواهد بود؛ هیچ کس بدون اجازۀ پلاتن حق ورود به واگن را نخواهد داشت؛ گذرنامهها یا چمدانها کنترل نخواهند شد. ۳) مسافران موافقت میکنند که در روسیه برای این تبلیغ کنند که مهاجرانی که اجازۀ عبور گرفتهاند با تعداد متناظری از زندانیان اتریشی-آلمانی معاوضه شوند.
همۀ تلاشهایی که از جانب اکثریت سوسیال-دمکرات آلمانی برای برقراری ارتباط با مسافران صورت گرفت از طرف مسافران رد شدند. پلاتن در سراسر مسیر در واگن حضور داشت. او تصمیم گرفته بود که با ما به پتروگراد سفر کند اما در مرز روسیه (تورنیو Tornio [مرز سوئد و فنلاند]) بازداشت شده – بگذارید امیدوار باشیم که فقط بطور موقت. تمام مذاکرات با شرکت و توافق کامل با تعدادی از سوسیالیستهای انترناسیونالیست خارجی انجام شدند. پروتکُلِ سفر به امضای دو سوسیالیست فرانسوی، لوریو Loriot و گیلبو Guilbeaux، و یک سوسیالیست از گروه لیبکنخت (هارتشتاین)، سوسیالیست سوئیسی پلاتن، سوسیال-دمکرات لهستانی برونسکی Broński، نمایندگان سوسیال-دمکرات سوئدی لیندهاگن Lindhagen، کارلهسون Carleson، استروم Ström، توره نرمَن Ture Nerman و دیگران رسیده بود.
«اگر کارل لیبکنخت اکنون در روسیه بود، میلیوکفها بدون معطلی میگذاشتند او به آلمان برود؛ بتمان-هولوگها Bethmann-Hollweg اجازه میدهند شما انترناسیونالیستهای روس به روسیه بروید. کار شما اینست که به روسیه بروید و آنجا هم علیه امپریالیسم آلمان و هم علیه امپریالیسم روسیه بجنگید.» این چیزی بود که آن رفقای انترناسیونالیست به ما میگفتند. ما فکر میکنیم آنها درست میگفتند. ما گزارشی از سفرمان را به کمیتۀ اجرایی شورای نمایندگان کارگران و سربازان میدهیم. امیدواریم که آن کمیته موجبات آزادی تعداد متناظری از زندانیان، ابتدا و پیش از همه، سوسیالیست برجستۀ اتریشی، اتو باوئر Otto Bauer، را فراهم نماید، و مجوزی برای بازگشت همۀ مهاجران، نه فقط سوسیال-میهنپرستان، به روسیه کسب کند. ما امیدواریم که کمیتۀ اجرایی همچنین به وضع بیسابقۀ امور، که در آن به هیچ روزنامۀ چپتر از رچ[۴] اجازۀ ارسال شدن به خارج از کشور داده نمیشود، و حتی بیانیۀ شورای نمایندگان کارگران و سربازان[۵] به کارگران جهان مجاز نیست به مطبوعات خارجی برسد، پایان دهد.
نوشته شده در ۴ (۱۷) آوریل ۱۹۱۷
منتشر شده در ۵ آوریل ۱۹۱۷
در شمارههای ۲۴ روزنامۀ پراودا و ۳۲ روزنامۀ ایزوستیا
انتشار بر طبق متن پراودا و مقابله شده با متن ایزوستیا
مجموعه آثار لنین، جلد ۲۴
توضیحات
[۱]
این مقاله گزارشی است که توسط لنین به کمیتۀ اجرایی شورای پتروگراد در روز پس از رسیدنش به پتروگراد در ۴ (۱۷) آوریل ۱۹۱۷، از طرف مهاجرانی که همراه او از سوئیس برگشتند، داده شد.
[۲]
بوند Bund (اتحادیۀ عمومی کارگران یهودی لیتوانی، لهستان و روسیه) در سال ۱۸۹۷ در کنگرۀ افتتاحیۀ گروههای سوسیال-دمکرات یهودی در ویلنا Vilna سازمان یافت. انجمنی بود عمدتاً متشکل از عناصر نیمه-پرولتار از میان صنعتکاران یهودی مناطق غربی روسیه.
در طی جنگ اول جهانی (۱۸-۱۹۱۴) بوندیستها موضعی سوسیال-شووینیستی گرفتند. در ۱۹۱۷ بوند از دولت موقت بورژوایی حمایت کرد و در جبهۀ دشمنان انقلاب سوسیالیستی اکتبر جنگید. در طی مداخلۀ نظامی خارجی و جنگ داخلی رهبران آن به ضدانقلاب پیوستند. همزمان تغییری در بین اعضای عادی آن به نفع همکاری با قدرت شوروی صورت میگرفت. در مارس ۱۹۲۱ بوند تصمیم به انحلال خودش گرفت و برخی اعضایش با قواعد معمول عضوگیری به عضویت حزب کمونیست (بلشویک) روسیه پذیرفته شدند.
[۳]
ناشه اسلوو Nashe Slovo (کلام ما) – یک روزنامۀ منشویک-تروتسکیست که در پاریس از ژانویۀ ۱۹۱۵ تا سپتامبر ۱۹۱۶ منتشر میشد.
[۴]
رچ Rech (سخن) – روزنامۀ ارگان مرکزی حزب کادت، که در سن پترزبورگ از فوریۀ ۱۹۰۶ منتشر شد. این روزنامه توسط کمیتۀ نظامی انقلابی شورای پتروگراد در ۲۶ اکتبر (۸ نوامبر) ۱۹۱۷ بسته شد. تا اوت ۱۹۱۸ تحت نامهای دیگری منتشر شد.
[۵]
لنین به فراخوان شورای پتروگراد «به مردم جهان» که در جلسۀ ۱۴ (۲۷) مارس ۱۹۱۷ آن شورا به تصویب رسید و روز بعد در روزنامههای مرکزی منتشر شد اشاره میکند. رهبران سوسیالیست-رولوسیونر و منشویک تحت فشار تودههای انقلابی، که خواستار پایان دادن به جنگ بودند، مجبور به صادر کردن این فراخوان شدند.
این فراخوان زحمتکشان کشورهای محارب را دعوت میکرد تا به نفع صلح به میدان بیایند. با این حال، این فرخوان ماهیّت غارتگرانۀ جنگ را افشا نمیکرد، پیشنهاد برداشتن هیچ گام عملی را در جنگیدن برای صلح نمیداد، و در عمل ادامۀ جنگ امپریالیستی توسط دولت موقت بورژوایی را توجیه میکرد.
{*}
در متن فارسی 'مصونیّت قانونی' بجای اصطلاح extraterritoriality گذاشته شده که یعنی 'خارج از قلمروِ نفوذ و اقتدارِ قانون و مقامات محلی بودن'؛
آن اشخاص یا اشیاء یا اماکنی که از این امتیاز برخوردار هستند از گردن گذاشتن به مقررات محلی معاف و از پیگرد و مجازات قانونی مصون هستند. مصونیت دیپلماتیکِ دیپلماتها، کنسولگریها و سفارتخانهها یکی از انواع این مصونیّت قانونی است. در متن بالا گفته میشود که واگن حامل مهاجران از مصونیّت قانونی برخوردار بوده است و نه مسافرانش. به این معنی ورود به واگن، ممانعت از حرکت و عبور آن از مرز،، تفتیش واگن و امثالهم خارج از حوزه اقتدار پلیس مرزی، مأمورین گمرک و سایر مقامات محلی قرار میگرفته و اجازه و اختیار این کارها را نداشتهاند.-توضیح سایت آرشیو عمومی لنین
+ ترجمه جواد راستیپور - {با پارهای تغییرات}
lenin.public-archive.net #L2372fa.html
|