Farsi    Arabic    English   

به رفقایمان در اردوگاههای اسرای جنگی[١]

و. ای. لنین


رفقا، انقلابی در روسیه اتفاق افتاده است.

کارگران پتروگراد و مسکو بار دیگر پیشگام جنبش عظیم برای آزادی بودند. آنها یک اعتصاب سیاسی برپا کردند. آنها زیر پرچم سرخ در خیابانها تظاهرات کردند. آنها مثل شیر علیه پلیس تزاری، ژاندارمری و بخش کوچکی از ارتش که بلافاصله جانب مردم را نگرفته بود جنگیدند. فقط در پتروگراد بیش از ٢٠٠٠ نفر کشته و مجروح شدند. کارگران روسیه آزادی کشورمان را به بهای خونشان خریدند.

مطالبات کارگران چنین بودند: نان، آزادی، صلح.

نان – زیرا، نظیر تقریباً هر کشوری که درگیر این جنگ غارتگرانه شده، مردم روسیه از گرسنگی رنج می‌برند.

آزادی – زیرا دولت تزاری، با بهره گرفتن از این جنگ، سرانجام کل روسیه را به یک زندان بزرگ تبدیل کرد.

صلح – زیرا کارگران روسیه، مثل کارگران دارای آگاهی طبقاتی در تمام کشورهای دیگر، نمی‌خواهند برای منافع مشتی ثروتمند بمیرند، نمی‌خواهند به این جنگ جنایتکارانه، که توسط راهزنان تاجدار یا بدون تاج آغاز شده، ادامه دهند.

اغلب افراد پادگانهای پتروگراد و مسکو به کارگران شورشی ملحق شدند. کارگران و دهقانانی که لباس فرم بر تن داشتند دستشان را به سوی کارگران و دهقانانی که لباس فرم نداشتند دراز کردند. افسران صادق درستکار نیز به انقلاب پیوستند. افسرانی که سعی کردند علیه مردم عمل کنند توسط کارگران گلوله‌باران شدند.

انقلاب توسط کارگران و سربازان انجام شد. اما، همانطور که اغلب در انقلابهای دیگر اتفاق افتاده، بورژوازی فوراً قدرت را تصرف کرد. دومای دولتی، که زمینداران و ملاکین در آن اکثریت بزرگی داشتند، هر چه می‌توانست برای به توافق رسیدن با تزار نیکلای دوم انجام داد. حتی در آخرین لحظه، هنگامی که جنگ داخلی در خیابانهای پتروگراد در جریان بود، دوما یکی پس از دیگری برای تزار تلگراف می‌فرستاد و التماس می‌کرد که با اعطای امتیازات کوچک موافقت کند تا تاج و تخت خودش را نجات دهد. تزار توسط کارگران و سربازان شورشی سرنگون شد، نه توسط دوما – دومای ملاکین و ثروتمندان. اما دومای دولتی دولت موقت جدید را منصوب کرد.

دولت جدید متشکل از نمایندگان سرمایه‌داران لیبرال و زمینداران بزرگ است. مناصب عمده در دولت به شاهزاده لووف (یک زمیندار بزرگ و لیبرال فوق معتدل)، ا. گوچکف (یک همکار استولیپین؛ او محاکمۀ نظامی انقلابیون را تأیید کرد)، ترشچنکو (میلیونر سلطان شکر) و میلیوکف (که همیشه از جنگ غارتگرانه‌ای که تزار نیکلای و دار و دسته‌اش کشورمان را به آن کشیده‌اند حمایت کرده و به حمایتش ادامه می‌دهد) رسیده‌اند. کرنسکی «دمکرات» فقط به این دلیل آورده شده که ظاهر یک دولت «مردمی» ایجاد کند و یک سخنگوی «دمکرات» برای خوراندن عبارات پرطمطراق اما پوچ به مردم باشد، در حالی که گوچکف‌ها و لووف‌ها علیه مردم کار می‌کنند.

دولت جدید می‌خواهد به جنگ غارتگرانه ادامه دهد. این دولت مأمور سرمایه‌داران روسی، انگلیسی و فرانسوی است که – مانند سرمایه‌داران آلمانی – مصمم هستند که «با جنگ مسئله را حل کنند» و بهترین بخش غنایم را برای خودشان محفوظ دارند. دولت جدید نمی‌تواند برای روسیه صلح آورد، و چنین قصدی هم ندارد.

نه می‌خواهد که زمینهای ملاکین را به مردم بدهد، و نه اینکه ثروتمندان را مجبور به تحمل بار جنگ کند. به این دلیل نمی‌تواند به مردم نان بدهد. کارگران و مردم فقیر عموماً مجبور می‌شوند درست مثل گذشته از گرسنگی رنج ببرند.

دولت جدید از سرمایه‌داران و ملاکین تشکیل شده. نمی‌خواهد به روسیه آزادی کامل بدهد. تحت فشار کارگران و سربازان قیام کننده قول داده که یک مجلس مؤسسان تشکیل دهد تا برای چگونگی حکومت در روسیه تصمیم بگیرد. اما در تلاش برای زمان خریدن و سپس فریب دادن مردم، انتخابات مجلس مؤسسان را به تأخیر می‌اندازد، همانطور که دولتهای مشابهی در گذشته بارها این کار را کرده‌اند. نمی‌خواهد که روسیه یک جمهوری دمکراتیک باشد. تمام چیزی که می‌خواهد اینست که تزار نیکلای دوم بد را با میخائیل، تزاری که ادعا می‌شود خوب است تعویض کند. می‌خواهد مردم روسیه حاکمش نشوند بلکه یک تزار جدید همراه با بورژوازی حاکم شود.

دولت جدید چنین است.

ولی در کنار آن بتدریج دولتی دیگر در پتروگراد شکل می‌گیرد – کارگران و سربازان شورایشان را برپا کرده‌اند که یک نمایندۀ منتخب از هر هزار کارگر یا سرباز دارد. در قصر تاریدا تشکیل جلسه می‌دهد و اکنون بیش از ١٠٠٠ عضو دارد و حقیقتاً نمایندۀ مردم است.

ممکن است شورا در آغاز مرتکب برخی اشتباهات شود. اما با صدایی بلند و قدرتمند صلح، نان و یک جمهوری دمکراتیک را مطالبه می‌کند.

شورای نمایندگان کارگران و سربازان بر تشکیل بلافاصلۀ مجلس مؤسسان و مشارکت سربازان در انتخابات و تصمیم‌گیری در مورد مسئلۀ جنگ و صلح پافشاری می‌کند. بر انتقال زمینهای متعلق به تزار و ملاکین به دهقانان پافشاری می‌کند. بر برقراری یک جمهوری پافشاری می‌کند و نمی‌خواهد چیزی دربارۀ یک تزار جدید «خوب» بشنود. حق رأی عمومی و برابر را برای همۀ مردان و زنان می‌طلبد. قول بازداشت تزار و تزارینا را داده. شورا می‌خواهد یک کمیتۀ ناظر را منصوب کند که هر قدم دولت جدید را بررسی خواهد کرد و خودش به دولت واقعی تبدیل خواهد شد. شورا برای برقراری اتحادی با کارگران تمام کشورهای دیگر جهت حملۀ مشترک به سرمایه‌داران کار می‌کند. بسیاری از کارگران انقلابی به جبهه رفته‌اند تا با بهره‌گیری از آزادی تازه کسب شده، به همراه سربازان هماهنگی برای اقدام متحدانه جهت پایان دادن به جنگ، تضمین کردن حقوق مردم برای آنها و تحکیم آزادی روسیه را انجام دهند. روزنامۀ سوسیال-دمکرات پراودا[٢] به انتشار در پتروگراد ادامه داده و به کارگران برای انجام همۀ این وظایف بزرگ کمک می‌کند.

رفقا، امروز موقعیت اینطور است.

شما اسرای جنگی نمی‌توانید بی‌تفاوت بمانید. شما باید برای وظیفۀ بزرگی که احتمالاً خیلی زود در مقابل‌تان قرار می‌گیرد آماده باشید.

دشمنان آزادی روسیه گاهی روی شما حساب می‌کنند. آنها می‌گویند: حدود دو میلیون اسیر جنگی روس وجود دارند؛ اگر هنگام بازگشت به خانه جانب تزار را بگیرند، ما می‌توانیم بار دیگر نیکلای یا برادر «محبوبش» را به تاج و تخت رسانیم. تاریخ نمونه‌هایی را می‌شناسد که دشمنان دیروز، که با تزار سرنگون شده صلح برقرار کرده‌اند، سربازان اسیرش را به او بازگرداندند تا آنها بتوانند کمکش کنند که با مردم خودش بجنگد ...[٣]

رفقا، هر کجا که فرصت دارید حوادث بزرگی را که در کشورمان اتفاق می‌افتند به بحث گذارید. با صدای بلند اعلام کنید که جانبدار بهترین بخش سربازان روسیه هستید، که یک تزار نمی‌خواهید، که یک جمهوری آزاد، انتقال بدون پرداخت غرامت زمینهای ملاکین به دهقانان، روزکار هشت ساعته و تشکیل فوری مجلس مؤسسان را می‌خواهید. اعلام کنید که جانبدار شورای نمایندگان کارگران و سربازان پتروگراد هستید، که هنگام بازگشتتان به روسیه با تزار نخواهید بود، بلکه علیه او خواهید بود، با ملاکین و ثروتمندان نخواهید بود، بلکه علیه آنها خواهید بود.

هر کجا که می‌توانید دست به سازمان‌یابی بزنید، قطعنامه‌هایی را بپذیرید که بر مطالبات فوق صحه می‌گذارند، به رفقایی که عقب‌تر از شما هستند معنای حوادث بزرگی که در کشورمان رخ می‌دهند را توضیح دهید.

شما پیش از جنگ و در طی آن و بعنوان اسرای جنگی به اندازۀ کافی زجر کشیده‌اید. حالا ما به سوی روزهای بهتری پیش می‌رویم. طلوع آزادی فرا رسیده است.

بعنوان ارتش انقلاب، ارتش مردم، به روسیه بازگردید، نه ارتش تزار. در ١٩٠٥ نیز اسرای جنگی که از ژاپن بازمیگشتند بهترین مبارزین برای آزادی بودند.

هنگامی که به خانه بازگردید به تمام بخشهای کشور خواهید رفت. و باید پیام آزادی را به تمام بخشهای دورافتادۀ کشور، به هر روستای روسیه که بسیار از گرسنگی، مالیاتها و تحقیر رنج برده است ببرید. ذهن برادران دهقانتان را روشن کنید، نادانی را از روستاها بزدایید، دهقانان فقیر را به حمایت از کارگران شهر و روستا در مبارزۀ شکوهمندشان فراخوانید.

با به دست آوردن یک جمهوری در روسیه، کارگران روسیه با کارگران تمام دیگر کشورها متحد خواهند شد و شجاعانه کل بشریت را به سوی سوسیالیسم، سیستمی که در آن نه ثروتمند و نه فقیری وجود نخواهد داشت، و مشتی از ثروتمندان دیگر قادر نخواهند بود میلیونها نفر را به بردگان مزدی‌شان تبدیل کنند، هدایت خواهند کرد.

رفقا، ما در اولین فرصت به روسیه بازمی‌گردیم تا به برادرانمان، کارگران و سربازان، در مبارزه‌شان ملحق شویم. ولی در روسیه نیز، ما شما را فراموش نخواهیم کرد. ما سعی خواهیم کرد از روسیۀ آزاد برای شما کتاب، روزنامه و اخباری از آنچه که در کشورمان اتفاق می‌افتد بفرستیم. ما خواستار آن خواهیم شد که پول و غذای کافی برای شما تأمین شود. و ما به کارگران و سربازان شورشی خواهیم گفت: شما می‌توانید بر روی برادرانتان که در اردوگاههای اسرای جنگی پژمرده می‌شوند حساب کنید؛ آنها فرزندان مردم هستند و شانه به شانه با شما در نبرد برای آزادی، برای یک جمهوری و علیه تزار خواهند ایستاد.

هیئت تحریریۀ سوتسیال-دمکرات


نوشته شده در نیمۀ مارس ١٩١٧
در ١٩١٧ به صورت یک جزوه چاپ شد
مجموعه آثار لنین، جلد ٢٣


توضیحات

[١] این مقاله در اوایل مارس ١٩١٧ نوشته شد و در برن با امضای:«هیئت تحریریه، سوتسیال-دمکرات»، همراه با یادداشت زیر منتشر شد: «رفقا، به نوشتن برای کمیتۀ کمک به زندانیان به آدرس زیر ادامه دهید: شویز، برن، فالکنوگ ٩، دکتر شکلوفسکی. رفقا سعی خواهند کرد فرستادن کتاب و غیره را ادامه دهند.»

ارتباط با اسرای جنگی روسیه در اردوگاههای آلمان و اتریش در ١٩١٥، هنگامی که کمیتۀ سازمانهای ح.ک.س.د.ر. در خارجه کمیسیون سوسیال-دمکراتیک برای ارتباط با اسرای جنگی را تشکیل داد، آغاز شد. ماهانه نزدیک به ٢٥٠ نامه برای اسرای جنگی در بیش از ٢٠ اردوگاه فرستاده و از آنها دریافت می‌شد. ارتباط با سوسیال-دمکراتها در این اردوگاهها، که اکثرشان بلشویک یا طرفدار بلشویکها بودند برقرار شد، و از طریق آنها کتابخانه‌های اردوگاهها دایر گشت، کارهای تبلیغی متنوعی به پیش برده شدند، جشنهای اول ماه مه سازماندهی شدند، و غیره.

نشریۀ سوتسیال-دمکرات، ارگان مرکزی بلشویکها، نشریات سبورنیک سوتسیال-دمکراتا، کمونیست، جزوۀ الکساندرا کولونتای با عنوان «چه کسی به این جنگ احتیاج دارد؟» (در دو ویرایش)، جزوه‌ای دربارۀ مسئلۀ ارضی، جزوۀ گورکی با عنوان «صد-سیاهان دلال کشتار و یهودیها»، کتب متنوع و نوشتجات دیگری به اردوگاهها ارسال شدند.

در فوریۀ ١٩١٧، شمارۀ ١ مجلۀ «در زندان جنگی»، که هزینه‌اش از کمکهای مالی جمع‌آوری شده از بین اسرای جنگی تأمین شده بود، منتشر شد. در اواخر مارس ١٩١٧، در آستانۀ عزیمت بلشویکها به روسیه، شمارۀ ٢ آمادۀ انتشار بود اما به چاپ نرسید.

لنین اهمیت زیادی به کار در بین اسرای جنگی می‌داد که، هنگام بازگشت به روسیه، به مبارزۀ انقلابی کشیده می‌شدند. ارتباطات شخصی منظم ممکن نبودند، اما دو اسیر جنگی که از اردوگاههای آلمانی فرار کرده بودند لنین را در اواخر ژانویۀ ١٩١٧ در زوریخ ملاقات کردند.

عقاید بلشویکها از طریق اسرای جنگی به میان مردم نفوذ کردند. در ١٨-١٩١٧ اسرای جنگی روسیه نقشی فعال در مبارزۀ انقلابی طبقۀ کارگر آلمان ایفا کردند.

[٢] پراودا Pravda (حقیقت) – روزنامۀ قانونی بلشویکی که از ٢٢ آوریل (٥ مه) ١٩١٢، به دنبال تصمیم کنفرانس سراسری ششم (پراگ) ح.ک.س.د.ر. شروع به انتشار کرد.

لنین پراودا را هدایت می‌کرد، تقریباً هر روز برایش می‌نوشت، به هیئت تحریریۀ آن مشاوره می‌داد و مراقب بود که روزنامه با روحیۀ انقلابی پیکارگر به کار بپردازد. مقدار زیادی از کار سازمانی حزب بر محور پراودا قرار داشت، که گردهمایی‌های با هسته‌های حزبی ترتیب می‌داد، اطلاعات مربوط به فعالیت حزب در کارخانجات را جمع آوری می‌کرد، و رهنمودهای کمیتۀ مرکزی و کمیتۀ سن پترزبورگ را به سازمانهای محلی منتقل می‌نمود.

پراودا همواره مورد آزار و تعقیب پلیس بود و در ٨ (٢١) ژوئیۀ ١٩١٤، مدت کوتاهی قبل از شروع جنگ جهانی اول، تعطیل شد.

پس از انقلاب فوریه، انتشار آن در ٥ (١٨) مارس ١٩١٧، بعنوان ارگان مرکزی و ارگان کمیتۀ سن پترزبورگ ح.ک.س.د.ر. ادامه یافت.

لنین پس از بازگشتش به پتروگراد به هیئت تحریریۀ آن ملحق شد، و از آن زمان پراودا شروع به ترویج عمومی نقشۀ او برای انتقال از انقلاب بورژوا-دمکراتیک به انقلاب سوسیالیستی کرد.

در ژوئیه - اکتبر ١٩١٧، پراودا تحت تعقیب دولت موقت ضدانقلابی قرار گرفت و مجبور بود بطور مداوم نامش را تغییر دهد.

با نامهای لیستوک پراودی (بولتن پراودا)، پرولتاری، رابوچی (کارگر)، رابوچی پوت (راه کارگر) منتشر شد و پس از پیروزی انقلاب اکتبر به نام اصلیش بازگشت.

پراودا نقش بسیار مهمی در تاریخ حزب بلشویک و انقلاب ایفا کرد. یک رسانۀ عمده برای تبلیغ توده‌ای و سازمانیابی در مبارزه برای دستیابی به اهداف حزب بود. مبارزه‌ای قاطعانه برای دفاع از اصول حزبی برعلیه انحلال‌طلبان منشویک، اتزوویستها و تروتسکیستها برپا و نقش خائنانۀ آنان را افشا کرد. با فرصت‌طلبی و سانتریسم بین‌المللی جنگید و کارگران را با روح مارکسیسم انقلابی تعلیم داد. همچنین نقشی اساسی در ساختن حزب، دستیابی به انسجام محکم صفوفش و تقویت ارتباطاتش با توده‌ها داشت. به وجود آمدن کارگران پیشرویی که توسط پراودا تعلیم یافته بودند نقشی آشکار در انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر و ساختن سوسیالیسم داشت.

پراودا جایگاهی ویژه در تاریخ مطبوعات بلشویکی دارد. نخستین روزنامۀ قانونی طبقۀ کارگر روسیه که بطور قانونی چاپ می‌شد و طلیعۀ مرحلۀ نوین در پیشرفت مطبوعات پرولتاری روسیه و جهان بود. ٥ مه، روز تأسیس آن، از سال ١٩١٤ بعنوان روز مطبوعات کارگری جشن گرفته شده است.

[٣] لنین به درسهای جنگ ٧١-١٨٧٠ فرانسه و پروس اشاره دارد، هنگامی که پروس زندانیان جنگی فرانسه را به دولت ضدانقلابی ورسای تحویل داد تا به سرکوب کردن کمون پاریس کمک کند.

- ترجمه جواد راستی‌پور


lenin.public-archive.net #L2365fa.html