صدایی آلمانی دربارۀ جنگ
و. ای. لنین
«یک شبه سیمای جهان عوض شد.... هر کس تقصیر را به گردن همسایهاش میاندازد، هر کس مدعی است که در حال دفاع است، دست به عمل زدنش فقط به دلیل بودن در یک وضعیت دفاع اضطراری است. هر کس دارد، مگر نمیبینید، فقط از مقدسترین ارزشهایش، خانوادهاش، سرزمین پدریش دفاع میکند.... غرور ملی و ستیزهجویی ملی غالب میشوند.... حتی طبقۀ کارگر بینالمللی عظیم از احکام ملی تبعیت میکند، کارگران دارند در میدانهای جنگ یکدیگر را میکشند.... تمدن ما ورشکستگیاش را اثبات کرده است.... نویسندگان مشهور اروپا شرمی از این ندارند که همچون شووینیستهای کور شده از فرط خشم به صحنه بیایند ... ما به اینکه ممکن است ترس از ویرانی اقتصادی مانع جنون امپریالیستی بشود زیادی اعتقاد داشتیم.... ما داریم یک مبارزۀ آشکار امپریالیستی بر سر سلطه بر جهان را از سر میگذرانیم.... هیچ جا هیچ نشانهای از مبارزه برای آرمانهای بزرگ وجود ندارد، مگر شاید سرنگونی دیو آدمخوار روسیه*.... تزار و شازدههای بزرگش که والاترین آدمهای کشورشان را به دست جلادان سپردهاند.... مگر آیا نمیبینیم که چگونه فرانسۀ شریف، علمدار آرمانهای آزادی، متحد تزار جلاد شده است؟ چطور آلمان صدیق.... زیر حرفش میزند و گلوی بلژیک بیطرف ماتمزده را میفشارد؟ ... اینها همه چگونه به پایان میرسند؟ اگر فقر از حد بگذرد، اگر استیصال دست بالا پیدا کند، اگر برادر برادرش را در اونیفرم دشمن تشخیص بدهد، آنوقت شاید هنوز هم بشود چیزی غیرمنتظره روی بدهد، شاید سلاحها به سوی کسانی که مردم را به جنگ میکشانند برگردانده شوند، و ملتهایی که به تنفر از یکدیگر واداشته شده بودند احتمالاً شاید آن نفرت را فراموش کرده و ناگهان متحد شوند. ما نمیخواهیم مثل پیامبران باشیم، ولی چنانچه جنگ اروپا ما را گامی به یک جمهوری سوسیال اروپا نزدیک کند، آنگاه این جنگ، در نهایت، آنقدر که اکنون بی معنی به نظر میرسد، بی معنی نبوده است.»
صدای کیست این؟ شاید صدایی است که از یک سوسیال-دمکرات آلمانی در میآید؟
ابداً! سوسیال-دمکراتهای آلمان به سرکردگی کائوتسکی تبدیل شدهاند به «یاوهگویان پست ضدانقلابی»[١]، همانطور که مارکس از سوسیال-دمکراتهایی نام میبرد که بعد از انتشار قانون ضد سوسیالیستی «بر وفق شرایط» عمل کرده بودند، همان کاری که هاسه، کائوتسکی، سودکوم و شرکاء امروز میکنند.
خیر، نقل قول ما از مجلۀ خرده بورژوایی دمکراتهای مسیحی است که توسط گروهی از کشیشان دونپایۀ خوش قلب در زوریخ منتشر میشد (Neue Wege, Blätter für religiöse Arbeit**، سپتامبر ١٩١٤). ما به این حد از تحقیر رسیدهایم: آدمهای عامی خداترس تا این حد پیش میروند که بگویند بد نخواهد بود اگر سلاحها علیه کسانی برگردانده شوند که «مردم را به جنگ میکشانند»، در حالیکه سوسیال-دمکراتهای «با اتوریته»ای نظیر کائوتسکی «بطور علمی» به دفاع از پستترین شووینیسم برخاستهاند، یا نظیر پلخانف، تبلیغ جنگ داخلی علیه بورژوازی را یک «اوتوپی» زیانبار اعلام میکنند!
براستی، اگر چنین «سوسیال-دمکراتهایی» میخواهند در اکثریت باشند و «انترناسیونال» رسمی (= اتحادی برای توجیه بینالمللی شووینیسم ملی) تشکیل بدهند، آیا بهتر نیست که نام «سوسیال-دمکرات» که توسط آنها لکهدار و بیارزش شده است را کنار بگذاریم و به نام قدیم مارکسیستیِ کمونیست بازگردیم؟ کائوتسکی یک بار زمانی که به نظر میرسید چیزی نمانده است که فرصتطلبان برنشتاینی[٢] حزب آلمان بطور رسمی تسخیر کنند همین تهدید را به کار برد. چیزی که تهدیدی توخالی از زبان وی بود احتمالاً به عمل دیگران تبدیل خواهد شد.
سوتسیال دمکرات، شمارۀ ٢٤
٥ دسامبر ١٩١٤
مجموعه آثار لنین، جلد ٢١
توضیحات
*
در متن انگلیسی از کلمه Minotaur استفاده شده است که در اساطیر یونان نام دیوی است با سری مثل سر گاو نر و تنی مثل تن آدم. غذایش گوشت تن آدمها بوده و زنان و مردان جوان آتنی را برایش
قربانی میکردهاند. – ویراستار.
[١]
مراجعه کنید به نامۀ مارکس به ف. ا. سورگه، مورخ ١٩ سپتامبر ١٨٧٩.
**
«راههای نو، صفحاتی برای کار مذهبی» – ویراستار.
[٢]
اشاره است به پیروان برنشتاین رویزیونیست، رهبر جریان فرصتطلب در سوسیال-دمکراسی آلمان که در اواخر قرن نوزدهم پدیدار شد.
این متن، با پارهای تغییرات، ترجمهای است که رفیقی با نام "دوست شما" برای این سایت فرستادهاند.-آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L2258fa.html
|