Farsi    Arabic    English   

مدارک ابژکتيف درباره نيروهاى جريانهاى مختلف در جنبش کارگرى

و. اى. لنين


براى کارگران آگاه وظيفه‌اى مهمتر از درک جنبش طبقه خويش، ماهيت آن، هدف و وظايف آن، شرايط و شکلهاى عملى آن وجود ندارد. زيرا تمام نيروى جنبش کارگرى بسته به درجه آگاهى و جنبه توده‌اى آن است؛ سرمايه‌دارى در هر قدم از تکامل خود بر شمار پرولترها يعنى کارگران مزدى ميافزايد. آنها را متحد ميکند، متشکل ميسازد، فکرشان را روشن ميکند و به اين طريق نيرويى طبقاتى پديد ميآورد که ناگزير بايد بسوى هدفهاى خود پيش برود.

برنامه مارکسيستها و تصميمات تاکتيکى آنها، که همواره در جرايد توضيح داده ميشود، به روشن کردن ذهن توده کارگر در مورد ماهيت، هدفها و وظايف جنبش کمک ميکند.

مبارزه جريانهاى مختلف در درون جنبش کارگرى روسيه داراى ريشه‌هاى عميق طبقاتى است. دو "جريانى" که در درون جنبش کارگرى روسيه بر ضد مارکسيسم (پراوديسم) در مبارزه هستند و (از لحاظ جنبه توده‌اى و ريشه‌هاى خود در تاريخ) شايستگى عنوان "جريان" را دارند يعنى جريان نارودنيکى و انحلال‌طلبى - هر دو مظهر نفوذ بورژوازى در درون پرولتاريا هستند. اين موضوع بکرّات توسط مارکسيستها توضيح داده شده و در يک سلسله از قرارهاى مارکسيستها، خواه در مورد نارودنيک‌ها (که ٣٠ سال است با آنها مبارزه ميشود) و خواه در مورد انحلال‌طلبان (تاريخ انحلال‌طلبى به ٢٠ سال ميرسد زيرا انحلال‌طلبى ادامه مستقيم "اکونوميسم" و منشويسم است)، تأييد شده است.

در زمان حاضر هر روز به ميزانى بس بيشتر درباره نيروى جريانهاى مختلف در جنبش کارگرى روسيه مدارک ابژکتيف به دست ميآيد. بايد با تمام قوا اين مدارک ابژکتيف را که به رفتار و روحيه افراد و گروههاى جداگانه مربوط نيست بلکه به توده‌ها مربوط است و مدارکى است که از روزنامه‌هاى گوناگون و متخاصم گرفته شده است و هر شخص باسوادى ميتواند آنها را وارسى کند، گرد آورده وارسى و بررسى نمود.

فقط از روى اين مدارک ميتوان تعليم گرفت و جنبش طبقه خود را مطالعه کرد. يکى از عمده‌ترين، و شايد هم عمده‌ترين، نواقصى (يا جناياتى در حق طبقه کارگر) که هم از نارودنيک‌ها و انحلال‌طلبان و هم دسته‌هاى مختلف روشنفکران يعنى "وپريوديست‌ها"، "پلخانفيست‌ها" و تروتسکيست‌ها مشاهده ميشود، سوبژکتيويسم آنها است. آنها تملايات خود، "عقايد" خود، قضاوتهاى خود و "نقشه‌هاى" خود را در هر قدم بعنوان اراده کارگران و نيازمنديهاى جنبش کارگرى قلمداد ميکنند. مثلا وقتى آنها از "وحدت" صحبت ميکنند تجربه حاصله از جريان ايجاد وحدت واقعى را که بتوسط اکثريت کارگران آگاه روسيه طى دو سال و نيم يعنى از آغاز سال ١٩١٢ تا نيمه سال ١٩١٤ انجام پذيرفت، بزرگوارانه مورد بى اعتنايى قرار ميدهند.

پس به تلخيص مدارک ابژکتيف بپردازيم که اکنون در مورد نيروى خط‌مشى‌هاى مختلف در درون جنبش کارگرى در دست است. بگذار هر کس که ميخواهد به قضاوتها و وعده و وعيدهاى سوبژکتيف باور کند، بسوى اين "دسته‌ها" برود. روى سخن ما فقط با کسانى است که ميخواهند واقعيات ابژکتيف را بررسى کنند. اينک واقعيات:

 پراوديست‌هاانحلال‌طلبانپراوديستها
به درصد
انحلال‌طلبان
به درصد
نارودنيکهاى
چپ
 انتخابات دوماى دولتى:
١شمار نمايندگان زمره کارگرى
     دوماى دوم، سال ١٩٠٧١١١٢٤٧٥٣-
     دوماى سوم، ١٩٠٧ تا ١٩١٢٤٤٥٠٥٠تحريم
     دوماى چهارم ١٩١٢٦٣٦٧٣٣تحريم
 شمار گروههاى کارگرى که کمک مالى ميپرداختند:
٢شمار کمکهاى مالى گروههاى کارگر به روزنامه‌هاى پترزبورگ
     سال ١٩١٢٦٢٠٨٩---
     سال ١٩١٣٢١٨١٦٦١٩ر٧٦١ر٢٣٢٦٤
     تا ١٣ ماه مه ١٩١٤٢٨٧٣٦٧١١ر٨١٩ر١٨٥٢٤
 انتخاب نمايندگان کارگران براى مؤسسات بيمه:
٣شمار نمايندگان هنگام انتخابات مؤسسات بيمه در سراسر روسيه٤٧١٠٤ر٨٢٦ر١٧١-٢؟
٤ايضا هنگام انتخابات مؤسسه بيمه پايتخت٢٧٧١ر٨٤٩ر١٥٤
 امضاهايى که بر له هر فراکسيون دوما در قطعنامه‌ها شده است:
٥امضاهايى که در هر دو روزنامه بر له "گروه شش نفرى" (پراوديست‌ها) و بر له گروه "هفت نفرى" (انحلال‌طلبان) شده است٦٧٢٢٢٩٨٥٢ر٦٩٨ر٣٠-
 ارتباط با گروههاى کارگرى:
٦تعدا پيامهايى که به ضميمه کمکهاى مالى مختلف از طرف گروههاى کارگرى براى هر دو فراکسيون فرستاده شده (از اکتبر ١٩١٣ تا ٦ ژوئن ١٩١٤)١٢٩٥٢١٥٧ر٨٥٣ر١٤-
 تيراژ روزنامه‌هاى پترزبورگ:
٧شماره نسخه‌هايى که بچاپ ميرسد (اين ارقام توسط ا. واندرولد جمع‌آورى شده است)٤٠٠٠٠١٦٠٠٠٤ر٧١٦ر٢٨١٢٠٠٠
(٣ بار در هفته)
 جرايد منتشره در خارجه:
٨تعداد نمرات روزنامه رهبرى کننده که پس از کنفرانس اوت (سال ١٩١٢) انحلال‌طلبان تا ژوئيه سال ١٩١٤ منتشر شده٥٠--٩
٩تعداد اشاراتى که در اين نمرات به سازمانهاىغير علنى شده است (هر جايى بعنوان يک اشاره حساب ميشود)٤٤٠--٢١
 وابستگى به بورژوازى:
١٠جمع‌آورى کمک براى روزنامه‌هاى پترزبورگ (از اول ژانويه تا ١٣ ماه مه ١٩١٤). درصد کمک جمع‌آورى شده ازغير کارگران--١٣٥٦٥٠
١١تعداد صورتحسابهاى مالى مندرجه در جرايد طى تمام مدت٣١--٠؟
١٢از آنجمله درصد صورتحسابهاى داراى کمبود که از منابع نامعلومى يعنى بورژوازى پر شده است--١١٠٠؟
١٣مبلغ وجوهى که از طريق هر يک از دو فراکسيون دوما دريافت شده است (از اکتبر ١٩١٤). درصد وجوه جمع‌آورى شده ازغير کارگران--٦٤٦-
١٤تعداد نامه‌هايى که آهسته به کارگران نسبت داده شده ولى در حقيقت از روزنامه‌هاى بورژوازى بدون ذکر منبع اصلى اقتباس شده است-٥
(در دو شماره ١٧ و ١٩ "ناشارابوچايا گازتا")
 اتحاديه‌هاى صنفى:
١٥تعداد اتحاديه‌هاى صنفى در پترزبورگ که اکثريت اعضاى آنها (از روى اکثريت اعضاى هيأت مديره قضاوت ميشود) طرفدار اين يا آن خط مشى هستند٭٥ر١٤٭٥ر٣--٢
٭ در هر يک اتحاديه تعداد طرفداران پراودا و انحلال‌طلبان مساوى بود


بدوا توضيحات مختصرى ضميمه اين مدارک ميکنيم و سپس به نتيجه‌گيرى ميپردازيم.

اين توضيحات را بهتر است بند به بند ذکر کنیم.

بند اول. در اين مورد درباره انتخاب کنندگان و نمايندگان مدرکى وجود ندارد. هر کس شکايت کند که چرا ما مدارک مربوط به "زمره"هاى مختلف انتخاباتى را مورد استفاده قرار داده‌ايم صاف و ساده خود را دستخوش مضحکه قرار داده است. زيرا مدارک ديگرى وجود ندارد. سوسيال دمکراتهاى آلمان موفقيت‌هاى خود را از روى قانون انتخاباتى بيسمارک ميسنجند که زنان را از حق انتخاب محروم کرده و زمره "مردان" را ايجاد کرده است!

بند ٢. تعداد گروههاى کارگران که کمک مالى ميپردازند، نه اينکه فقط "زير قطعنامه امضاء ميگذارند" مطمئن‌ترين و موثق‌ترين علامت نيرومندى جريان و اضافه بر آن علامت نيروى تشکل و روحيه حزبى است.

به اين جهت است که انحلال‌طلبان و "دسته‌ها" نسبت به اين علامت، يک نوع بى مهرى سوبژکتيف ابراز ميکنند.

انحلال‌طلبان معترضانه ميگفتند: ما داراى روزنامه يهودى و گرجى هم هستيم و حال آنکه "پراودا" تنهاست. اين صحيح نيست. اولا روزنامه استونى و روزنامه ليتوانى هر دو پراوديست هستند. ثانيا وقتى ايالات را در نظر ميگيريم، آيا ميتوانيم مسکو را فراموش کنيم؟ روزنامه کارگرى مسکو طى سال ١٩١٣ تعداد ٣٩٠ گروه کارگرى را متجمع و متحد نمود ("رابوچى" شماره ١ صفحه ١٩). ولى روزنامه يهودى "زايت" از شماره ٢ (٢٩ دسامبر سال ١٩١٢) تا اول ژوئن سال ١٩١٤ تعداد ٢٩٦ گروه کارگرى را متحد نمود (١٩٠ گروه از آنها را تا ٢٠ مارس ١٩١٤ و ١٠٦ گروه را از ٢٠ مارس تا اول آوريل ١٩١٤). به اين طريق مسکو بتنهايى از ميزان استناد سوبژکتيف انحلال‌طلبان به روزنامه "زايت" مقدارى سبقت ميجويد!

ما از رفقاى گرجى و ارمنى دعوت ميکنيم درباره روزنامه‌هاى انحلال‌طلبان در قفقاز مدارکى جمع‌آورى نمايند. تعداد گروههاى کارگرى در آنجا چقدر است؟‌ در اين مورد مدارک ابژکتيف همه‌جانبه‌اى لازم است.

در موقع شمارش گروهها، اشتباه محتمل است ولى در موارد جزئى. همه را به وارسى و تصحيح دعوت ميکنيم.

بند ٣ و ٤ نيازى به توضيح ندارند. تهيه تعرفه‌‌اى براى جمع‌آورى مدارک جديد درباره ايالات مطلوبست.

بند ٥. در ٢٩٨٥ امضاء انحلال‌طلبان، ١٠٨٦ امضاء از بونديست‌ها و ٧١٩ امضاء از قفقازى‌ها وارد شده است. مطلوب است رفقاى محلى اين ارقام را وارسى کنند.

بند ٦. صندوقداران هر دو فراکسيون صورتحساب‌هاى مربوط به کليه وجوهى را که به منظور‌هاى مختلفى به فراکسيون رسيده بچاپ ميرسانند. اين مدارک نشانه دقيق و ابژکتيف ارتباط با کارگران است.

بند ٧. تيراژ روزنامه‌ها. اين مدارک توسط ا. واندرولد جمع‌آورى و منتشر شده ولى انحلال‌طلبان و ليبرالها آن را مخفى ميدارند ("کيفسکايا ميسل"). "سوبژکتيويسم". مطلوب است ولى براى يک ماه هم باشد، مدارک کاملترى جمع‌آورى شود.

بند ٧ و ٩. يکى از نمونه‌هاى ابژکتيف، دست کشيدن انحلال‌طلبان از "کار مخفى" يعنى از حزب است. پراوديست‌ها از اول ژانويه تا ١٣ ماه مه ١٩١٤، مبلغ ٤٩ روبل و ٧٩ کپک (يک چهارم درصد) از خارجه دريافت کرده بودند ولى انحلال‌طلبان ١٧٠٩ روبل و ١٧ کپک (١٤ درصد). نگو "نميتوانم"، بگو "نميخواهم"!

بند ١٠ تا ١٤. نشانه‌هاى ابژکتيف وابستگى انحلال‌طلبان و نارودنيک‌ها به بورژوازى و ماهيت بورژوايى آنان. از نظر سوبژکتيف انحلال‌طلبان و نارودنيک‌ها "سوسياليست" و "سوسيال دمکرات" هستند. از نظر ابژکتيف آنها، چه از لحاظ مضمون ايده‌هاى خود و چه از لحاظ تجربه جنبش توده‌اى، دسته‌هايى از روشنفکران بورژوازى هستند که اقليتى از کارگران را از حزب کارگر جدا ميکنند.

ما توجه مخصوص خواننده را به نامه‌هايى که انحلال‌طلبان بنام کارگران جعل کرده‌اند معطوف ميداريم. فريب علنى و بيسابقه! بگذار کليه سازمانهاى مارکسيستهاى محل، پرده از روى آن بردارند و مدارک ابژکتيف جمع‌آورى نمايند (رجوع شود به "تروداوايا پراودا" شماره ١٢ مورخه ١١ ژوئن ١٩١٤)[١]

بند ١٥. اين مدارک داراى اهميت ويژه‌اى بوده و مطلوب بود اگر بوسيله تعرفه مخصوص تکميل و وارسى ميشد. ما اين مدارک را از "اسپوتنيک رابوچه‌گو" چاپ بنگاه "پريبوى" پترزبورگ، سال ١٩١٤ اخذ کرده‌ايم. دفترداران، رسام‌ها و دواسازان، منتسب به اتحاديه‌هاى انحلال‌طلبان بودند (در انتخابات اخير هيأت مديره کارگران چاپخانه‌ها در تاريخ ٢٧ آوريل سال ١٩١٤، نصف اعضاى هيأت و بيش از نصف نامزدهاى عضويت هيأت، از پراوديست‌ها انتخاب شدند). خبازان و قوطى‌سازها منتسب به اتحاديه‌هاى نارودنيک‌ها بودند. عده کل اعضاء تقريبا به ٢٢ هزار نفر ميرسيد.

در مسکو از ١٣ اتحاديه، ده اتحاديه از پراوديست‌ها است و سه اتحاديه نامعيّن ولى به پراوديست‌ها نزديکتر است. از انحلال‌طلبان و نارودنيک‌ها يک اتحاديه هم وجود ندارد.

از اين مدارک ابژکتيف چنين نتيجه ميشود که فقط در پراوديسم است که ما با يک جريان پرولترى مارکسيستى روبرو هستيم که واقعا از بورژوازى مستقل است و بيش از چهار پنجم کارگران را (نسبت به انحلال‌طلبان ١ر٨١ درصد گروههاى کارگر سال ١٩١٤ را) متشکل و متحد نموده است. جريانهاى انحلال‌طلبى و نارودنيکى مسلما جريانهاى کارگرى نبوده، بلکه جريانهاى بورژوا-دمکراتيک هستند.

تجربه جنبش توده‌اى طى سالهاى ١٩١٢ و ١٩١٣ و نيمه سال ١٩١٤ بطور کامل و درخشانى ايده‌هاى برنامه‌اى و تاکتيکى و تشکيلاتى و صحت تصميمات و خط مشى پراوديست‌ها را تأييد نمود. ما با اطمينان به اينکه راه صحيحى را پيش گرفته‌ايم بايد براى کار بيش از پيش شديدترى کسب انرژى کنيم.

در تاريخ ٢٦ ژوئن سال ١٩١٤ در شماره ٢٥ روزنامه "تروداوايا پراودا" بچاپ رسيد.



[١] در شماره ١٢ روزنامه "تروداوايا پراودا" مورخه ١١ ژوئن سال ١٩١٤ مقاله‌اى تحت عنوان "چگونه اين قضيه رخ ميدهد؟" درج شده بود. در اين مقاله مواردى ذکر شده بود که ارگان انحلال‌طلبان يعنى "ناشا رابوچايا گازتا" تحت عنوان نامه‌هايى از کارگران، اخبارى را از روزنامه‌هاى بورژوازى نقل ميکرد که در آنها واقعيت زندگى کارگرى تحريف ميشد.

منتخب يکجلدى آثار لنين بفارسى صفحه ٣٧٤ تا ٣٧٦


lenin.public-archive.net #L2240fa.html