شتاب یک احمق هیچ حاصلی ندارد
و. ای. لنین
نسخه اخیر نشریه ماهانه سوسیال-دمکرات اتریشی 'نبرد'[١] حاوی یک پاراگراف احساساتی به امضاء ف.آ.[٢] است مبنی بر اینکه ادوارد برنشتین رهبر اپورتونیستهای آلمانی از نظرات رویزیونیستی و اپورتونیستی خود انتقاد کرده و به مارکسیسم روی آورده است.
رویزیونیسم — تجدید نظر در مارکسیسم — امروز اگر نه عمدهترین، یکی از عمدهترین وجوه نفوذ بورژوازی در پرولتاریا و فاسد کردن کارگران از سوی بورژوازی است. به همین دلیل است که رهبر اپورتونیستها، ادوارد برنشتین اینچنین در دنیا بد نام شده است.
حالا به ما میگویند که برنشتین به مارکسیسم روی آورده است. اینجور خبرها باید برای آنهایی که با ادبیات سوسیال-دمکراتیک آلمان آشنایی دارند، عجیب به نظر برسد. 'ماهنانۀ سوسیالیستی' Sozialistische Monatshefte، ارگان اصلی اپورتونیستها، هنوز چاپ میشود و به موعظه نظرات کاملاً بورژوایی که در واقع خیانت کامل به سوسیالیسم است ادامه میدهد. و برنشتین هم یکی از نویسندگان اصلی این روزنامه است. موضوع از چه قرار است؟
چنین به نظر میآید که بر اساس گزارش یک روزنامه محلی، برنشتین در یک سخنرانی در بوداپست، از رویزیونیسم انتقاد کرده است.
نویسنده اتریشی ف.آ. که با عجله به دنیا اعلام کرده که برنشتین نظراتش را اصلاح نموده، ثابت کرده که بینهایت ساده لوح و عجول است. اما و. لویتسکی Levitsky انحلالطلب، یکی از مهمترین مقالهنویسان نشریه اپورتونیستی 'ناشا زاریا' (پلخانف منشویک آن را «ماهنامه سوسیالیستی» روسی لقب داده است) ثابت کرده که بیش از او عجول است: در 'سورنایا رابوچایا گازتا' Severnaya Rabochaya Gazeta (شماره ٤٦ سوم آوریل) مقالهای طولانی با عنوان مطنطن «از رویزیونیسم تا مارکسیسم» نوشته که تماماً بر اساس گزارش ف.آ. است.
آقای لویتسکی حتی منتظر نشد که سخنرانی برنشتین در مطبوعات به چاپ برسد. شتاب یک احمق هیچ حاصلی ندارد.
برای آنکه بدانیم سخنرانی بوداپست تا چه حد «شهرت» جهانی کسب کرده است؛ برنشتین روز یازدهم آوریل (به تاریخ جدید) نامهای هم به روزنامه سوسیال-دمکرات بروکسل "مردم"[٣] نوشته و در آن به صراحت اعلام کرد: «گزارش مندرج در در "نبرد" مطلقاً بی اساس است. من هیچ چیز جدیدی در بوداپست نگفته و هیچ یک از نظریاتم را که در «پیششرطهای سوسیالیسم» [اثر عمده اپورتویستی برنشتین] بیان شده؛ پس نگرفتهام. گزارش سخنرانی من در روزنامه بوداپست، به سادگی با نظریات گزارشگر مخلوط شده است!».
معلوم شد تمامی جریان یک شوخی عادی روزنامهای بوده است.
به هر حال، این جریان آمادگی رقت انگیز چند سوسیال-دمکرات اتریشی (فقط اتریشی؟) را نشان داد که اپورتونیسم را پنهان کرده و از میان رفتن آن را اعلام کنند.
آقای لویتسکی شوق و حرارت نامعقول از خود بروز داده است. او در سوزنایا رابوچایا گازتا مینویسد: «با بازگشت[؟] پدر[؟] رویزیونیسم، برنشتین، به مارکسیسم، رویزیونیسم در جنبش سوسیال-دمکراتیک آلمان قطعاً از بین رفته است[؟!].»
هر کلمهاش گوهری است: بازگشتی در کار نبوده، برنشتین پدر نیست، رویزیونیسم هم از بین نرفته است.
آقای لویتسکی با اشتیاق مینویسد:
«در روسیه، رویزیونیسم دیگر به عنوان یک دکترین، حتی در میان نارودنیکهای چپ، که زمانی در خلال مبارزاتشان علیه مارکسیسم به آن متکی بودند معمول نیست. در جنبش سوسیال-دمکراتیک روسیه، رویزیونیسم، علیرغم تلاشهای چند نویسنده که سعی میکنند آن را در خاک روسیه نشاء کنند، نفوذی ندارد.»
کلمه به کلمه آن دروغ است. در تمام موارد مهم و حتی حالا، نارودنیکهای چپ «به تز» رویزیونیستها «متکی بوده و هستند». این از روی همه مطالب روسکویه بوگاتستو Russkoye Bogatstvo و زاوتی Zavety و به وسیله همه شمارههای استویکایا میسل Stoikaya Mysl ثابت میشود. طول و تفصیل درباره اپورتونیسم نارودنیکهای چپ، فقط مایه ضرر است.
از همان ابتدای جنبش تودهای طبقه کارگر و سوسیال-دمکراسی در ٩٦-١٨٩٥، نفوذ رویزیونیسم در سوسیال-دمکراسی روسیه وجود داشته است. یعنی آقای لویتسکی جداً میگویند که هیچ چیزی راجع به مبارزهای که بین مارکسیستهای پیگیر و طرفداران ایسکرای قدیم علیه اکونومیستها به مدت چند سال درگرفت نشنیده است؟ یعنی جداً هیچ چیزی راجع به قطعنامههای حزب و مقالههای متعددی که در آن دوران نوشته شدند، که تصریح و اثبات کرده و توضیح میدادند که اکونومیسم، شکل روسی رویزیونیسم و اپورتونیسم است، نشنیده است؟ آیا آقای لویتسکی جداً میخواهد بگوید همه چیز را در مورد آقای مارتینف، رهبر برجسته انحلالطلب امروز و اکونومیست دیروز فراموش کرده است؟
آقای لویتسکی رویزیونیسم را از آن رو انکار میکند که بتواند رویزیونیسم خودش را بپوشاند. ما فقط چهار فاکت زیر را به خاطر او میآوریم: ١- آیا این پلخانف منشویک نبوده که در مطبوعات دوره ١٠-١٩٠٩ اعلام کرد منشویکها تعداد زیادی عناصر اپورتونیست در صفوفشان جذب کردهاند؟ ٢- آیا این همان پلخانف نبود که طبیعت اپورتونیستی شعار انحلالطلبانه «مبارزه برای قانونی شدن» را نشان داد؟ ٣- آیا این برخی از منشویکهای ضدانحلالطلب نبودند که رابطه میان انحلالطلبی و اکونومیسم را نشان دادند؟ ٤- آیا رد کردن «دو رکن» (از میان سه رکن) تحت این عنوان که برای تبلیغ نامناسب است، همچنان که کولتسوف Koltsov این کار را میکند میکند، اپورتونیسم نیست؟
این چهار فاکت به تنهایی – و چهل و چهار تای دیگری هم که میتوان ذکر کرد – اثبات روشنی است بر اینکه اکونومیسم سالهای ١٩٠٢-١٨٩٥، منشویسم سالهای ٨-١٩٠٣ و انحلالطلبی سالهای ١٤-١٩٠٨، همگی نماینده شکل یا نوع روسی اپورتونیسم و رویزیونیسم هستند، نه کمتر و نه بیشتر.
پروسوشچنیه Prosveshcheniye، شماره ٥، ماه مه ١٩١٤
امضا: و. ای.
مجموعه آثار لنین، جلد ٢٠
توضیحات
[١]
نبرد Der Kampf – ارگان ماهانه سوسیال-دمکراتهای اتریش که از ١٩٠٧ تا ١٩٣٤ در وین به چاپ میرسید و تحت پوشش عبارتپردازیهای چپ، موضعی اپورتونیستی و سانتریستی داشت.
[٢]
ف.آ. – فریدریش آدلر Friedrich Adler، رهبر سوسیال-دمکراتهای اتریش.
[٣]
لو پوپل Le Peuple – نشریه روزانه ارگان مرکزی حزب کار بلژیک که از سال ١٨٨٥ در بروکسل چاپ میشد؛ این نشریه بعدها سخنگوی حزب سوسیالیست بلژیک شد.
- این متن، ترجمهای است که رفیقی با نام "دوست شما" برای این سایت فرستادهاند.—آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L2230fa.html
|