وحدت کارگران و «گرایشات» روشنفکرانه
و. ای. لنین
کارگران دارای آگاهی طبقاتی در روند پیشرفت جنبششان بطور مداوم راهی که این جنبش از آن سفر کرده را بازنگری میکنند و میاندیشند که آیا صحیح است، و آیا ممکن است آن را بهبود بخشید یا خیر.
از بین تمام طبقات در روسیه، هیچ یک، نه حتی بورژوازی تحصیل کرده و ثروتمند، دربارۀ تاکتیکهایش، یعنی جهت و روشهای جنبشش، آنقدر رک و راست، شفاف و تا حد ممکن علنی بحث نمیکند که طبقۀ کارگر میکند. تنها کسانی که کوتهبین هستند یا از شرکت تودههای وسیع در سیاست میترسند میتوانند اینطور فکر کنند که مجادلات بر سر تاکتیکها که بطور مداوم در مطبوعات طبقۀ کارگر دیده میشوند نامناسب یا غیرضروری هستند. در واقع، همین مجادلات گرم هستند که به همۀ کارگران کمک میکنند و میآموزند که سیاست کارگری خودشان را از هر زاویه به بحث بگذارند و یک خط طبقاتی محکم، متمایز و روشن را برای جنبش تکامل دهند.
کارگران شاغل در ادارۀ تأمین تدارکات دفتری مؤسسات دولتی اخیراً به نحوی بسیار متقاعد کننده نشان دادند که طرز برخورد کارگران دارای آگاهی در خصوص مجادلات بر سر تاکتیکها چطور است، و چطور باید باشد.
آنها در پوت پراودی شمارۀ ۶۸ نوشتند: «ما مایلیم به کارگران ادارۀ تأمین تدارکات که به فراخوان حامیان سورنایا رابوچایا گازتا پاسخ دادند و با این عقیده که این کار قدمی به سوی وحدت است، کمکهای مالی برابری به هر دو روزنامه کردند، تذکر دهیم که این قدم را اشتباه میدانیم، آن را قدمی میدانیم که به وحدت جنبش طبقۀ کارگر منجر نخواهد شد، بلکه برعکس، روزی که کارگران تحت پرچم واحد مارکسیسم متحد خواهند شد را به تأخیر میاندازد. بگذارید مثال زیر را در نظر بگیریم. بگذارید فرض کنیم که دو نفر دارند بر سر مسئلهای که مربوط به ما میشود با عصبانیت بحث میکنند، که این بحث ما را آزار میدهد و ما میخواهیم آن را متوقف کنیم. تحت این شرایط باید چکار کنیم؟ واضح است که ما باید معلوم کنیم که کدام یک از این دو صحیح میگوید و جانب او را بگیریم؛ آنگاه کسی که نادرست میگوید خواهد دید که اشتباه میکند، یا، اگر متوجه اشتباهش نشود، بتدریج کوتاه میآید و بس میکند. ولی اگر هر دو طرف جدال را حمایت و تشویق کنیم، بحث هیچگاه متوقف نخواهد شد.»
این چیزی است که کارگران ادارۀ تأمین تدارکات نوشتند، توضیح سادۀ آنها، که هر کارگری میفهمد، غیرقابل بحث است.
کمک «برابر» یا تمایل به ادغام شدن، یا «متحد کردن همۀ گرایشها» (که، بطور اتفاقی، چیزی است که همنظران با انحلالطلبی در دوما میگویند) در واقعیت منجر به تمایلی میشود برای دستور دادن به کارگران از بیرون با این باور که خود کارگران نمیتوانند «این چیزها را دریابند». هر گروه کوچک از روشنفکران میتوانند یک جزوه یا دفتر چرندیات منتشر کنند، و خودشان را یک «گرایش» اعلام کنند، همانطور که برای مثال گروه فیلسوف ضد مارکسیست، بوگدانف، یا گروه تروتسکی، یا ن. ن. هیمر، که بین نارودنیکها و مارکسیستها نوسان میکند، و غیره، کردند.
هر تعدادی از «گرایشات» وجود دارند، و به کارگران گفته میشود: به همۀ آنها «بطور مساوی» کمک کنید، «همۀ گرایشات» را به رسمیت بشناسید!
طبیعتاً، هر کارگری که مقداری آگاهی طبقاتی داشته باشد خواهد پرسید: بحث دربارۀ چیست؟ دربارۀ مبارزۀ من؟ دربارۀ سیاست و تاکتیکهای من؟ دربارۀ حزب من؟
اگر اینطور است، پس من همه را برای خودم مشخص خواهم کرد آقایان، و فقط آن تاکتیکهایی که تأیید و با آنها موافقت میکنم را بعنوان تاکتیکهای خودم اعلام خواهم کرد.
این مثل روز روشن است.
فقط به این دلیل که مطبوعات آزاد در روسیه وجود ندارد و هنوز کارگران زیادی (بخصوص در ایالات) وجود دارند که برای اولین بار یک روزنامۀ طبقۀ کارگر یا دیگری را دیدهاند و هنوز کاملاً «نمیتوانند دریابند» که سیاست طبقۀ کارگر چه مشکلاتی دارد – فقط به این دلیل است که در روسیه برای روشنفکران ممکن است که کارگران را با فراخواندنشان به به رسمیت شناختن «همۀ گرایشات» و کمک کردن «برابر» به آنها اداره کرد.
در بازار اغلب اتفاق میافتد که فروشندهای که بلندتر فریاد میزند و خدا را به شهادت فرا میخواند آنی است که بنجلترین کالاها را برای فروش دارد.
در بازار نزاع و هیاهوی روشنفکرانه اغلب اتفاق میافتد که آنهایی که بلندتر از همه علیه اداره کردن کارگران فریاد میزنند همان روشنفکرانی هستند که سعی میکنند این کار را انجام دهند و تشکیل شدن تعداد بیشماری از «گرایشات» ضد مارکسیستی و ضد پرولتاری را اعلام میکنند.
سن پترزبورگ را در نظر بگیرید. هیچ کسی که عقل سلیم داشته باشد نمیتواند انکار کند که کارگران سن پترزبورگ، در مقایسه با ایالات، با فرهنگتر و هوشمندتر هستند، بیشتر به «دریافتن» همۀ مسائل در رابطه با تئوری مارکسیسم و عمل جنبش طبقۀ کارگر عادت دارند و قادر به انجام مستقلانۀ آن هستند.
آنجا چه چیزی مییابیم؟
کارگران سن پترزبورگ مسئله را دریافتند، و گرایش پراودیست را بمثابه گرایش صحیح به رسمیت شناختند.
اکثریت عظیم کارگران در سن پترزبورگ به نفع پراودیسم اعلام موضع و با عمل اثبات کردند که تنها این «گرایش» را بمثابه متعلق به خودشان به رسمیت میشناسند.
پراودیستها در ایالات تا حد کمتری غالب اند، ولی با این وجود آنها باز هم غالب اند. این امر طی دو سال گذشته توسط حقایقی دربارۀ گروههای کارگری اثبات شده است، حقایقی که برای مخالفان پراودیسم «ناخوشایند» هستند، ولی علیرغم این به صورت حقایق باقی میمانند.
اکثریت کارگران دارای آگاهی طبقاتی دربارۀ مسئله بحث کردند، استدلالات بر له و علیه تاکتیکهای گوناگون را سنجیدند، و تاکتیکهای پراودیستی را بمثابه متعلق به خودشان به رسمیت شناختند. تلاشها برای بیحاصل گذاشتن و مختل کردن وحدت و ارادۀ اکثریت کارگران اکنون دارند توسط بنیانگذاران «گرایشات» روشنفکرانۀ انحلالطلب، تروتسکیسم (بوربا)، التقاط نارودیسم و مارکسیسم (سورمنیک[۱] آقای هیمر) و دیگران انجام میشوند.
ما متقاعد شدهایم که همۀ این «گرایشات» روشنفکرانه، که عقاید ضد مارکسیستی یا دادن امتیازات به آنها را موعظه میکنند، بمحض برخورد کردن با آگاهی طبقاتی و ارادۀ کارگران پیشروی مارکسیست بر زمین میافتند. نمونۀ سن پترزبورگ عقیدۀ ما را تأیید میکند.
شنیدن صدای فریاد زدن بنیانگذاران گروهها و «گرایشاتی» که سعی میکنند وحدت کارگران را مختل سازند دربارۀ «وحدت» بسیار سرگرم کننده است. آنها علیه وحدت کارگران، که در واقعیت به آن دست یافته شده، هستند و طرفدار وحدت گرایشات روشنفکرانه، که در گفتار قولش داده میشود.
پوت پراودی شمارۀ ۸۵
۱۳ مه ۱۹۱۴
انتشار بر طبق متن پوت پراودی
مجموعه آثار لنین، جلد ۲۰
[۱] سورمنیک Sovremennik (معاصر) – یک نشریۀ ادبی و سیاسی ماهانه که در سن پترزبورگ در ۱۵-۱۹۱۱ منتشر میشد. گروهی از انحلالطلبان منشویک، سوسیالیست-رولوسیونرها، سوسیالیستهای خلقی و لیبرالهای چپ حول این نشریه شکل گرفت که هیچ نوع تماسی با تودههای طبقۀ کارگر نداشت. آ. و. آمفیتئاتروف Amfiteatrov نقش مهمی در آن در آغاز موجودیتش داشت، و در ۱۵-۱۹۱۳ سردبیرش ن. سوخانوف Sukhanov (ن. ن. هیمر) بود.
- ترجمه جواد راستیپور
lenin.public-archive.net #L2223fa.html
|