شکلهای جنبش طبقه کارگر[١]
('لاکآوت' و تاکتيکهای مارکسيستی)
و. ای. لنین
لاکآوت (Lockout ممانعت از ورود کارگران به محل کارشان)، یعنی بیرون کردن دسته جمعی کارگران به وسیله توافق مشترک در میان کارفرمایان، همانقدر در جامعه سرمایهداری پدیدهای ضروری و اجتنابناپذیر است که اعتصاب. سرمایه که تمامی سنگینی خُرد کننده خود را بر دوش تولیدکنندگان خُردِ خانه خراب شده و پرولتاریا قرار میدهد، پیوسته تهدید میکند که شرایط زندگی کارگران را تا سطح گرسنگی پایین میآورد و آنان را محکوم به مرگ از گرسنگی میکند. و در تمام کشورها مواردی بوده است، حتی به صورت دورههای کامل از زندگی ملتها، که شکست مبارزه کارگران آنها را به ورطه فقر وحشتناک و وحشت از گرسنگی کشانده است.
مقاومت کارگران، از عمق شرایط زندگیشان – فروش نیروی کار – نشأت میگیرد. تنها در نتیجه چنین مقاومتی است که علیرغم قربانیهای بیشماری که کارگران در طی مبارزهشان باید بدهند، قادر خواهند بود به سطحی قابل تحمل در زندگیشان دست یابند. اما سرمایه دارد هر چه بیشتر متمرکز میشود، اتحادیههای اربابان صنایع دارند رشد میکنند و تعداد بیکاران و بینوایان هم دارد بیشتر میشود، و البته در کنار اینها مطالبات پرولتاریا هم؛ در نتیجه مبارزه برای به دست آوردن شرایط مناسب زندگی، از هر زمان دیگری مشکلتر میشود. هزینه زندگی که در سالهای اخیر بسرعت در حال افزایش بوده، اغلب همه کوششهای کارگران را خنثی میکند.
با کشاندن تودههای هر چه وسیعتری از پرولتاریا به مبارزه سازمان یافته، سازمانهای کارگران، و در پیشاپیش و مقدّم بر همه آنها اتحادیهها، مقاومت کارگران را نقشه مندتر و سیستماتیکتر میکنند. با وجود اتحادیههای تودهای از انواع مختلف، اعتصابها سختجانتر میشوند: آنها کمتر رخ میدهند، اما هر مبارزهای از ابعاد بزرگتری برخوردار است.
لاکآوتها معلول تیز شدن مبارزه هستند، و به نوبۀ خود مبارزه را تیزتر میکنند. با شرکت فعال در مبارزه و گسترش آگاهی طبقاتی خود، تشکل و تجربه خود در آن مبارزه، پرولتاریا با صلابت هر چه بیشتر متقاعد میشود که دگرگون کردن کامل ساختمان اقتصادی جامعه سرمایهداری حیاتی و اساسی است.
تاکتیکهای مارکسیستی، از تلفیق اَشکال مختلف مبارزه، از انتقال ماهرانه از یک شکل به شکل دیگر، از ارتقاء مداوم آگاهی تودهها و گسترش دامنه فعالیت مشترک آنان تشکیل میشوند، که هر کدامشان، اگر جداگانه در نظر گرفته شوند، ممکن است تعرضی یا تدافعی باشد، و همگیشان، اگر با هم در نظر گرفته شوند، به یک مبارزه شدیدتر و قاطعتر میانجامند.
روسیه از آن شرایط پایهای برای چنین سیر تحولی در مبارزه، آنطور که در کشورهای اروپای غربی مشاهده میکنیم، برخوردار نیست، یعنی مبارزهای که به واسطۀ اتحادیههایی با استحکام جاافتاده و بطور سیستماتیک رشدیابنده، به پیش برده شود.
بر خلاف اروپا که مدت زیادی از آزادی سیاسی برخوردار بوده است، جنبش اعتصابی روسیه در سالهای ١٤-١٩١٢ از محدودههای تنگ اتحادیهای فراتر رفت. لیبرالها این را منکر شدند، در حالیکه سیاستمداران لیبرال-کارگری (انحلالطلبان) از درک آن عاجز ماندند، یا چشمان خود را بر روی آن بستند. اما حقایق آنها را وادار کرد که به آن اقرار کنند. در سخنرانی میلیوکف Milyukov در دوما، به هنگام استیضاح درباره حوادث لنا Lena، این پذیرش اجباری، دیر شده، نیمبند، افلاطونی (یعنی نه به همراه کمک مؤثر، بلکه به همراه آه و افسوس) اهمیت عام جنبش طبقه کارگر کاملاً واضح بود. انحلالطلبان با صحبتهای لیبرالیشان در مورد «جنون اعتصاب» و مخالفتشان با تلفیق انگیزههای اقتصادی با انگیزههای دیگر در جنبش اعتصابی (به خواننده یادآوری میکنیم که آقایان یژوف Yezhov و شرکاء، به این سبک حرف زدن را در سال ١٩١٢ شروع کردند!)، بیزاری بحق کارگران را برانگیختند. به همین دلیل است که کارگران قاطعانه و عامدانه، انحلالطلبان را «از پستهایشان» در جنبش طبقه کارگر «برکنار کردند».
نحوۀ برخورد مارکسیستها نسبت به جنبش اعتصابی هیچگونه تزلزل یا نارضایتی در میان کارگران پدید نیاورد. بعلاوه، جایگاه و اهمیت لاکآوتها را مارکسیستهای متشکل، از مدتها پیش یعنی از فوریه ١٩١٣[٢] بطور فرمال و رسماً ارزیابی کرده بودند (درست است، در عرصهای که انحلالطلبان، این بردگان لیبرالها، نمیبینند). در همان فوریه ١٩١٣، تصمیم فرمال مارکسیستها بصراحت و بروشنی از لاکآوتها و ضرورت اینکه باید آنها را در تاکتیکهایمان به حساب بیاوریم صحبت میکرد. آنها را چگونه باید در حسابها وارد کرد؟ با کاوش دقیق در اهمیت عملی هر آکسیون مشخص، با تغییر شکل مبارزه، با جایگزین کردن (دقیقاً همین جایگزین کردن پیشنهاد شده بود!) شکلی به جای شکل دیگر، با گرایش عمومیِ ارتقاء به اَشکال بالاتر. کارگرانی که از آگاهی طبقاتی برخوردارند، با موارد مشخصی که جنبش به اَشکال دیگری ارتقاء پیدا کرده که بلحاظ تاریخی مکرراً به آزمایش گذاشته شده، و فقط برای انحلالطلبان «غیرقابل فهم» و «بیگانه» اند، بخوبی آشنا هستند.
در بیست و یکم مارس، به محض آنکه لاکآوت اعلام شد، پراودیستها شعار صریح خود را اعلام کردند: نگذارید کارفرمایان زمان و شکل عمل ما را انتخاب کنند؛ فعلاً دست به اعتصاب نزنید! اتحادیههای کارگری و مارکسیستهای متشکل میدانستند و میدیدند که این شعار خودشان است که به وسیله همان اکثریت پرولتاریای پیشاهنگی مطرح شده که انتخاب شدن نمایندگانش را برای هیئت بیمه[٣] تأمین کرد، و هم اکنون تمام فعالیتهای کارگران سن پترزبورگ را در تقابل با فریادهای اخلالگرانه و لیبرالی انحلالطلبان هدایت میکند.
شعار بیست و یکم مارس — حالا دست به اعتصاب نزنید — شعار کارگرانی بود که میدانستند قادر خواهند بود شکلی [از مبارزه] را جایگزین شکل دیگر آن کنند، که میدانستند دارند مبارزه میکنند و به مبارزهشان — از طریق تغییر مداوم اَشکال جنبش — برای یک ارتقاء عمومی به سطحی بالاتر، ادامه خواهند داد.
کارگران میدانستند که اخلالگران جنبش طبقه کارگر — انحلالطلبان و نارودنیکها — سعی خواهند کرد در این مورد هم در امر کارگران اخلال کنند و از پیش آمادۀ مقاومت بودند.
در بیست و ششم مارس، هم گروههای انحلالطلب و هم نارودنیکِ اخلالگر و سرپیچی کننده از خواست اکثریت کارگران آگاه سن پترزبورگ و روسیه، در روزنامههایشان مهملات بورژوایی که در این اردوگاهها معمول است، منتشر کردند. نارودنیکها (با خوشنودی انحلالطلبان) درباره «بیفکری» داد سخن دادند (کارگران آگاه مدتهاست میدانند هیچکس به اندازه نارودنیکها بی فکر نیست) در حالی که انحلالطلبان سخنرانیهای لیبرالی میکردند (این سخنرانیها فیالحال در پوت پراودی Put Pravdy شماره ٤٧، مورد تحلیل قرار گرفته و محکوم شدهاند) و اصرار میکردند که بجای اعتصاب، کارگران بایستی ... نه، نه اینکه به اَشکال بالاتر مبارزه دست بزنند بلکه ... به طومار جمع کردن و صدور «قطعنامه» متوسّل شوند!
با جارو کردن و کنار زدن توصیه لیبرالی و شرمآور انحلالطلبان، و با جارو کردن بلبلزبانی از سر بیفکری نارودنیکها، کارگران پیشرو مصممانه راه خود را ادامه دادند.
کارگران، تصمیم قدیم را، که میبایست در مواردِ مشخصِ لاکآوت، اَشکالِ مشخص و بالاترِ مبارزۀ متناظر با آن موارد، جای اعتصاب را بگیرند بخوبی میشناختند و آن را بدرستی به کار بستند.
کارفرمایان نتوانستند به هدف تحریکآمیز خود از لاکآوتشان برسند. کارگران نبرد را در زمینی که دشمنانشان انتخاب کرده بودند نپذیرفتند؛ در وقت خودش، کارگران تصمیم مارکسیستهای متشکل را به کار بسته و با انرژی بیشتر و با قدرتنمایی بیشتر، با آگاهی نسبت به اهمیت جنبششان، در مسیر قدیم به پیشروی ادامه میدهند.
پوت پراودی، شماره ٥٤
چهارم آوریل ١٩١٤
مجموعه آثار لنین، جلد ٢٠
توضیحات
[١]
مقاله «اَشکال جنبش طبقه کارگر (لاکآوت و تاکتیکهای مارکسیستی)» در رابطه با لاکآوتی که از طرف صاحبان کارخانههای سن پترزبورگ در بیستم مارس (دوم آوریل) ١٩١٤ اعلام شد، نوشته شده است.
در مارس ١٩١٤، موارد متعدد مسمومیت در میان زنانی که در کارخانههای تریگولنیک Treugolnik Mills در سن پترزبورگ کار میکردند مشاهده شد و باعث خشم عمومی و اعتصاب در بخشی از پایتخت گردید. صاحبان کارخانههای سن پترزبورگ متقابلاً با یک لاکآوت به مقابله دست زدند، حدود ٧٠ هزار کارگر تنها در یک روز بیرون انداخته شدند. هدف این کار تحریک کارگران به یک اعتصاب تودهای بود تا از این طریق بهتر بتوانند جنبش کارگری را سریعاً متوقف کنند. اما کارگران، که بلشویکها رهبریشان میکردند، تحریک نشدند. با توجه به لاکآوت، اعلام اعتصاب تودهای غلط تشخیص داده شد و پراودا کارگران را به اَشکال دیگر مبارزه مانند میتینگهای تودهای در مقابل کارخانهها و تظاهراتهای انقلابی در خیابانها دعوت کرد. کمیته سن پترزبورگ حزب کارگر سوسیال-دمکرات روسیه اعلامیهای منتشر کرد و در آن از کارگران خواست که در تظاهرات چهارم آوریل ١٩١٤، دومین سالگرد تیراندازیهای لنا شرکت کنند.
در روز موعود، روزنامه پوت پراودی با سرمقالهای از لنین منتشر شد – «اَشکال جنبش طبقه کارگر». این مقاله تا آنجایی که شرایط سانسور حاکم اجازه میداد، کارگران را به اجرای دستورات جلسه کمیته مرکزی حزب کارگری سوسیال-دمکرات روسیه در کراکو که مشترکاً همراه با کارگران اتخاذ شده و در آن نیاز به کشف «شکلهای جدید مبارزه علیه لاکآوتها» و جایگزین کردن اعتصابهای سیاسی با «میتینگهای انقلابی و تظاهرات انقلابی خیابانی» خاطرنشان شده بود، دعوت میکرد. لنین تأکید خاصی بر اهمیت تظاهراتهای انقلابی داشت، به عنوان شکلی از مبارزه که از آزمایش زمان با موفقیت بیرون آمده.
کارگران با یک تظاهرات انقلابی قدرتمند به فراخوان حزب پاسخ دادند، که همه روزنامههای بورژوایی دربارهاش گزارش منتشر کردند. روزنامه انحلالطلب سورنایا رابوچایا گازتا تظاهرات را گزارش کرد بی آنکه از اعلامیههای توزیع شده توسط کمیته سن پترزبورگ حرفی بزند، و حتی مقاله لنین، «اشکال جنبش طبقه کارگر» را هم مورد حمله قرار داد. در زمانی که کارگران درگیر مبارزهای حاد با سرمایهداران بودند، انحلالطلبان فراخوان میدادند که کارگران «آرام بگیرند» و به بلشویکها به خاطر سازماندهی تظاهرات انقلابی حمله میکردند. لنین رفتار انحلالطلبان را دهشتناک خواند و طرز برخورد آنان را نسبت به تظاهرات انقلابی چهارم آوریل، نمونهای تیپیک از در هم شکستن کار غیرقانونی توصیف کرد. در گزارش کمیته مرکزی حزب کارگری سوسیال-دمکرات روسیه به کنفرانس بروکسل، لنین بخش بزرگی را به افشای فعالیتهای انحلالطلبان اختصاص داد. (به صفحات ٤٩٥-٥٣٥ جلد بیستم مجموعه آثار لنین به زبان انگلیسی مراجعه کنید)
[٢]
اشاره به کنفرانس کمیته مرکزی حزب کارگری سوسیال-دمکرات روسیه است با فعالان حزبی که به دلایل امنیتی ملاقات «فوریه» نامیده شده. کنفرانس در کراکو از ٢٦ دسامبر ١٩١٢ تا اول ژانویه ١٩١٣ (٨ تا ١٤ ژانویه ١٩١٣) با حضور لنین، ن.ک. کروپسکایا، ن.ر. شاگوف، ا.ی. بادایف، گ.ا. پتروفسکی و دیگران برگزار شد. سازمانهای غیرقانونی حزب در سن پترزبورگ، منطقه مسکو، جنوب، اورال و قفقاز در ملاقات حضور داشتند. ریاست جلسه با لنین بود که گزارشی درباره «اعتلای انقلابی، اعتصابات و وظایف حزب»، «طرز برخورد به انحلالطلبان و وحدت» (متن این گزارشها در دست نیست) به صورت طرح مقدماتی تهیه کرده، و تمامی قطعنامهها را تنظیم نمود. و نیز گزارش کمیته مرکزی حزب کارگری سوسیال-دمکرات روسیه را هم نوشت.
کنفرانس تصمیماتی در مورد مهمترین موارد جنبش طبقه کارگر اتخاذ نمود بطور مثال: وظایف حزب در رابطه با اعتلای انقلابی نوین و جنبش رو به رشد اعتصابی، ساختمان تشکیلات غیرقانونی، کار گروه سوسیال-دمکرات در دوما، مبارزه انتخابی برای بیمه، مطبوعات حزب، سازمانهای ملی سوسیال-دمکراتیک، مبارزه برعلیه انحلالطلبی و اتحاد حزب پرولتری.
تصمیمات کنفرانس نقش مهمی در تحکیم حزب و اتحاد آن، همچنین در گسترش و منسجم کردن ارتباط با تودهها و نیز اتخاذ شیوههای جدید حزبی مطابق با جنبش رو به رشد طبقه کارگر ایفا کرد.
[٣]
مبارزه انتخاباتی برای بیمه – اشاره به مبارزهای است که در رابطه با انتخابات مؤسسات بیمه رشد کرد. مبارزه انتخاباتی در پاییز ١٩١٢ پس از تصمیم دولت تزاری در بیست و سوم ژوئن ١٩١٢ درباره قانون بیمه کارگران که تنها ٢٠ درصد آنان را در بر میگرفت آغاز شد. بلشویکها از این انتخابات برای تبلیغات انقلابی استفاده کردند و وارد مبارزه برای دست یافتن به سازمانها و مؤسسات قانونی کارگری شدند. با تلفیق فعالیتهای قانونی و غیرقانونی، بلشویکها موفق شدند نفوذ خود را بر ارگانهای بیمه برقرار کنند. انتخابات هیئت بیمه در مارس ١٩١٤ برگزار و یک گروه کارگری برای امور بیمه تحت نظارت هیئت تشکیل شد که نشریه بلشویکی وپروسی استراخووانیا (مسائل بیمه) را به عنوان ارگان رسمی خود به رسمیت شناخت.
- این متن، با پارهای تغییرات و تصحیحات، ترجمهای است که رفیقی با نام "دوست شما" برای این سایت فرستادهاند.—آرشیو عمومی لنین
در اصل ترجمه فارسی "تعطیل کارخانه" بعنوان معادل «لاکآوت» Lockout به کار رفته بود، که صحیح نیست و به همین دلیل اصلاح شد. لاکآوت اولاً فقط مربوط به کارخانهها نیست. کارمندان ادارات، و معلمان مدرسه و دانشجویان و حتی ارباب رجوع را هم میشود لاکآوت کرد - یعنی به محلی که علیالقاعده باید بتوانند وارد شوند راه نداد. ثانیاً به معنی "تعطیل کردن" نیست. به این معنی است که کارفرما درهای محل کار را به روی کارکنان میبندد و آنها را راه نمیدهد. در حالت عادی کارکنان یا کارگران، در داخل کارخانه یا محل کار زندانی هستند (درهای خروج به رویشان قفل است - حتی گاهی در موقع آتشسوزی). در موقع لاکآوت، که اقدامی از جانب کارفرما برای به تسلیم کشاندن مقاومت یا مخالفت است، بر عکس است، درهای ورودی به روی کارکنان قفل میشود و آنها را باصطلاح در "خارج" محل کار "حبس" میکنند. این الزاماً به معنی متوقف شدن کار یا تعطیل شدن کارخانه نیست. بسیار شده است که کارفرمایان با اتکاء به افراد دیگر یا حتی نیروهای ارتش و پلیس، کار را ادامه دادهاند بی آنکه کارگران را راه بدهند. بسیار شده است که در موقع حکومت نظامی، کارفرماها یا دولت کارگران اتوبوسرانیهای شهری را لاکآوت کردهاند و بجای آنها ترانسپورت شهری را به پرسنل و رانندههای ارتشی سپردهاند.
نکته مهم دیگر در این مقاله این است که لنین از the lockout حرف میزند، نه علیالعموم از همه لاکآوتها فارغ از زمان و مکان. موضوع بحث همان لاکآوت مشخص کارخانهداران سن پترزبورگ است که مشخص و معرفه است. در زبان فارسی برای the این علامت معرفه کردن، معادلی وجود ندارد و این نقص در بعضی مواقع میتواند باعث تعمیمهای نابجا و نتیجهگیریهای غلط بشود. در این مقاله، در مقابل "این لاک آوت مشخص" است که لنین تاکیدش را بر تظاهرات انقلابی در خیابانها بجای اعتصاب سراسری میگذارد، نه اینکه همیشه هر وقت کارفرما کارگران را به محل کار راه نداد، باید تظاهرات خیابانی را به اعتصاب یا اشکال دیگر مبارزه کارگری ترجیح داد!—توضیح آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L2202fa.html
|