کار و کسبی خوب!
و. ای. لنین
هنوز گوشههای زیادی از روسیۀ مادر مقدس وجود دارند که در آنها گویا سرفداری تا دیروز حاکم بوده است. برای مثال، اورال را در نظر بگیرید. ملاکین آنجا هزاران دسیاتین زمین دارند. کارخانهها (یعنی، همان ملاکین) صنعتگران دستی را از توسعه دادن صنعت کوچک منع میکنند. دهقانان هنوز وابسته به ملاکین هستند و تاکنون هیچ سهمی از زمین به آنها داده نشده.
اورال یک «گوشۀ» کوچک نیست، بلکه منطقهای وسیع و بسیار غنی است.
دعوی قضایی بین کارگران کارخانۀ استروگانوف در اورال و مدیریت کارخانههای در مالکیت آن ملاک بسیار ثروتمند بر سر دادن سهم از زمین به دهقانان بر طبق قانون ۱۸۶۲ (هزار و هشتصد و شصت و دو!) برای سالهای طولانی کش یافته.
بالاخره، توسط یک تصمیم «نهاد عالی»، سنا، که در بهار ۱۹۰۹ اتخاذ شد، پایانی بر این دعوی گذاشته شد. سنا به مقامات گوبرنیای پرم امر کرد که به دهقانان سهمیۀ زمین بدهند، که قانون ۱۸۶۲ را اجرا کنند.
بدین سان، سنا چهل و هفت سال پس از اعلان قانون به ملاکین دستور اجرایش را داد.
آنگاه چه شد؟
اتفاقی که افتاد این بود که ملاکین شکایتی را تسلیم استولیپین ملاک، که در آن زمان وزیر کشور بود، کردند. بر طبق قانون، سنا مقامی بالاتر از وزیر کشور دارد، ولی استولیپین «قانون را معلق کرد» و به فرماندار پرم تلگرافی فرستاد – انجام دستورات سنا را تعلیق کنید!
فرماندار آن را تعلیق کرد. به دنبال آن مکاتبات بیشتری انجام شدند، تشریفات زائد بیشتر.
بالاخره شورای دولتی با نظر سنا موافقت کرد و به تصمیم شورای دولتی «ضمانت اجرایی عالی اعطا شد»، یعنی، توسط عالیترین قدرت تأیید گشت.
آنگاه چه شد؟
اتفاقی که افتاد این بود که ملاکین از ن. آ. ماکلاکوف، که بجای استولیپین وزیر کشور شده بود، کمک خواستند. یک هیئت نمایندگی از اورال وزیر را «متقاعد ساخت». وزیر اعلام کرد که تصمیم سنا و شورای دولتی «ناروشن» است.
به دنبال آن مکاتبات بیشتری انجام شدند، تشریفات زائد بیشتر.
سنا در مه ۱۹۱۳ دوباره تصمیمی گرفت که به نفع وزیر نبود.
ملاکین اورال دوباره برای وزیر نامه نوشتند....
مسئله هنوز اینطور است. اگر چه نیم قرن از اعلان قانون ۱۸۶۲ که سهمیۀ زمین به کارگران اورال میداد سپری شده است، سهمیۀ زمین هنوز داده نشده.
در رابطه با این داستان آموزنده روزنامههای لیبرال به این نتیجه میرسند که «حاکمیت قانون» در روسیه کاملاً بدرستی اجرا نمیشود. این صحیح است، ولی تمام حقیقت نیست.
صحبت کردن از «قانون» هنگامی که ملاکین هم قوانین را میسازند و هم در عمل اجرا یا باطلشان میکنند مسخره است. بنابراین، طبقهای وجود دارد که خودش «قانون» را ایجاد و خودش آن را باطل میکند. از این رو، سخنرانیهای لیبرالی دربارۀ «قانون» و «اصلاحات» لفاظی پوچ هستند.
ملاکین نیز طرفدار «قانون» هستند، اما طرفدار قانون ملاکین، قانون خودشان، قانون طبقهشان.
اگر لیبرالها هنوز هم در مواجهه با این واقعیتهای آموزنده، «تئوری» مبارزۀ طبقاتی را رد میکنند، آن را اشتباه و غیره میخوانند، فقط نشانه این است که وجدان لیبرالی پاک نیست. آیا لیبرالها نمیخواهند در امتیازات با ملاکین سهیم شوند؟ اگر چنین است، قابل درک است که آنها از «تئوری» مبارزۀ طبقاتی خوششان نمیآید!
ولی چطور میتوان کارگران را سرزنش کرد اگر درستی «تئوری» آنها توسط رویدادهای واقعی اثبات شده باشد؟
سورمنایا پراودا شمارۀ ۱۴
۱۸ اوت ۱۹۱۳
امضا: ای.
انتشار بر طبق متن سورمنایا پراودا
مجموعه آثار لنین، جلد ۱۹
- ترجمه جواد راستیپور
- انتشار بدون مقابله و تغییر ۲۰۲۲/۱۲/۲۵
lenin.public-archive.net #L2101fa.html
|