جدايیطلبان در روسيه و جدايیطلبان در اتريش
و. ای. لنین
در بین نمایندگان مختلف مارکسیسم در روسیه مارکسیستهای یهودی، یا، اگر دقیقتر باشیم، برخی از آنها – آنهایی که بعنوان بوندیست شناخته میشوند – یک سیاست جداییطلبانه را دنبال میکنند. از تاریخ جنبش طبقۀ کارگر میدانیم که بوندیستها در سال ۱۹۰۳، هنگامی که اکثریت حزب طبقۀ کارگر از پذیرفتن مطالبۀ آنها برای به رسمیت شناختنشان بعنوان «یگانه» نمایندگان پرولتاریای یهودی امتناع کرد، حزب را ترک کردند.
این خروج از حزب یک تظاهر جداییطلبی عمیقاً مضر برای جنبش طبقۀ کارگر بود. ولی، در واقعیت، کارگران یهودی در همه جا علیرغم بوند به حزب وارد شدهاند و به ورود ادامه میدهند. در کنار سازمانهای جدای (منزوی) بوندیستها، همیشه سازمانهای همگانی کارگران – یهودی، روسی، لهستانی، لیتوانیایی، لتونیایی و غیره – وجود داشتهاند.
علاوه بر این، ما از تاریخچۀ مارکسیسم در روسیه میدانیم که هنگامی که بوند در سال ۱۹۰۶ به حزب بازگشت، حزب این شرط را مقرر کرد که جداییطلبی باید کنار گذاشته شود، یعنی، باید وحدت محلی همۀ کارگران مارکسیست از هر ملیتی وجود داشته باشد. ولی این شرط ، علیرغم تأیید ویژۀ آن توسط یک تصمیم خاص حزب در دسامبر ۱۹۰۸[۱]، توسط بوندیستها متحقق نشد.
این، بطور مختصر، تاریخچۀ جداییطلبی بوندیستی در روسیه است. متأسفانه، این کمتر برای کارگران شناخته شده است و کمتر به آن فکر شده است. آنهایی که نزدیکترین آشنایی عملی را با این تاریخچه دارند لهستانیها، لیتوانیاییها (بخصوص در ویلنا در ۱۹۰۷)، مارکسیستهای لتونیایی (همزمان، در ریگا)، و مارکسیستهای جنوب و غرب روسیه هستند. اتفاقاً، همه میدانند که مارکسیستهای قفقازی، از جمله همۀ منشویکهای قفقازی، تا همین اواخر وحدت محلی و حتی جوش دادن کارگران از همۀ ملیتها را حفظ و جداییطلبی بوندیستها را محکوم کردهاند.
باید همچنین توجه داشته باشیم که بوندیست برجسته، مدم، در کتاب معروف، «شکلهای جنبش ملی» (سن پترزبورگ، ۱۹۱۰) اعتراف میکند که بوندیستها هیچگاه وحدت در محلها را اجرا نکردهاند، یعنی، آنها همیشه جداییطلب بودهاند.
در جنبش بینالمللی طبقۀ کارگر، مسئلۀ جداییطلبی به مبرمترین شکل در سال ۱۹۱۰ در کنگرۀ کپنهاگ پیش گذاشته شد. چکها در اتریش بمثابه جداییطلبان به صحنه آمدند، و وحدتی را که قبلاً بین کارگران چک و آلمانی وجود داشت نابود کردند. کنگرۀ بینالمللی در کپنهاگ متفقاً جداییطلبی را محکوم کرد، ولی متأسفانه چکها تاکنون جداییطلب ماندهاند. چکها که در بینالملل پرولتاری احساس تنهایی میکردند، مدتی طولانی بدون موفقیت به جستجوی حامیان پرداختند. تنها اکنون آنها تعدادی را پیدا کردهاند – بین بوندیستها و انحلالطلبان. روزنامۀ 'سوتسیال-دمکراتِ چِکُسلاو' Čechoslauische Sozialdemokrat، چیزی شبیه یک نشریه که توسط جداییطلبان به زبان آلمانی منتشر میشود، در شمارۀ سومش (پراگ، ۱۵ آوریل ۱۹۱۳) مقالهای را تحت عنوان «چرخشی به سوی وضع بهتر» منتشر کرد. جداییطلبان چک این «چرخش» که قرار است به سوی «وضع بهتر» باشد (در حقیقت، به سوی جداییطلبی است) را دیدند – فکر میکنی در کجا خواننده؟ در ناشا زاریا[۲]، نشریۀ انحلالطلبان، در مقالهای نوشته شده توسط و. کوسوفسکی بوندیست!
بالاخره جداییطلبان چک در بینالملل پرولتاری از تنهایی درآمدند! آنها بطور طبیعی خوشحالند که میتوانند حتی به انحلالطلبان بپیوندند، حتی به بوندیستها. ولی همۀ کارگران دارای آگاهی طبقاتی در روسیه باید قدری دربارۀ این حقیقت بیاندیشند: جداییطلبان چک، که متفقاً توسط بینالملل محکوم شدهاند، به پشت لباس انحلالطلبان و بوندیستها چنگ میاندازند.
تنها وحدت کامل (در هر محل، و از بالا تا پایین) کارگران همۀ ملل، که اینقدر طولانی و اینقدر موفقیت آمیز در قفقاز وجود داشته است، با منافع و وظایف جنبش کارگری تناسب دارد.
پراودا شمارۀ ۱۰۴
۸ مه ۱۹۱۳
انتشار بر طبق متن پراودا
مجموعه آثار لنین، جلد ۱۹
توضیحات
[۱] تصمیماتی که در اینجا به آنها اشاره شده پیش نویس شرایط برای اتحاد بوند با ح.ک.س.د.ر. (پذیرفته شده در کنگرۀ چهارم [وحدت] ح.ک.س.د.ر. در ۱۹۰۶) و قطعنامه دربارۀ «وحدت سازمانهای ملی در محلها» (پذیرفته شده در کنفرانس پنجم[سراسری] ح.ک.س.د.ر. در ۱۹۰۸) هستند.
[۲] ناشا زاریا Nasha Zarya (طلوع ما) – یک ماهنامۀ انحلالطلب منشویک که بطور قانونی در سن پترزبورگ از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ منتشر میشد. نقش یک مرکز گردآورنده برای نیروهای انحلالطلب در روسیه را داشت.
- ترجمه جواد راستیپور
lenin.public-archive.net #L2048fa.html
|