مسائل کهنه و زوال ناشی از کهولت لیبرالیسم
و. ای. لنین
نماینده شینگاریوف، یکی از برجستهترین کادتها[۱]، اخیراً در سن پترزبورگ یک سخنرانی دربارۀ «دومای جدید و مسائل کهنه»، موضوعی زنده، جالب و در دستور روز، ایراد کرد.
آنطور که رسم است، کادتِ ما اکتبریستها[۲] را سرزنش کرد. او اعلام کرد «اکتبریستها در پیوند برقرار کردن با جناح راست مرددند و جرأت ندارند با چپ پیوند برقرار کنند»(رچ[۳] شمارۀ ۷۰). کادتِ شجاعمان (البته، شجاع در مقابل شنوندگان دمکرات) ظاهراً ترقیخواهان را متعلق به «چپ» در نظر میگیرد. اما آقای شینگاریوف دربارۀ این حقیقت که سه چهارم این نزدیکترین دوستان و رفقای همصفِ کادتها خودشان اکتبریست هستند ساکت ماند.
او میخواهد که دمکراتها کادتها را بمثابۀ «چپ» در نظر بگیرند، علیرغم اینکه بلوکی دائمی و بسیار نزدیک عملاً بین کادتها و ترقیخواهانی که بین کادتها و اکتبریستها ایستادهاند وجود دارد! به بیانی دیگر – کادتها به دمکراتها گرایش دارند، اگر چه خودشان در واقعیت اسیر ترقیخواهانی هستند که ضد دمکراتهایی رسوا میباشند.
آقای شینگاریوف هنگام صحبت دربارۀ دومای چهارم گفت «این رخوت فرد را به یاد مسافران قطاری میاندازد که در یک ایستگاه فرعی متوقف شده. مسافران برای زدودن رخوتشان و به راه انداختن قطار باید خودشان مسیر را باز کنند. ولی برای به راه انداختن ماشین سنگین قانونگذار، قدرت مسافران بتنهایی کافی نیست. سه قفل بر اصلاحات ما زده شدهاند – قانون ۳ ژوئن، مجلس اعلا و این حقیقت که مقامات اجرایی مسئول نیستند. تاریخ نشان خواهد داد که این سه قفل چگونه باز خواهند شد، در صلح و آرامش یا به طریقی دیگر. افراد معاصر ما نمیتوانند مطلقاً بیطرف بمانند؛ همۀ آنها باید همکاری کنند»(رچ شمارۀ ۷۰).
ارجاع دادن به تاریخ راحت است. آقای شینگاریوف و کادتها به همان گونه به تاریخ ارجاع میدهند که آنهایی که مارکس دربارهشان گفت از شلاق دفاع میکنند زیرا شلاق تاریخی است.[۴]
البته «تاریخ نشان خواهد داد که قفلها چگونه باز خواهند شد»؛ این یک توضیح واضحات بی چون و چرا و بیفایده است. این بهانهای است که از زوال ناشی از کهولت برمیخیزد. یک سیاستمدار باید قادر باشد بگوید کدام طبقه مالک قفلهاست و کدام طبقات باید آنها را باز کنند و توسط چه وسایلی.
«تاریخ نشان خواهد داد» دقیقاً همان چیزی را که هفت سال و نیم پیش نشان داد – بیثمری رفرمیسم لیبرالی و رؤیاهای لیبرالی زندگی در صلح با طبقهای که مالک «قفلها» است.
پراودا، شمارۀ ۷۱
۲۶ مارس ۱۹۱۳
امضا: م.
انتشار بر طبق متن پراودا
مجموعه آثار لنین، جلد ۱۹
توضیحات
[۱]
کادتها – اعضای حزب دمکرات-مشروطهطلب — حزب عمدۀ بورژوازی لیبرال-سلطنتطلب در روسیه، که در اکتبر ۱۹۰۵ بنیانگذاری شد. کادتها خود را «حزب آزادی مردم» میخواندند، ولی در حقیقت تلاش میکردند با حکومت خودکامه به توافق برسند تا تزاریسم را در شکل یک سلطنت مشروطه حفظ کنند. در زمان جنگ جهانی اول (۱۸-۱۹۱۴) آنها خواستار «جنگ تا رسیدن به پیروزی» شدند. پس از انقلاب فوریه آنها با رهبران اس. ار. و منشویک شورای پتروگراد به توافق رسیدند و در نتیجه نقش رهبری را در دولت موقت بورژوایی کسب کردند که در آن سیاستی ضد مردمی و ضد انقلابی را دنبال نمودند. پس از انقلاب سوسیالیستی اکتبر آنها بمثابۀ مأموران امپریالیسم خارجی عمل کردند و سازماندهندگان نیروهای ضدانقلابی داخلی بودند. لنین حزب کادت را مرکز فرماندهی سراسری ضدانقلاب نامید.
[۲]
اکتبریستها – اعضای اتحادیۀ هفده اکتبر — حزبی که پس از انتشار مانیفست ۱۷ اکتبر ۱۹۰۵ تزار شکل گرفت. حزبی ضدانقلابی بود که بورژوازی بزرگ و کشاورزان بزرگ سرمایهدار را نمایندگی میکرد. کارخانهدار و صاحبخانۀ معروف مسکو، ا. گوچکف، و ملاک بزرگ، م. رودزیانکو، رهبرانش بودند. اکتبریستها از سیاست داخلی و خارجی دولت تزاریست حمایت کامل میکردند.
[۳]
رچ Rech (سخن) — روزنامۀ مرکزی حزب کادت که در سن پترزبورگ از فوریۀ ۱۹۰۶ به بعد منتشر میشد. کمیتۀ نظامی-انقلابی شورای پتروگراد در ۲۶ اکتبر (۸ نوامبر) ۱۹۱۷ آن را توقیف کرد، اما این روزنامه تا اوت ۱۹۱۸ به انتشار تحت نامهای دیگری ادامه داد.
[۴]
لنین در اینجا به اظهار مارکس در مقدمهاش بر «نقد فلسفۀ حق هگلی» اشاره دارد: «آموزشگاهی که فرومایگی امروز را با فرومایگی دیروز توجیه میکند، آموزشگاهی که هر فریاد رعیت علیه شلاق را بدین دلیل سرکشانه اعلام میکند که شلاق شلاقی دیرینه، ارثی و تاریخی است ... آن آموزشگاه تاریخی قانون میتوانست تاریخ آلمان را اختراع کند چنانچه خودش توسط تاریخ آلمان اختراع نشده بود.»
(مراجعه نمایید به Karl Marx, Friedrich Engels, Werke, Bd. 1, S. 380, Dietz Verlag, Berlin, 1956.)
- ترجمه جواد راستیپور
lenin.public-archive.net #L2028fa.html
|