بورژوازی و رفرمیسم
و. ای. لنین
استدلالهای رچ دربارۀ مسئلۀ مبرم اعتصابها شایستۀ بیشترین توجه از جانب کارگران هستند.
آن روزنامۀ لیبرال اطلاعات رسمی زیر را دربارۀ جنبش اعتصابی ذکر میکند:
سال | تعداد اعتصابات | تعداد کارگران (هزار نفر) |
۱۹۰۵ | ۱۳۹۹۵ | ۲۸۶۳ |
۱۹۰۶ | ۶۱۱۴ | ۱۱۰۸ |
۱۹۰۷ | ۳۵۷۳ | ۷۴۰ |
۱۹۰۸ | ۸۹۲ | ۱۷۶ |
۱۹۰۹ | ۳۴۰ | ۶۴ |
۱۹۱۰ | ۲۲۲ | ۴۷ |
۱۹۱۱ | ۴۶۶ | ۱۰۵ |
۱۹۱۲ | ۱۹۱۸ | ۶۸۳ |
بطور گذرا اشاره میکنیم که ارقام سال ۱۹۱۲ به وضوح کمتر از واقعیت اظهار شدهاند، زیرا تعداد اعتصاب کنندگان سیاسی فقط ۵۱۱۰۰۰ نفر اعلام شده. در واقعیت تعداد آنها حدود دو برابر بود. ما همچنین به یاد میآوریم که در مه ۱۹۱۲ رچ خصلت سیاسی جنبش طبقۀ کارگر ما را انکار و ادعا کرد که کل جنبش فقط اقتصادی بود. ولی اکنون قصد داریم که به جنبۀ دیگری از موضوع بپردازیم.
بورژوازی لیبرال ما چطور این حقیقت را ارزیابی میکند؟
رچ نوشت «نیازمندیهای عمدۀ آگاهی سیاسی [چرا فقط آگاهی؟؟] شهروندان روسیه هنوز فراهم نشدهاند».
«طبقۀ کارگر در همه جا پرتحرک ترین و حساس ترین بخش دمکراتهای شهری است ... فعال ترین بخش مردم ... در صورت وجود شرایط مطابق قانون اساسی ... در صورت وجود یک وضعیت سیاسی عادی ... از دست رفتن دهها هزار روز کاری [بخاطر اعتصاب پوتیلف] در صنعتی که امروز از نظر پیچیدگیهای بین المللی اهمیت عظیمی دارد اتفاق نمیافتاد»(شمارۀ ۱۹).
نقطه نظر بورژوازی واضح است. «ما» خواستار یک سیاست امپریالیستی، تسخیر اراضی خارجی هستیم. «ما» توسط اعتصابات زمین گیر میشویم. «ما» بخاطر روزهای کاری «از دست رفته» ارزش اضافه از دست میدهیم. «ما» میخواهیم کارگران را همانقدر که آنها را در اروپا «بطور عادی» استثمار میکنند استثمار کنیم.
عالیست، آقایان کادت! تمایل شما مشروع است، و ما میخواهیم از تلاش شما حمایت کنیم اگر – اگر بی حاصل و منسوخ نباشد!
رچ ادامه داد:«دولتمردان پروسی [باید میگفت «ملاکین پروسی»] بخاطر علاقه به آزادیها نبود که اجازۀ «قانونی شدن حزب سوسیال دمکرات» را دادند. اصلاحات هنگامی که در زمانی مناسب اعطا شوند ثمر مطبوعی خواهند داشت.»
رفرمیسم به حد کمال رسیدۀ بورژوازی ما چنین است. خودش را به افسوسهای آرزومندانه محدود میکند؛ میخواهد پوریشکویچها را بدون جریحه دار ساختن احساساتشان متقاعد کند، بدون برکنار کردنشان با آنها صلح کند. باید برای هر شخص هوشمندی واضح باشد که شعار «قانونی شدن حزب سوسیال دمکرات» به موجب معنی عینی آن (یعنی، صرف نظر از نیات خوب گروههای کوچک مجزا)، یک جزء جدایی ناپذیر از این رفرمیسم بورژوایی پست و ناتوان است.
ما فقط یک تذکر میدهیم. بیسمارک فقط به این دلیل در اصلاحاتش موفق شد که از رفرمیسم فراتر رفت. همانطور که میدانیم، او یک سری از «انقلابها از بالا» را انجام داد؛ او پنج میلیارد فرانک را از یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان دزدید، و او در موقعیتی بود که حق رأی عمومی و قانونیت واقعی به مردم مست شده از یک رود طلا و پیروزیهای نظامی بی سابقه اعطا کند.
آقایان لیبرال، آیا شما تصور میکنید که چیزی از این نوع میتواند در روسیه اتفاق بیافتد؟ پس چرا شما اصلاحات در روسیه را حتی در مورد زمستووی آرخانگلسک (یک «اصلاح» واقعی!) نومیدانه اعلام کردید؟؟
پراودا شمارۀ ۲۳
۲۹ ژانویۀ ۱۹۱۳
امضا: T.
انتشار بر طبق متن پراودا
مجموعه آثار لنین، جلد ۱۸
-- ترجمه جواد راستیپور
- ترجمۀ فارسی توسط این سایت مقابله و ادیت نشده است.—آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L2004fa.html
|