پلاتفرم رفرمیستها و پلاتفرم سوسیال دمکراتهای انقلابی
و. ای. لنین
خیزش انقلابی در روسیه، در نیمۀ اول ١٩١٢ به وضوح محسوس گردید. تعداد شرکت کنندگان در اعتصابهای سیاسی، طبق محاسبۀ کارخانه داران، به ٥١٥٠٠٠ نفر در طی پنج ماه رسید. یک سند به ویژه مهم که در شمارۀ ٢٧ ارگان مرکزی بطور کامل تجدیدچاپ شده، یعنی درخواست روز اول ماه مه کارگران سن پترزبورگ، شاهدی است بر ماهیت شعارهای اعتصاب کنندگان، خواستههای آنها، محتوای سیاسی تظاهرات، گردهم آییهای آنها و...
شعارهایی که کارگران سن پترزبورگ در آن روزهای فراموش نشدنی با آنها به صحنه آمدند رفرمیستی نبودند بلکه شعارهای سوسیال دمکراتیک انقلابی بودند: مجلس مؤسسان، هشت ساعت کار در روز، مصادرۀ املاک اربابی، سرنگونی حکومت تزاری، جمهوری دمکراتیک.
شورشها و کوششها برای شورش از طرف سربازان و ملوانان – در ترکستان، در ناوگان بالتیک و در دریای سیاه – شاهد عینی تازهای بود دال بر اینکه بعد از سالهای دراز سلطۀ خشونت بار ضد انقلاب و خاموشی در جنبش طبقۀ کارگر، خیزش انقلابی جدیدی آغاز شده است.
این خیزش با انتخابات دومای چهارم همزمان شد، وقتی که تمام احزاب و تمام گرایشات سیاسی مجبور بودند ارزیابی عمومی خود را از موقعیت سیاسی ارائه کنند. حال، اگر بخواهیم وظایف سیاسی خود را بطور جدی، بمثابۀ وظایف طبقۀ کارگر و نه آرزوهای نیکخواهانۀ گروههای کوچک تجزیه و تحلیل کنیم، و اگر بخواهیم برنامهها و پلاتفرمها را به شیوۀ مارکسیستی با مقایسۀ آنها با واقعیتهای مبارزۀ تودهای و حرکات تمامی طبقات جامعه بیازماییم، باید همچنین پلاتفرمهای گوناگون انتخاباتی را با محک این خیزش انقلابی تودهها بسنجیم. زیرا، تا آنجا که به سوسیال دمکراتها مربوط میشود، انتخابات یک حرکت خاص سیاسی نیست، تلاش برای به دست آوردن کرسی نمایندگی از طریق هر گونه وعده و وعید نیست بلکه صرفاً فرصت ویژهای است برای تبلیغ خواستههای بنیادی و اصول جهان بینی سیاسی پرولتاریایی که آگاهی طبقاتی دارد.
برنامهها و پلاتفرمهای تمام احزاب دولتی، از «صدهای سیاه» تا گوچکف، هیچ جایی برای تردید باقی نمیگذارند. آنها به وضوح و آشکارا ضدانقلابی اند. همه میدانند که این احزاب نه فقط در میان طبقۀ کارگر و دهقانان بلکه حتی در میان بخشهای وسیعی از بورژوازی فاقد پایگاه قابل ملاحظهاند. این بخشها تقریباً بطور کامل از اکتبریستها روی گرداندهاند.
قسمتی از برنامهها و پلاتفرمهای احزاب بورژوا لیبرال تقریباً بطور رسمی به وسیلۀ دولت منتشر شدهاند (پلاتفرم گروه مسلمان) و قسمتی دیگر بطور کاملا دقیق از طریق مطبوعات «بزرگ» سیاسی شناسانده شدهاند (پلاتفرمهای «ترقیخواهان»[١] و کادتها). جوهر تمام این برنامهها و پلاتفرمها در اعلامیههای کادت حراف، گردسکول*، به گونهای بی نظیر بیان شده است. این اعلامیهها در رچ[٢] تجدیدچاپ شدند و از این طریق به مطبوعات مارکسیستی راه یافتند.
گردسکول، نظرات خود را چنین خلاصه میکند: «انکار علنی نیاز به یک انقلاب جدید در روسیه.»(رجوع کنید به سوتسیال دمکرات شمارۀ ٢٧، ص ٣). و نیز او بود که پلاتفرم واقعی لیبرالها (با کادتها در رأس آنها) را با پلاتفرم انقلابیون مقابله کرد و گفت «آنچه ما نیاز داریم صرفاً کار بی سر و صدای با پشتکار و مطمئن قانونی است.»
ما بر عبارت «پلاتفرم واقعی» تکیه داریم، زیرا در روسیه، مانند تمام کشورهای بورژوایی اکثر پلاتفرمها همان ظاهرسازی است.
لب مطلب همان است که آقای گردسکول (در یک هیجان نادر حقیقت گوئی) اذعان داشته است. بورژوازی لیبرال سلطنت طلب با یک انقلاب جدید مخالف است و تنها اصلاحات قانونی را تبلیغ میکند.
سوسیال دمکراتها با ثبات رأی و بورژوا دمکراتها (نارودنیکها) با تردید، «نیاز» به یک انقلاب جدید را تأیید میکنند، و در جهت چنین انقلابی کار تبلیغی انجام میدهند. خیزش مبارزۀ تودهای شروع شده است. سوسیال دمکراتهای انقلابی تلاش میکنند تا این کوشش را دامن زنند و تقویت کنند، و به آن کمک کنند تا به سطحی باز هم بالاتر، به مرحلۀ انقلاب اعتلا یابد. اما رفرمیستها این خیزش را صرفاً یک «احیا» تلقی میکنند؛ سیاست آنها سیاستی است که اخذ امتیازات قانونی و اصلاحات قانونی را هدف گرفته است. به این ترتیب بورژوازی و پرولتاریا در این «مرحله» از تاریخ روسیه نیز مبارزهای برای نفوذ بر «مردم»، برای نفوذ بر تودهها را آغاز کردهاند. هیچ کس نمیتواند نتیجۀ این مبارزه را پیش بینی کند، اما هیچ کس نیز در مورد موضعی که ح.س.د.ک.ر. باید در این مبارزه اتخاذ کند نمیتواند تردیدی به خود راه دهد.
ارزیابی پلاتفرم انتخاباتی حزب و پلاتفرم انتخاباتی ای که چند روز پیش از طرف «کمیتۀ سازماندهی» منتخب کنفرانس انحلالطلبان[٣] منتشر شد، از این طریق و تنها از این طریق امکان پذیر است.
پلاتفرم انتخاباتی حزب، که پس از کنفرانس ژانویه به وسیلۀ کمیتۀ مرکزی منتشر شد، قبل از وقایع آوریل و مه آماده شده بود. این وقایع درستی آن را ثابت کردند. یک درونمایۀ واحد در سراسر پلاتفرم دیده میشود – نقد اصلاحات قانونی در روسیۀ امروز بمثابۀ اقدامات بی ثمر و اتوپیایی، و تبلیغ انقلاب. شعارهای پلاتفرم دقیقاً به طریقی تنظیم شدهاند که به روشنی کامل بیانگر وظایف انقلابی باشند و اشتباه گرفتن این وظایف را با نویدهای اصلاحات قانونی مطلقاً غیر ممکن سازند. پلاتفرم حزب نمایشگر توسل مستقیم سوسیال دمکراتهای انقلابی به صدها هزار اعتصاب کنندۀ سیاسی است، نمایشگر توسل به کسانی است که در اولین صفوف میلیونها موژیک [دهقان] نیروهای مسلح جای دارند، و وظایف قیام را برای آنها تشریح میکند. یک حزب انقلابی، برای آزمودن پلاتفرم خود و برای تأیید تجربی آن، از این پاسخ مستقیم به توضیحات حزب – اعتصابهای ماه مه و شورشهای نافرجام نظامی در ژوئن و ژوئیه – چیز بهتری را نمیتواند حتی در خواب هم ببیند.
به پلاتفرم انحلالطلبان بنگرید. جوهر انحلالطلبانۀ آن با استفاده از جملات انقلابی تروتسکی، حیله گرانه مخفی شده است. این استتار ممکن است گاهی مردم ساده لوح و کاملا بی تجربه را فریب دهد، و حتی ممکن است به صورت «آشتی» بین انحلالطلبان و حزب دیده شود. اما با کمترین توجه این خودفریبی به سرعت زایل میگردد.
پلاتفرم انحلالطلبان بعد از اعتصابهای ماه مه و شورشهای نافرجام تابستان نوشته شده است. و در جستجوی یک پاسخ عملی و واقعی به پرسش مربوط به جوهر این پلاتفرم، اولین چیزی که میپرسیم این است که: این اعتصابها و تلاشها را پلاتفرم چگونه ارزیابی میکند؟
«خیزش اقتصادی...»، «... پرولتاریا، با رشد جنبش اعتصابی خود، خیزش اجتماعی جدید آینده را نوید داده است...»، «... جنبش نیرومند پرولتاریا در آوریل که خواستار آزادی اجتماعات بود» – اینها تمام مطالبی است که پلاتفرم انحلالطلبان دربارۀ اعتصابهای آوریل و مه ذکر میکند.
اما این به راستی خلاف حقیقت است! یک تحریف آشکار است! در اینجا از مطلب اصلی، یعنی خصلت انقلابی اعتصاب سیاسی که هدفش به دست آوردن امتیازات قانونی نیست بلکه سرنگونی حکومت یعنی انقلاب را هدف قرار داده، سخنی به میان نیامده است.
خلاف حقیقتی اینچنین چگونه میتوانست در یک جزوۀ غیرقانونی انقلابی، پر از عبارات «سرخ»، نوشته شود؟ اما جز این نمیتوانست باشد، زیرا که نظر لیبرالها و انحلالطلبان چنین است. آنها در اعتصابها آنچه را که میخواهند میبینند – مبارزهای برای اصلاحات قانونی. آنچه که مایل نیستند یعنی خیزش انقلابی را نمیبینند. ما لیبرالها میخواهیم که برای اصلاحات و نه انقلاب بجنگیم – این است حقیقت جایگاه طبقاتی ای که در دروغ انحلالطلبان تجلی یافت.
دربارۀ شورشهای نافرجام میخوانیم که «... خشونت، تحقیر و گرسنگی، سربازان را در سربازخانهها به فورانهایی از اعتراضات نومیدانه میکشاند، و سپس آنها با گلوله و با طناب سرکوب میشوند»، و جز آن.
این یک ارزیابی لیبرالی است. ما سوسیال دمکراتهای انقلابی این شورشهای نافرجام را سرآغاز قیام تودهها تلقی میکنیم، اگر چه آغازی ناموفق، نا به هنگام و ناصحیح است. و میدانیم که تودهها قیام پیروزمند را تنها از تجربۀ قیامهای ناموفق می آموزند، همانطور که کارگران روسیه با یک سری اعتصابهای سیاسی ناموفق و گاه بسیار ناموفق در سالهای ٤-١٩٠١ آموختند که چگونه اعتصاب پیروزمند اکتبر ١٩٠٥ را سازمان دهند. ما میگوییم کارگران و دهقانانی که در سربازخانهها به شدیدترین شکل لگدمال شدهاند شروع به شورش کردهاند. نتیجۀ ساده و آشکار: ما باید برای آنها توضیح دهیم که چگونه و به چه منظور باید برای یک قیام پیروزمند آماده شوند.
لیبرالها نظر دیگری دارند. آنها میگویند سربازان «به فورانهایی از اعتراضات نومیدانه» «کشانده میشوند». برای یک لیبرال، یک سرباز شورشی فاعل انقلاب نیست، پیشتاز تودههایی که به شورش برمی خیزند نیست، بلکه مفعول پلیدی حکومت است («به نومیدی کشانده شده»)، و در خدمت نشان دادن این پلیدی است.
لیبرال میگوید، ببینید دولت ما چقدر بد است – سربازان را به نومیدی میکشاند و سپس با گلوله آنها را سرکوب میکند (استنتاج چنین است: اگر ما لیبرالها در قدرت بودیم دیگر شورشهای سربازان وجود نمیداشت).
سوسیال دمکرات میگوید، ببینید انرژی انقلابی با چه پهنا و ژرفایی در میان تودهها رشد میکند، حتی سربازان و ملوانانی که در سربازخانهها لگد مال شدهاند به شورش برمی خیزند و با قیام ناقص خود، قیام پیروزمند را میآموزند.
همانطور که میبینید، انحلالطلبان طغیان انقلابی روسیه را در بهار و تابستان «تفسیر» کردند (به معنای سناتوری این کلمه). سپس برنامۀ حزب ما را «تفسیر» کردند.
برنامۀ ح.س.د.ک.ر. میگوید:
«ح.س.د.ک.ر. سرنگونی حکومت مطلقۀ تزاری و جانشین ساختن آن با یک جمهوری دمکراتیک را وظیفۀ سیاسی فوری خود قرار میدهد. قانون اساسی این جمهوری دمکراتیک تضمین کنندۀ: ١- حاکمیت مردم...» و جز آن خواهد بود، و سپس فهرستی از «آزادیها» و «حقوق» میآید.
به نظر میرسد که نمیتوان این برنامه را بد فهمید؛ وظیفۀ «فوری» سرنگون کردن حکومت مطلقه و جانشین کردن آن با یک جمهوری است که آزادیها را تضمین خواهد کرد.
انحلالطلبان در تمام آن تجدیدنظر کردهاند.
در پلاتفرم آنها میخوانیم: «سوسیال دمکراتها مردم را به جنگ برای یک جمهوری دمکراتیک فرا میخوانند... در تلاش برای رسیدن به این هدف، که مردم تنها در نتیجۀ انقلاب قادر خواهند بود به آن دست یابند، سوسیال دمکراتها در تبلیغات انتخاباتی فعلی خود [به این گوش کنید!] تودههای کارگر را فرا میخوانند تا حول خواستههای جاری زیر گرد آیند: ١- حق رأی عمومی و جز آن... در انتخابات دوما» و جز آن.
آقای پشخونوف، یک انحلالطلب اس آر، هنگامی که در پائیز ١٩٠٦ «حزب علنی»ای را تأسیس میکرد (و تقریباً در تأسیس این حزب موفق شد، اما پلیس دخالت کرد و او را در هلفدونی انداخت!) نوشت که جمهوری یک «چشم انداز دور دست» است، که «دربارۀ مسألۀ جمهوری باید جانب کمال احتیاط را مرعی داشت»، که در حال حاضر خواستههای فوری اصلاحات است.
اما انحلالطلب اس آر، بی ریا، ساده، نا آزموده و رک گو بود. آیا اپورتونیستها «اروپایی» هرگز چنین عمل میکنند؟ هرگز. آنها زیرک تر، با هوش تر و سیاستمدارترند.
آنها شعار جمهوری را طرد نمیکنند – چه افترایی! آنها این شعار را تنها به گونهای مناسب «تفسیر» میکنند و محرک آنها ملاحظاتی است که برای هر عامی آشکار است. عوام به سادگی میگویند اینکه انقلابی به وقوع خواهد پیوست یا نه، نکتۀ قابل بحثی است و تروتسکی به گونۀ دانشمندمآبانه آنرا در ناشا زاریا (شمارۀ ٥ صفحۀ ٢١) تکرار میکند. جمهوری «تنها به عنوان نتیجۀ انقلاب»، مطرح است، اما امر «جاری»، «در تبلیغات انتخاباتی فعلی» اصلاحات قانونی است!
همه چیز به خوبی پیش میرفت: جمهوری، هم به رسمیت شناخته میشد و هم به آیندۀ دور موکول میگردید. انبوهی از کلمات ا-ا-انقلابی به زبان میرفت، اما در واقعیت خواستهایی که «در تبلیغات انتخاباتی فعلی» (تمامی پلاتفرم تنها برای رقابت انتخاباتی فعلی نوشته شده است!) به عنوان خواستههای «جاری» ارائه میشوند، اصلاحات اند.
بلی، مسلماً «استادان بزرگ دیپلماسی» در کنفرانس انحلالطلبان حضور داشتند. اما چه استادان حقیری هستند! ایشان در حالی که ممکن است موجب شعف گروهی سیاست پیشه شوند و «آشتی جویان» ساده اندیش را به انحراف بکشند، مارکسیستها با لحن دیگری با آنها سخن خواهند گفت.
یک عامی با این حقیقت توخالی، مقدس و مسلم ارضاء میشود که غیرممکن است از پیش بتوان گفت انقلاب به وقوع خواهد پیوست یا نه. یک مارکسیست با این ارضاء نمیشود؛ او میگوید: تبلیغات ما و تبلیغات تمام سوسیال دمکراتهای کارگری یکی از عوامل تعیین کننده در وقوع یا عدم وقوع انقلاب است. صدها هزار اعتصاب کنندۀ سیاسی و پیشروترین مردان واحدهای مختلف نیروهای مسلح از ما، از حزب ما، میپرسند که برای چه هدفی باید تلاش کنند، به چه منظوری باید قیام کنند، برای به چنگ آوردن چه چیز باید بکوشند، و آیا باید خیزش آغاز شده را به سوی یک انقلاب سوق دهند یا اینکه باید آنرا به سوی مبارزهای برای اصلاحات راهنمایی کنند.
سوسیال دمکراتهای انقلابی به این پرسشها پاسخ خود را دادهاند، و این پرسشها جالبتر و مهم ترند از طرز برخورد تردید آمیز تروتسکیستی – عامیانۀ: آیا انقلابی به وقوع خواهد پیوست یا نه، چه کسی میداند؟
پاسخ ما چنین است – نقد اوتوپیای اصلاحات قانونی، توضیح بیهودگی امیدهایی که به این اصلاحات بسته شدهاند، نهایت کوشش جهت ارتقاء همه جانبۀ خیزش انقلابی، بکار گرفتن تبلیغات انتخاباتی برای این منظور. اینکه آیا انقلابی به وقوع خواهد پیوست یا نه تنها بستگی به ما ندارد. اما ما کار خود را انجام میدهیم و این کار هرگز بیهوده نخواهد بود. بذر دمکراسی و استقلال پرولتاریایی را عمیقاً در میان تودهها خواهد افشاند، و این بذرها مسلماً جوانه خواهند زد و انقلاب دمکراتیک فردا یا انقلاب سوسیالیستی پس فردا را به بار خواهند آورد.
اما آنهایی که بدبینی عامیانه، روشنفکرانه، بوندیستی – تروتسکیستی خود را به تودهها موعظه میکنند – «ما نمیدانیم که آیا انقلابی به وقوع خواهد پیوست یا نه، اما امر «جاری» اصلاحات است» – از هم اکنون تودهها را به فساد میکشند و اتوپیاهای لیبرالی برایشان موعظه میکنند.
بجای آمیختن تبلیغات انتخاباتی با روح وضعیت سیاسی حقیقی و «بالفعل» کنونی که در آن نیم میلیون کارگر درگیر اعتصابهای انقلابی هستند، و پیشروترین مردان در نیروهای مسلح موژیک روی افسران اشرافی خود آتش میگشایند – بجای اینکار آنها از ملاحظات «اروپایی» (آنها چه شدید اروپایی اند، انحلالطلبان ما تا چه اندازه اروپایی اند!) «پارلمانی» خود این موقعیت واقعی را (که کمتر «اروپایی» بلکه بیشتر «چینی» است، یعنی، دمکراتیک – انقلابی است) طرد میکنند، و به دنبال طرد آن با چند عبارت غیرمتعهدانه، تبلیغات انتخاباتی رفرمیستی را موضوع واقعی اعلام میدارند.
حزب سوسیال دمکرات به پلاتفرمی برای انتخابات دومای چهارم نیاز دارد تا بار دیگر – در ارتباط با انتخابات، در این فرصت انتخاباتی و در بحثهای مربوط به انتخابات – ضرورت، گریزناپذیری و نیاز به انقلاب را برای تودهها تشریح کند.
آنها، انحلالطلبان، به پلاتفرمی «برای» انتخابات نیاز دارند، یعنی، پلاتفرمی که به آنها امکان دهد مؤدبانه ملاحظات مربوط به یک انقلاب را بمثابۀ یک احتمال نامسلم کنار نهند و تبلیغات انتخاباتی برای فهرستی از اصلاحات قانونی را «موضوع واقعی» اعلام کنند.
حزب سوسیال دمکرات میخواهد از انتخابات استفاده کند بدین منظور که بار دیگر فکر نیاز به یک انقلاب و واقعیت خیزش انقلابی ای که آغاز شده است را در ذهن تودهها رسوخ دهد. به این دلیل است که حزب سوسیال دمکرات، در پلاتفرم خود به آنهایی که در انتخابات دومای چهارم رأی میدهند به سادگی و بطور خلاصه میگوید: اصلاحات قانونی نه، بلکه استقرار جمهوری، رفرمیسم نه، بلکه انقلاب.
انحلالطلبان از انتخابات دومای چهارم استفاده میکنند تا اصلاحات قانونی را موعظه کنند و فکر انقلاب را تضعیف کنند. برای این منظور و به این دلیل است که شورشهای سربازان را همچون «فوران اعتراضات نومیدانه»ای تصویر میکنند که سربازان به آن «کشانده میشوند»، و نه همچون سرآغاز یک قیام تودهای که رشد یا فروکش خواهد کرد، و رشد یا فروکش آن از جمله به این بستگی دارد که آیا تمام کارگران سوسیال دمکرات روسیه بلافاصله و با تمام نیروی خود، با تمام انرژی خود، با تمام شور و اشتیاق خود از آن حمایت خواهند کرد یا نه.
برای این منظور است که اعتصابهای ماه مه بجای انقلابی، رفرمیستی «تفسیر» شدهاند.
برای این منظور است که برنامۀ حزبی «تفسیر» شده است، و بجای وظیفۀ «فوری» استقرار جمهوری که آزادیها را تضمین خواهد کرد، برای این برنامه مقرر شده است که در «رقابت انتخاباتی فعلی» – انتخابات دومای چهارم، نخندید! – خواست آزادیهای گوناگون را امر جاری تلقی کند.
چقدر چیزهای کهنۀ چینی در زندگی روسی وجود دارد! چقدر در حرکات تزاریسم ما و نیز در انحلالطلبان ما رفتار کهنۀ چینی وجود دارد، وقتی که آنها میخواهند «تشریفات» مبارزۀ پارلمانی و رفرمیسم را ظاهری ببخشند که در آن پوریشکویچها و ترشچنکفها در بالا و تلاشهای انقلابی تودهها پایین قرار گرفته است! چقدر نشانههای کهنۀ چینی در این تلاشهای عبث روشنفکران وجود دارد، که میکوشند در مقابل خوستفها و ماکارفها با ارائۀ توصیه نامهای از مکدونالد و ژورس، از بیسولاتی و برنشتاین، از کلب و فرانک دفاع کنند!
«آشتی» دیپلماتیک نظرات انحلالطلبان با نظرات حزب که به وسیلۀ تروتسکی در کنفرانس انحلالطلبان به نمایش درآمد در واقعیت هیچ چیز را «آشتی» نمیدهد. بزرگترین واقعۀ سیاسی را که تعیین کنندۀ تمامی موقعیت سیاسی و اجتماعی روسیۀ امروز است، از میان برنمی دارد. این واقعیت مبارزه بین پلاتفرمهای رفرمیستی و سوسیال دمکراتیک انقلابی است؛ [اظهارات مطرح شده در کنفرانس انحلالطلبان] اظهار عقیدۀ رسمی بورژوازی است آنگونه که به وسیلۀ رهبران لیبرال حزبی آن عنوان میشود، برعلیه نیاز به یک انقلاب جدید در روسیه و بر له «کار» صرفاً قانونی، در مخالفت با اعتصاب انقلابی صدها هزار پرولتاریا، که برای تودهها فراخوانی است برای آغاز کردن یک مبارزۀ واقعی برای رهایی.
سر فرود آوردن در مقابل رفرمیستها و سرفرود آوردن در مقابل سوسیال دمکراتهای انقلابی این واقعیت عینی سیاسی را از میان برنمی دارد و کوچکترین کاهشی در نیرو و سنگینی آن ایجاد نمیکند. خوش قلبیها برای رفع اختلافات ناشی از این واقعیت – حتی اگر فرض کنیم که در واقع و کاملا «خوش قلبی» و بی ریا هستند – در تغییر گرایشات آشتی ناپذیر و خصمانۀ سیاسی ای که از کل موقعیت ضد انقلابی ناشی میشوند، ناتوانند.
پرولتاریا با پرچم سوسیال دمکراتیک انقلابی خود بپاخاسته است و در آستانۀ دومای چهارم، دومای «صدهای سیاه»، این پرچم را در مقابل لیبرالها پایین نخواهد آورد، برای خوش آیند رفرمیستها آنرا زمین نخواهد گذاشت، به تعدیل یا کند کردن لبۀ تیز پلاتفرم خود به دلیل دیپلماسی گروهی رضا نخواهد داد.
پلاتفرم سوسیال دمکراسی انقلابی در مقابل پلاتفرم رفرمیسم – این شعار حزبی ای بود که با آن اعتصابهای ماه مه انجام گرفت. با همین شعار حزبی است که ح.س.د.ک.ر. در انتخابات دومای اربابان و کشیشان شرکت میکند و با همین شعار حزب تمام کار خود را در دوما و در میان تودهها ادامه خواهد داد.
سوتسیال دمکرات شمارۀ ٢٨ – ٢٩
٥ (١٨) نوامبر ١٩١٢
مجموعه آثار لنین، جلد ١٨
توضیحات
[١]
ترقیخواهان یا پروگرسیستها: حزب ضدانقلابی سلطنت طلبان لیبرال، بورژوازی و مالکان. در آغاز پروگرسیستها گروهی بودند در دومای سوم، که از اعضای احزاب بورژوا – ملاک تشکیل میشدند، «حزب نوسازی صلح آمیز» و «حزب اصلاحات دمکراتیک». در نوامبر ١٩١٢ حزب منظمی را تشکیل دادند و برنامۀ آن خواستار یک قانون اساسی میانه روانه با حق رأی محدود، تعدادی اصلاحات ناچیز، وزارتخانۀ «مسئول» در مقابل دوما و سرکوب شدید جنبش انقلابی شد.
[٢]
رچ Rech (گفتار): روزنامۀ ارگان مرکزی حزب کادت. این روزنامه از ١٩٠٦ تا زمان بسته شدن آن یعنی ٢٦ اکتبر (٨ نوامبر) ١٩١٧ در سن پترزبورگ منتشر میشد.
[٣]
اشاره به کنفرانس انحلالطلبان است که در اوت ١٩١٢ در وین تشکیل شد و در آن، بلوک حزبی به اصطلاح اوت شکل گرفت. تروتسکی سازمان دهندۀ آن بود. نمایندگان بوند، کمیتۀ منطقهای ماوراء قفقاز، جنبش سوسیال دمکراتیک لتونی، گروههای انحلالطلب موجود در خارج از کشور از جمله هیئتهای تحریریۀ گولوس سوتسیال دموکراتا، پراودای تروتسکی در وین و گروه وپریود، همه در این کنفرانس حضور داشتند. «گروههای مبتکر» انحلالطلب در سن پترزبورگ و مسکو و هیئتهای تحریریۀ نشریات انحلالطلب ناشازاریا و نوسکی گولوس، از روسیه نمایندگانی ارسال کرده بودند. اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان کسانی بودند که در خارجه زندگی میکردند و از طبقۀ کارگر روسیه جدا مانده بودند.
این کنفرانس دربارۀ تمام مسائل تاکتیکهای سوسیال دمکراتیک تصمیماتی اتخاذ کرد و مخالفت خود را با موجودیت حزب غیرقانونی اعلام کرد. بلوک اوت که از عناصر ناهمخوانی تشکیل شده بود در خود کنفرانس آغاز به از هم پاشیدن کرد: انحلالطلبان قادر نبودند یک کمیتۀ مرکزی انتخاب کنند و خود را به برپایی یک کمیتۀ سازماندهی محدود کردند. ضرباتی که بلشویکها بر بلوک اوت وارد کردند باعث فروپاشی سریع آن گردید.
- این متن، عین ترجمهای است که رفیقی با نام "دوست شما" در تاریخ ١٤ مارس ٢٠١٣ برای این سایت فرستادهاند.—آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L1971fa.html
|