آيا شعار "آزادی تشکل" ميتواند مبنايی برای جنبش امروز طبقه کارگر امروز باشد؟
و. اى. لنين
در مطبوعات قانونى، انحلالطلبان به سردمدارى تروتسکى میگویند که میتواند. آنها هر چه در توان دارند میکنند تا خصلت واقعى جنبش کارگران را تحریف نمایند. ولى اینها کوششهاى بیحاصلى است. انحلالطلبان در حال غرق شدن به هر خس و خاشاکى متشبّث میشوند تا امر نادرست خود را نجات بدهند.
در سال ١٩١٠ گروههای کوچک روشنفکرى کمپین طومار براى آزادى تشکل را براه انداختند. این کمپینى مصنوعی بود. تودههاى کارگر بیتفاوت ماندند. نمیشود کارگران را با چنین کار بیهودهاى برافروخت. این با لیبرالها جور در میآید که به رفرمهای سیاسى تحت حکومت مطلقه تزارى باور دارند. کارگران در همان اولین نگاه کذب این اقدامات را تشخیص دادند و کنار ماندند.
کارگران مخالف مبارزه براى اصلاحات نیستند - آنها به نفع تصویب لایحه بیمه مبارزه کردند. از طریق وکلایشان، کارگران از هر فرصتى در دوماى سوم استفاده کردند تا دستکم مختصر اصلاحاتى را موجب شوند. ولى نکته اینجاست که دومای سوم و لایحه بیمه تخیّل نیستند بلکه حقایق سیاسى اند، در حالى که "آزادى تشکل" تحت سلطنت سوم ژوئن رومانف وعدهای توخالى از جانب لیبرالهاى فاسد است.
لیبرالها دشمن انقلاب هستند. حتى همین حالا مخالفشان را با انقلاب با صداى رسا اعلام کردهاند - باندهاى سیاه دوماى سوم به آنها یاد ندادهاند که ترسشان را از انقلاب دور بیندازند. ترسان از انقلاب، لیبرالها خود را با امید رفرمهاى مشروطه تسلى میدهند و براى کارگران مدافع یکى از آن رفرمها هستند، آزادى تشکل.
ولی کارگران به افسانه یک "قانون اساسى" تحت شرایط دومای سوم، بیحقوقى عمومى، و استبداد بى حد و حصر باور ندارند. کارگران خواهان یک آزادى تشکل واقعى و جدى هستند و بنابراین دارند براى آزادى تمام مردم، براى سرنگون کردن سلطنت، براى یک جمهوری مبارزه میکنند.
اعتصابات در ماههاى آوریل و مه نشان به دقت نشان داد که پرولتاریا یک اعتصاب انقلابى را بر پا کرده است. ترکیبى از اعتصاب اقتصادى و سیاسى، میتینگهاى انقلابى، و شعار یک جمهورى که توسط کارگران سنتپترزبورگ در اول ماه پیش کشیده شد - تمام این حقایق، اثبات قطعى شروع یک اعتلاى انقلابى بود.
شرایط عینى و واقعى در روسیه چنین است: پرولتاریا یک مبارزه انقلابى تودهاى را براى سرنگونى سلطنت تزاری آغاز کرده است، ناآرامى در نیروهاى مسلح در حال افزایش است - نشانهاى از این که آنها به مبارزه پیوستهاند. در مورد دمکراتهاى دهقان هم چنین است، بهترینهاى آنان از لیبرالها روى بر میگردانند و به نداى پیشاهنگ طبقه کارگر گوش فرا میدهند.
در این حال، لیبرالها، دشمنان انقلاب، فقط مدافع راه "قانونى" هستند و بر علیه انقلاب، وعده (وعدهاى پوچ و دروغ) "آزادى تشکل" تحت سلطنت روسیه تزارى را به پیش میکشند!
چنین است شرایط واقعى سیاسى. و اینها هستند نیروهاى واقعى اجتماعی: ١) سلطنت تزارى که همه "مشروطه" را به مسخره میگیرد؛ ٢) بورژواهاى لیبرال-سلطنتطلب که از وحشت انقلاب تظاهر میکنند که به تلفیقى از "آزادى" و رژیم تزارى اعتقاد دارند و؛ ٣) دمکراتهاى انقلابى، که از بینشان هم اکنون یک رهبر عروج کرده است - توده کارگران، که ملوانان و سربازان، از هلسینکى تا تاشکند، دارند به ندایش پاسخ میدهند.
چه بلاهت نومیدانهاى است، در این شرایط، حرفهاى انحلالطلبان در مورد "آزادی تشکل"! از بین همه "اصلاحات"، حضرات سیاست لیبرال کارگرى یک رفرم غیر ممکن قانونى را برگزیدهاند، که هیچ چیز جز یک وعده نیست، و خودشان را با بازى در مشروطیت "اروپایی" سرگرم کردهاند.
اینطور فایده ندارد! کارگران لیبرالها و سیاستهاى کارگرى لیبرال را کنار میزنند. آنها هر رفرمى را که واقعا یک مسأله عاجل بشود مورد حمایت قرار میدهند، توسعه میدهند، و از آن موضوعى براى کمپین خودشان میسازند، - چه در دوماى سوم و چه در دوماى چهارم - از بیمه گرفته تا افزایش حقوق براى آنهایى که در ادارات بردگى میکنند.
ولی کارگران وعده توخالى و مسخره رفرم سیاسى مبتنى بر قانون اساسى تحت حاکمیت استبداد را به ریشخند و تمسخر میگیرند. گسترده و پُر توان باد مبارزه انقلابىاى که تودهها براى سرنگونى سلطنت و برقراری جمهورى آغاز کردهاند! مبارزه نشان خواهد داد که اگر انقلاب جدید شکست بخورد رفرمهاى نیم-بند قانونى به کجا خواهند انجامید، ولى پیشنهاد راهى غیر انقلابى، رفرمى قانونى و صلحآمیز به تودهها، آن هم امروز، در شروع یک تعرض انقلابى، کارى است که فقط از "آدم توی غلاف"[١] بر میآید.
تعرض انقلابىاى که شروع شده است، شعارهاى انقلابى طلب میکند. مرگ بر سلطنت! زنده باد جمهورى دمکراتیک! روزکار هشت ساعته، و مصادره کلیه املاک اربابى!
رابوچایا گازتا، شماره ٩ - ٣٠ ژوئیه (١٢ اوت) ١٩١٢
[١]
"آدم توى غلاف" - شخصیت اصلى داستان چخوف با همین نام است. مردى که نمونه بارز انسان کوتهنظر و بىفرهنگى است که با هر چیز بدیع و نو مخالف میکند.
[↑]
در ترجمه فارسى "کمونيستهاى انقلابى" به کلمه کليدى "طومار" کم توجهى شده است و جمله به اين صورت در آمده: "در سال ١٩١٠ گروههاى کوچک روشنفکرى جنبش درخواست آزادى اجتماعات را شروع کردند". اين عبارت همانطور که در متن انگليسى ملاحظه ميکنيد چنين است:
... ... began a campaign of petitions for freedom of association
و لنين زير کلمه petition (طومار، عريضه) خط کشيده است. با حذف اين کلمه کليدى در جمله، بنظر ميآيد که لنين نفس "مطالبه آزادى تشکل" را به مسخره گرفته است، در حالى که همانطور از بقيه پاراگراف دوم معلوم است، "طومار جمع کردن، عريضه نوشتن و تقاضاى آزادى تشکل کردن" را مصنوعى و ليبرالى و نامربوط به کارگران ميخواند.
نکته ديگر اينکه در ترجمههاى فارسى گاه freedom of association، آزادى اجتماعات، گاه آزادى ائتلاف، گاه آزادى انجمن و گاه آزادى تشکل ذکر شده است. اين کلمه در اصل عامتر از همه اينها و در بر گيرنده همهشان است و بنظر ميرسد معادل فارسى گويايى ندارد. اينجا "آزادى تشکل" به همان معناست. -مسئول سايت.
lenin.public-archive.net #L1928fa.html
|