Farsi    Arabic    English   

ششمین کنفرانس سراسری حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه[١]
(کنفرانس پراگ)

و. ای. لنین

[تمامِ نوشته ترجمه نشده است]


این مجموعه شامل ٢٧ قرار پیشنهادی است که فقط ٣ تای آنها به فارسی ترجمه شده. برای خواندن بقیه به نسخه انگلیسی رجوع کنید

٢
پیش نویس قطعنامه دربارۀ وظایف حزب در موقعیت فعلی

این کنفرانس، پیش از هر چیز، قطعنامۀ مصوب کنفرانس حزب در دسامبر ١٩٠٨ را، دربارۀ «وظایف حزب در موقعیت فعلی»، مورد تأیید قرار می‌دهد. این کنفرانس اهمیت فوق العادۀ آن قطعنامه را، که مفادش در رابطه با مفهوم تاریخی و جوهر طبقاتی تمامی رژیم سوم ژوئن از یک سو، و بحران رو به رشد انقلابی از سوی دیگر طی وقایع سه سال گذشته بطور کامل تأیید شده‌اند، خاطرنشان می‌سازد.

از میان این وقایع، کنفرانس به ویژه به مطالب زیر توجه دارد:

الف) سیاست ارضی تزاریسم که هر دو حزب دولتی مالکان و بورژوازی بزرگ و لیبرالهای ضدانقلابی منافع ضدانقلابی خود را در گرو آن می‌بینند، منجر به ایجاد چیزی نظیر مناسبات بورژوایی پایدار در ده نشده است، و دهقانان را از گرسنگی توده‌ای نرهانیده است، گرسنگی‌‌ای که بازتاب وخامت شدید وضعیت مردم و اتلاف فوق العادۀ نیروهای مولد است.

ب) حکومت مطلقۀ تزاری نظر به ناتوانی خود در رویارویی با رقابت جهانی دولتهای مدرن سرمایه‌داری و عقب رانده شدن بیش از پیش در اروپا، در اتحاد با نجبای ارتجاعی و بورژوازی رو به رشد صنعتی، اکنون می‌کوشد تا منافع غارتگرانۀ خود را از طریق سیاستهای نسنجیدۀ «ملی گرایانه» تأمین کند؛ سیاستهایی که علیه ناحیه‌های با فرهنگ تر (فنلاند، لهستان، منطقۀ شمال غربی) هدایت می‌شود، و از طریق کشورگشایی استعماری، علیه خلقهای آسیا (ایران و مغولستان) که درگیر مبارزه‌ای انقلابی برای رهایی می‌باشند عمل می‌کند.

پ) پیشرفت در حال رشد اقتصادی عمدتاً با اختلال کامل اقتصاد دهقانی، با سیاست یغماگرانۀ مالی حکومت مطلقه و فساد کامل در دستگاه بوروکراتیک، خنثی شده است؛ از سوی دیگر هزینۀ فزایندۀ زندگی، فقر طبقۀ کارگر و توده‌های وسیع مردم را دامن می‌زند.

ت) به این ترتیب توده‌های وسیع مردم، طی موجودیت پنج سالۀ دومای سوم، متقاعد شده‌اند که دوما نه می‌خواهد و نه توان و قدرت آنرا دارد که در جهت بهبود وضعیت آنها کاری انجام دهد، و احزاب مسلط بر دوما خصلتی ضد مردمی دارند.

ث) در محافل وسیع دمکراتیک و عمدتاً در میان پرولتاریا، آغاز یک احیای سیاسی را می‌توان دید. اعتصابهای کارگری ١١-١٩١٠، پاگرفتن نمایشات و اجتماعات پرولتری، آغاز جنبشی در میان بورژوا دمکراتهای شهری (اعتصابهای دانشجویی)، و جز آن، همۀ اینها نشانه‌هایی به شمار می‌روند از احساسات رو به رشد انقلابی توده‌ها علیه رژیم سوم ژوئن.

این کنفرانس با حرکت از این واقعیتها، وظایفی را که حزب در پیش دارد همانطور که در قطعنامۀ کنفرانس دسامبر ١٩٠٨ با ذکر جزئیات تصریح شده است، مورد تأیید قرار می‌دهد و توجه خاص رفقا را به مطالب زیر جلب می‌کند:

١) این واقعیت که مانند قبل، اولین وظیفۀ در دستور روز عبارت است از ادامۀ کار آموزش سوسیالیستی، سازماندهی و وحدت بخشیدن به توده‌های پرولتاریا که آگاهی سیاسی دارند؛

٢) ضرورت کار فشرده به منظور استقرار مجدد سازمان غیرعلنی حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه، که بیش از هر زمان دیگر از هر امکان قانونی بهره می‌گیرد، قادر است مبارزات اقتصادی پرولتاریا را رهبری کند، و تنها حزبی است که قادر است در حرکات سیاسی پرولتاریا که هر روز بیشتر می‌شود رهبری را به دست گیرد؛

٣) ضرورت سازماندهی و توسعۀ تبلیغ منظم سیاسی، و حمایت همه جانبه از جنبش توده‌ها که در حال شروع است و تضمین توسعۀ آن برمبنای به اجرا درآوردن کامل شعارهای حزب.

به منظور خنثی کردن بسیاری چیزها، از جمله تبلیغ وسیع به نفع شعارهای محدود کننده و انطباق با «قانونیت» موجود، باید به تبلیغات برای یک جمهوری و علیه سیاست سلطنت تزاری اولویت خاص داده شود.


١٢
خصوصیت و اَشکال سازمانی کار حزبی

با پذیرفتن این مطلب که تجربۀ سه سال گذشته بدون شک ماده‌های اصلی قطعنامه دربارۀ مشکلات سازمان را که کنفرانس دسامبر (١٩٠٨) آنرا تصویب کرد تأیید می‌کند، و با در نظر گرفتن اینکه جهش جدید جنبش طبقۀ کارگر رشد بیشتر اشکال سازمانی کار حزبی را در مسیری که در آنجا ذکر شده است ممکن می‌سازد، یعنی، تشکیل هسته‌های غیرقانونی سوسیال دمکراتیک که با شبکه‌های تا حد امکان وسیعی از انواع انجمنهای قانونی کارگران احاطه شده‌اند،

کنفرانس معتقد است که:

١) برای سازمانهای غیرقانونی حزبی ضروری است که بطور فعال در رهبری مبارزۀ اقتصادی شرکت کنند (اعتصابات، کمیته‌های اعتصاب و غیره)، و همکاری بین هسته‌های غیرقانونی حزب را در این زمینه با اتحادیه‌های کارگری تضمین نمایند، بخصوص با هسته‌های سوسیال دمکراتیک در اتحادیه‌های کارگری، و همچنین با رهبران مختلف جنبش اتحادیه‌های کارگری؛

٢) مطلوب است که هسته‌های سوسیال دمکراتیکی که در اتحادیه‌هایی بر مبنای صنعتی سازمان یافته‌اند، هر گاه که شرایط محل اجازه دهد، در پیوستگی با شعبه‌های حزب که بر مبنای ناحیه‌ای سازمان یافته‌اند عمل کنند؛

٣) نشان دادن حداکثر ابتکار در سازمان دادن کار سوسیال دمکراتیک در انجمنهای قانونی موجود ضروری است – اتحادیه‌ها، قرائت خانه‌ها، کتابخانه‌ها، انواع مختلف انجمنهای تفریح و سرگرمی کارگران، توزیع نشریه‌های اتحادیه‌های کارگری و راهنمایی نشریات اتحادیه‌های کارگری با افکار مارکسیسم، بکار بردن نطقهای اعضای سوسیال دمکرات در دوما، تعلیم کارگران به عنوان سخنرانان قانونی، ایجاد کمیته‌های کارگری و کمیته‌های سایر رأی دهندگان برای هر ناحیه، هر خیابان و غیره (در رابطه با انتخابات دومای چهارم)، و سازمان دادن کمپین‌های سوسیال دمکراتیک در رابطه با انتخابات مقامات شهرداری و غیره؛

٤) ضروری است که کوشش ویژه‌ای بکار برده شود تا هسته‌های غیرقانونی حزب تقویت شوند و تعداد آنها افزایش یابند، اشکال تازۀ سازمانی برای آنها یافته شود که دارای حداکثر امکان انعطاف پذیری می‌باشند، سازمانهای عمدۀ غیرقانونی حزب را در هر شهر تأسیس و تقویت کنند و چنین اشکالی از سازمانهای توده‌ای غیرقانونی مثل «مراوده‌ها»، میتینگهای حزبی کارخانه و غیره را گسترش داد؛

٥) مطلوب است که محفلهای مطالعاتی به کارهای عملی روزانه کشیده شوند – پخش ادبیات غیرقانونی سوسیال دمکراتیک و ادبیات مارکسیستی قانونی و امثال آن؛

٦) ضروری است که در نظر داشته باشیم که تبلیغ سیستماتیک از طریق ادبیات سوسیال دمکراتیک و بخصوص پخش منظم روزنامه‌های غیرقانونی حزب، که به فاصله‌های منظم و مرتب منتشر می‌شوند، می‌تواند دارای اهمیت فوق العاده‌ای برای برقراری ارتباطهای سازمانی، هم بین هسته‌های غیرقانونی و هم بین هسته‌های سوسیال دمکراتیک در بین انجمنهای قانونی موجود کارگران باشد.


١٦
انحلال‌طلبی و گروه انحلال‌طلبان

نظر به اینکه:

١) حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه نزدیک به چهار سال، مبارزۀ مصممانه‌ای را علیه گرایش انحلال‌طلبانه به پیش برده است، گرایشی که در کنفرانس حزب در دسامبر ١٩٠٨ چنین توصیف شده است: «کوششی از طرف یک گروه روشنفکران حزبی برای انحلال سازمان موجود حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه، و برای آنکه به هر بهایی حتی به بهای کنار گذاشتن کامل برنامه، تاکتیکها و سنتهای حزبی، انجمنی با پیوندهای سست را که بطور قانونی عمل می‌کند جانشین سازمان موجود کنند»؛

٢) جلسۀ عمومی کمیتۀ مرکزی که در ژانویۀ ١٩١٠ تشکیل شد، در ادامۀ مبارزه علیه این گرایش، به اتفاق آراء آنرا تجلی نفوذ بورژوازی بر پرولتاریا اعلام کرد و جدایی کامل از انحلال‌طلبی و ریشۀ این انحراف بورژوایی از سوسیالیسم را شرطی برای وحدت حقیقی حزب و یکی شدن گروههای بلشویک و منشویک پیشین دانست؛

٣) با وجود تمام قرارهای حزبی، و با وجود تعهداتی که نمایندگان تمام فراکسیونها در جلسۀ عمومی ژانویۀ ١٩١٠ متقبل شدند، بخشی از سوسیال دمکراتها که بر محور مجله‌های ناشازاریا و دیه لو ژیزنی گرد آمده بودند، به دفاع علنی از گرایشی پرداختند که تمامی حزب آنرا محصول نفوذ بورژوازی بر پرولتاریا شناخته است؛

٤) اعضای سابق کمیتۀ مرکزی، میخائیل، یوری و رومان، نه تنها از پیوستن به کمیتۀ مرکزی در بهار ١٩١٠ سر باز زدند بلکه حتی در یک جلسه هم برای انتخاب اعضای جدید شرکت نکردند، و بی پرده اعلام داشتند که خود موجودیت کمیتۀ مرکزی حزب را «زیانبار» می‌دانند؛

٥) دقیقاً پس از جلسۀ همگانی ١٩١٠ بود که نشریات عمدۀ انحلال‌طلبان فوق‌الذکر – ناشازاریا و دیه لو ژیزنی –بطور قاطع به انحلال‌طلبی روی آوردند، نه تنها «اهمیت حزب غیرعلنی را [برخلاف تصمیمات جلسۀ همگانی] ناچیز شمردند»، بلکه علناً آنرا ترک کردند و اعلام داشتند که حزب «خاموش» شده است، که حزب منحل شده است، که اندیشۀ احیای حزب غیرعلنی یک «اتوپیای ارتجاعی» است، و از ستونهای مجلاتی که بطور قانونی منتشر می‌شد استفاده کردند تا باران فحش و ناسزا را نثار حزب غیرعلنی کنند، و از کارگران خواستند تا هسته‌های حزبی و سلسله مراتب آنرا همچون «مرده» تلقی کنند، و جز آن؛

٦) در زمانی که اعضای حزب در سراسر روسیه، صرف نظر از فراکسیونها، برای پیشبرد وظیفۀ فوری تشکیل یک کنفرانس حزبی با هم متحد شدند، انحلال‌طلبان، در گروههای کوچک و کاملا مستقل دست به دست هم دادند، از سازمانهای محلی حتی جایی که منشویکهای طرفدار حزب مسلط بودند (اکاترینسلاو، کیف) جدا شدند و قاطعانه از حفظ هر گونه رابطۀ حزبی با سازمانهای محلی حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه سر باز زدند؛

این کنفرانس اعلام می‌دارد که گروه ناشازاریا و دیه‌لو ژیزنی با رفتار خود بطور قاطع خود را بیرون از حزب قرار داده است.

کنفرانس از تمام اعضای حزب می‌خواهد که صرف نظر از گرایشات و اختلافات عقیدتی غیر اساسی، با انحلال‌طلبی نبرد کنند، زیانباری عظیم آنرا برای هدف رهایی طبقۀ کارگر توضیح دهند، و تمام تلاش خود را به امر احیا و تقویت حزب غیرعلنی سوسیال دمکرات کارگری روسیه معطوف سازند.


نوشته شده در ژانویۀ ١٩١٢
منتشر شده در فوریۀ ١٩١٢ در جزوه‌ای تحت عنوان 'کنفرانس سراسری حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه'
مجموعه آثار لنین، جلد ١٧


توضیحات

[١] ششمین کنفرانس سراسری ح.س.د.ک.ر. [کنفرانس پراگ] در ١٧-٥(٣٠-١٨) ژانویۀ ١٩١٢ تشکیل شد. نمایندگان بیش از بیست سازمان در آن شرکت داشتند و این کنفرانس هم سنگ یک کنگرۀ حزبی بود. این کنفرانس به موارد زیر پرداخت:

گزارش کمیسیون سازماندهی روسیه؛ گزارشهای حوزه‌ها و گزارشی از ارگان مرکزی؛ تعریف واژه‌های مرجع؛ موقعیت فعلی و تکالیف حزب؛ انتخابات دومای دولتی چهارم؛ انحلال‌طلبی؛ دیگر کارها. لنین در مورد موارد عمدۀ دستور جلسه صحبت کرد و دربارۀ نکات اصلی‌ای که کنفرانس به آنها پرداخت قطعنامه‌هایی تدوین کرد.

کنفرانس پراگ انحلال‌طلبان منشویک را از ح.س.د.ک.ر. اخراج کرد، و برای همیشه به وحدت صوری بلشویکها و منشویکها در یک حزب پایان داد. در این کنفرانس یک کمیتۀ مرکزی انتخاب شد و یک دفتر کمیتۀ مرکزی روسیه ایجاد شد تا کار حزبی را در روسیه رهبری کند.

- این متن، عین ترجمه‌ای است که رفیقی با نام "دوست شما" در تاریخ ١٤ مارس ٢٠١٣ برای این سایت فرستاده‌اند.—آرشیو عمومی لنین


lenin.public-archive.net #L1848fa.html