پنجمین کنفرانس (سراسری) حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه[١]
و. ای. لنین
١. پیش نویس قطعنامه در مورد لحظۀ کنونی و وظایف حزب
موقعیت سیاسی کنونی دارای خصوصیات زیر است:
الف) سلطنت استبدادی فئودالی کهن در جهت یک سلطنت بورژوایی که قدرت مطلقه را با اشکال قانونگذاری پوشالی میپوشاند در حال تکوین است. اتحاد تزاریسم با ملاکان وابسته به گروه صدهای سیاه[٢] و بورژوازی بزرگ صنعتی و تجاری آشکارا تحکیم یافته و با کودتای سوم ژوئن[٣] و تشکیل دومای سوم رسمیت یافته است. به علت اینکه اجباراً راه توسعۀ سرمایهداری در روسیه سرانجام پیموده خواهد شد سلطنت استبدادی میکوشد راهی بیابد که قدرت و منافع مالکین فئودال را حفظ کند و بین این طبقه و نمایندگان سرمایه در حال مانور است. از خرده مشاجرات آنها در جهت نگهداری قدرت مطلقه استفاده میشود که، این قدرت همراه با طبقات فوق الذکر در حال مبارزۀ دیوانه وار و ضدانقلابی علیه پرولتاریای سوسیالیست و جنبش دمکراتیک دهقانان که توان خود را در مبارزۀ تودهای اخیر نشان دادهاند میباشد.
ب) سیاست ارضی تزاریسم امروز، توسط همان خصلت بورژوا بناپارتیستی مشخص میشود. تزاریسم تمام ایمان خود را به سرسپردگی ساده لوحانۀ دهقانان به سلطنت از دست داده است و در جستجوی اتحاد با دهقانان ثروتمندی است که دست آنها را برای غارت روستاها باز گذاشته است. سلطنت استبدادی دیوانه وار میکوشد که تمام مالکیت اشتراکی بر زمینها را هر چه سریع تر نابود سازد و مالکیت خصوصی خالص بر زمین را تحکیم بخشد. چنین سیاستی تمام تضادهای سرمایهداری در روستاها را صدها بار بیشتر حاد میکند و پروسۀ تقسیم روستا به یک اقلیت کوچک ارتجاعی و یک تودۀ انقلابی پرولتر و نیمه پرولتر را تسریع میکند.
ج) بورژوازی لیبرال به سرکردگی حزب کادت که در همان اولین حرکات تودهای انقلاب راه ضدانقلابی را اتخاذ کرده بود اینک همچنان به راه خود ادامه میدهد و به اکتبریستها[٤] هر چه بیشتر نزدیک میشود و با تبلیغ ناسیونالیستی – تزاریستی خود – که بیانگر رشد خودآگاهی طبقاتی بورژوازی به عنوان یک طبقه است – در واقع مشغول خدمت به قدرت مطلقه و زمینداران دارای افکار فئودالی است.
د) تودههای دهقانی همانطور که حتی حضور محدود و بد شکل آنها در دومای سوم هم نشان میدهد – علیرغم تمام آزارها و زجری که بر روی عناصر دمکراتیک در روستاها اعمال میشود –با وجود همۀ تزلزلشان، در جبهۀ تغییرات دمکراتیک انقلابی میمانند که با ریشه کنی کامل زمینداری، وسیع ترین، همه جانبهترین و آزادترین تکامل نیروهای مولده را در روسیۀ سرمایهداری تأمین خواهد کرد. قانون ٩ نوامبر[٥] فقط تقسیم تودههای دهقانی به نیرویی با آگاهی سیاسی و نیرویی با آشتی ناپذیری خصمانه را تسریع خواهد کرد.
ه) پرولتاریا سنگینترین ضربهها را چه از جانب سلطنت مطلقه و چه از جانب سرمایهدارانی که سریعاً متحد و مهاجم میشوند تحمل کرده و میکند ولی علیرغم این، پرولتاریا در مقایسه با سایر طبقات، عظیمترین وحدت و وفاداری را نسبت به حزب خود که در جریان انقلاب با وی جوش خورده، حفظ کرده است. پرولتاریا که به مبارزه برای منافع طبقاتی و تعمیق آگاهی طبقاتی سوسیالیستی خود ادامه میدهد، تنها طبقهای است که قابلیت رهبری استواری را در یک مبارزۀ انقلابی جدید دارا است.
و) بطور کلی شکی نیست که مسائل عینی انقلاب بورژوا دمکراتیک در روسیه حل نشده باقی میماند. بحران ادامه دار اقتصادی، بیکاری و قحطی این نکته را ثابت میکند که سیاست اخیر سلطنت استبدادی نمیتواند شرایط تکامل سرمایهداری در روسیه را فراهم کند. این سیاست بطور غیرقابل اجتنابی به عمیق تر شدن برخورد بین تودههای دمکراتیک و طبقات بالا، به رشد نارضایتی بین بخشهای جدید جمعیت، و به عمیق تر و حادتر شدن مبارزه سیاسی بین طبقات مختلف منجر خواهد شد. در چنین موقعیت اقتصادی و سیاسی بحران انقلابی جدیدی جبراً ظاهر میشود.
ز) حاد شدن کلی مبارزه در سطح بازار جهانی، که عمدتاً به علت تغییرات وضع صنعتی اروپای باختری است، در جهت بحران که در ١٩٠٨ به صورت یک رکود ظاهر شد و به علت جنبشهای انقلابی در خاور که منادی تشکیل دولتهای سرمایهداری ملی است رقابت را تشدید کرده و به برخوردهایی پیاپی در سطح بین المللی منجر میشود و از این رو تضاد طبقاتی بین بورژوازی و پرولتاریا را حادتر کرده و وضع عمومی بین المللی را هر چه بیشتر انقلابی میکند.
با در نظر گرفتن این اوضاع، کنفرانس سراسری حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه وظایف حزب را در لحظۀ کنونی چنین تشخیص میدهد:
١- توضیح مفهوم و اهمیت جدیدترین سیاست سلطنت مطلقه به تودههای مردم، و توضیح نقش پرولتاریای سوسیالیستی که، در ضمن تعقیب سیاست طبقاتی خود، بایستی رهبری جنبش دمکراتیک دهقانی را در وضع سیاسی کنونی و مبارزۀ انقلابی آینده تأمین کند.
٢- جمع بندی کامل تجربۀ مبارزۀ تودهای سالهای ٧-١٩٠٥ که در رابطه با تاکتیکهای سوسیال دمکراتیک انقلابی درسهای ضروری را در اختیار ما قرار داده است و انتشار گستردۀ آن در میان تودهها.
٣- تقویت ح.س.د.ک.ر. به آن صورت که حزب در طول دورۀ انقلابی شکل گرفت؛ پاسداری از سنن مبارزۀ تزلزل ناپذیر آن، هم علیه سلطنت مطلقه و طبقات ارتجاعی و هم علیه لیبرالیسم بورژوایی؛ مبارزه علیه انحراف از مارکسیسم انقلابی و مبارزه علیه کوششهای موجود در بین اعضاء مشخصی از حزب که تحت نفوذ تجزیه و تلاشی سقوط کردهاند، برای تقلیل شعارهای ح.س.د.ک.ر. و انحلال تشکیلات غیرقانونی آن.
در عین حال بایستی این نکته را مد نظر داشت که تنها راهی که حزب از طریق آن در مسیر صحیح پیشرفت قرار میگیرد، انتقال فعالیتهای حزبی به خود کارگران سوسیال دمکرات است – روندی که بطور قطع در شرف تکوین است – و ایجاد و تحکیم تشکیلات غیرعلنی حزبی.
٤- کمک به مبارزۀ اقتصادی طبقۀ کارگر مطابق قطعنامههای کنگرههای لندن و اشتوتگارت[٦] از هر طریق ممکن.
٥- استفاده از دوما و کرسی دوما به منظور تبلیغ و ترویج سوسیال دمکراتیک انقلابی.
٦- اولین وظیفه در بین عاجلترین وظایف، کوشش مدام برای تربیت، تشکل دادن و متحد کردن تودههای پرولتری است که به آگاهی طبقاتی رسیدهاند. پس از آن امر دیگری که تحت الشعاع این وظیفه قرار میگیرد کار سازماندهی در بین دهقانان و ارتش میباشد که خصوصاً به صورت تبلیغات و ترویج مطبوعاتی صورت میگیرد و در این رابطه توجه اصلی به آموزش سوسیالیستی عناصر پرولتاریا و نیمه پرولتاریا در بین دهقانان و ارتش مبذول میشود.
پیشنهاد شده در ٢٣ دسامبر ١٩٠٨ (٥ ژانویۀ ١٩٠٩)
اولین انتشار بیرونی ١٩٢٩
٢. رهنمودهایی برای کمیتۀ تشکیلات[٧]
نظر به اینکه پیش نویس قطعنامهها تحویل داده شده است و بحث بر سر مسألۀ تشکیلات آشکارا حاکی از دو گرایش اصلی در ح.س.د.ک.ر. نسبت به جهت عمدهای که سیاست تشکیلاتی کنونی باید برود میباشد، کنفرانس کمیته را بر آن میدارد که اساس کار خود را بر مبنای اصول آن گرایشی بگذارد که به منظور کار کردن بین تودهها – که همچنان وظیفۀ اساسی سوسیال دمکراسی است – بر ایجاد و تحکیم تشکیلات غیرعلنی حزبی تأکید میکند و معتقد است که فقط زیر نفوذ تزلزل ناپذیر این تشکیلات است که تمام کارهای تودهای، تمام کنترل گروه دوما، تمام فعالیت حزب در حول و حوش گروه دوما و تمام استفاده از تشکیلات علنی و نیمه علنی میتوانند بدون تنزل دادن اهداف طبقاتی سوسیال دمکراسی بطور شایسته تنظیم گردند.
پیشنهاد شده در ٢٤ دسامبر ١٩٠٨ (٦ ژانویۀ ١٩٠٩)
منتشره به تاریخ ١٩٠٩ در گزارش کمیتۀ مرکزی حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه
در مورد کنفرانس اخیر عمومی حزب – پاریس
٣. رهنمودهای عملی درباره رأى دادن به بودجه توسط گروه سوسیال-دمکراتیک در دوما
آلترناتیو اول
رأی دادن به بودجه در کلّیتش، در اصول غلط اعلام میشود. نظر کنفرانس این است که، تا جایی که به رأی دادن به اقلام مشخص در بودجه مربوط میشود، گروه پارلمانی ما باید اصول برنامهمان را راهنمای خود قرار بدهد که میگوید سوسیال-دمکراتها قویاً رفرمهایی را که به پلیس و بوروکراسی نقش اختیارداری و کفالت بر طبقات کارگر میدهند، مردود میدانند. بنابراین قاعده عمومی این باید باشد که به مادههای خاصی از بودجه رأی مخالف بدهیم، چرا که آنها تقریباً همیشه نه فقط این اختیارداری و کفالت بلکه بعلاوه تحت تحکّم مستقیم ارتجاعیون باند سیاهی قرار گرفتن را با خودشان به همراه میآورند. در مواردی که به رغم این اوضاع بهبودهایی در شرایط مردم کارگر محتمل به نظر میرسد، توصیه میشود که نمایندگان از دادن رأی خودداری کنند، اما بی هیچ کم و کاستی مواضع سوسیالیستی را پیش بکشند. و بالأخره، در آن موارد استثنایى که گروه تشخیص میدهد که باید به ماده خاصی رأی مثبت بدهد، توصیه میشود که این کار بدون مشورت با نمایندگان کمیته مرکزی، و در صورت امکان، سازمانهای حزب در شهرهای اصلی، صورت نگیرد.
آلترناتیو دوم
در مورد مسأله بودجه، کنفرانس این نظر را دارد که راى دادن به کلیّت بودجه از نظر اصولی غلط است.
این هم غلط است که به اقلامی از بودجه دولت طبقاتی رأی تأیید داده شود که به ابزارهای سرکوب تودهها (نیروهای نظامی و غیره) اعتبار و بودجه اختصاص میدهند.
در رأی مثبت دادن به رفرمها یا اقلامی از مخارج که مربوط به مقاصد فرهنگی هستند، نقطه عزیمت باید اصول برنامهمان باشد که میگوید میگوید سوسیال-دمکراتها رفرمهایی را که به پلیس و بوروکراسی نقش اختیارداری و کفالت بر طبقات کارگر میدهند، مردود میدانند.
در موارد خاصی که، علیرغم شرایط عمومی، بهبودی در شرایط مردم کارگر اندکی محتمل است، توصیه میشود که نمایندگان از رأی دادن امتناع کنند و دلائل امتناعشان را اثباتاً اعلام کنند.
و بالأخره، در آن موارد استثنائی که بی هیچ تردیدی به نفع کارگران خواهد بود، رأی مثبت دادن به یک بند خاص مجاز است، اما توصیه میشود که اعضای گروه با نمایندگان کمیته مرکزی و حزب و بدنه اتحادیههاى صنفی مشورت کنند.
تاریخ نگارش ٢٦-٢٥ دسامبر ١٩٠٨ (٨-٧ ژانویه ١٩٠٩)
٤. اصلاحیه برای انضمام به قرار مربوط به "گروه سوسیال-دمکراتیک در دوما"
... بعلاوه تشخیص این است که فقط خودِ گروه که مجبور است در شرایط بینهایت ارتجاعی دوما کار کند، بخاطر همنظر نبودنش قابل ملامت نیست، بلکه تا حدودی همه سازمانهای حزب و کمیته مرکزیش هم که تا حال همه آنچه را که برای سازماندهی کار حزب در دوما بر اساس خطوطی درست لازم و ممکن است انجام ندادهاند، در این ملامت شریک اند.
تاریخ نگارش ٢٦-٢٥ دسامبر ١٩٠٨ (٨-٧ ژانویه ١٩٠٩)
٥. بلشویکها اعلام میکنند
بیان حقایق
با رجوع به بیانات 'دان' درباره توافقات بین گروههایی در صفوف 'بلشویکها'، این را ثبت میکنیم که توافقات ما توافقاتی است بین حزبیهایی که در حزب کار میکنند و برای ارگانهای حزب مینویسند، در حالی که منشویکها، هم در قرارشان و هم در فعالیتهایشان، وارد توافقاتی بین حزبیها و غیرحزبیهایی میشوند که در خفا علیه حزب، برای انحلالش کار میکنند و سیاستی مبتنی بر اپورتونیسم را پیش میبرند که در هیچ حزب سوسیال دمکراتیک اروپایی سابقه نداشته است.
تاریخ نگارش ٢٦ دسامبر ١٩٠٨ (٨ ژانویه ١٩٠٩)
توضیحات
[١]
پنجمین کنفرانس (سراسری) ح.س.د.ک.ر. از ٢٧-٢١ دسامبر ١٩٠٨(٩-٣ ژانویۀ ١٩٠٩) در پاریس برگزار شد. در جریان این کنفرانس نگرش بلشویکی غالب بود. نمایندگان بزرگترین واحدهای حزبی مثل سن پترزبورگ، اورال، قفقاز، مسکو و ناحیۀ صنعتی مرکزی و حزب سوسیال دمکرات لهستان و بوند. ١٦ نماینده دارای رأی قاطع شامل ٥ بلشویک، ٣ منشویک، ٥ سوسیال دمکرات لهستانی و ٣ بوندیست بودند. لنین به نمایندگی از کمیتۀ مرکزی حضور یافت.
محور سراسر کنفرانس مبارزه در دو جبهه بود – علیه انحلالطلبی منشویکی و «انحلالطلبان چپ» و اتزوویستها و التیماتومیستها.
کنفرانس پیشنهاد لنین را مبنی بر محکوم کردن انحلالطلبی پذیرفت و از تمام شاخههای حزب خواست که مبارزۀ قاطعی علیه انحلال حزب، به راه اندازند.
از نظر اینکه لنین اغلب به قرار کنفرانس دربارۀ انحلالطلبان استناد میجوید، ما از متن، نکتۀ دوم قطعنامۀ «دربارۀ گزارشات» را نقل میکنیم:
«مطابق این واقعیت که در مکانهایی مشاهده شده که گروهی از روشنفکران حزب تلاش میکنند سازمان فعلی ح.س.د.ک.ر. را منحل کرده و به هر قیمت آنرا عوض کنند – حتی به قیمت روی برتافتن صریح از برنامه، تاکتیکها و سنن حزب، از طریق یک سازمان سست که بطور قانونی عمل میکند – کنفرانس لازم میداند مبارزهای با استواری تمام، مبارزهای ایدئولوژیک و تشکیلاتی علیه انحلال حزب صورت گیرد و از تمام کارگران وفادار به حزب – قطع نظر از فراکسیونها و جریانات – میخواهد که مقاومتی پرتوان در مقابل چنین تلاشهایی به خرج دهند.»
لنین اهمیت فوق العادهای برای کنفرانس قائل بود و آنرا به عنوان «نقطۀ عطف» در تکامل حزب در دوران ارتجاع پس از انقلاب ٧-١٩٠٥، توصیف میکرد. بر پایۀ قرارهای کنفرانس، بلشویکها مبارزۀ موفقیت آمیزی را علیه انحلالطلبی منشویکی و علیه اتزوویسم و التیماتومیسم هدایت کردند.
[٢]
صدهای سیاه: دسته جات سلطنت طلبی که پلیس تزاری برای مبارزه با جنبش انقلابی، سازمان میداد. آنها به انقلابیون سوء قصد میکردند، روشنفکران مترقی را مورد حمله قرار میدادند و یهودیان را کشتار میکردند.
[٣]
کودتای ٣(١٦) ژوئن ١٩٠٧: کودتایی ارتجاعی که توسط آن دولت دومای دولتی دوم را منحل و قوانین انتخابات را تغییر داد. قانون انتخاباتی جدید بطور قابل ملاحظهای نمایندگان مالکین و بورژوازی صنعتی و تجاری را در دوما افزایش داد. تعداد نمایندگان دهقان، کارگر و غیر روس را که قبل از آن هم اندک بود، به شدت کاهش داد.
نمایندگان لهستان و قفقاز به صفر رسیدند. دومای سوم که بر پایۀ این قانون در نوامبر ١٩٠٧ تشکیل شد، مرکب از صدهای سیاه و کادتها بود.
کودتای سوم ژوئن آغاز کنندۀ دوران ارتجاع استولیپینی (که به نام این نخست وزیر معروف شد) بود که به نام «رژیم سه ژوئن» یا «دوران سه ژوئن» شناخته شد.
[٤]
اکتبریستها یا اتحاد هفت اکتبر: حزب ضدانقلابی بورژوازی صنعتی بزرگ و مالکان بزرگ که زمینهایشان را به طریق سرمایهداری اداره میکردند. این حزب در نوامبر ١٩٠٥ پس از انتشار «بیانیۀ ١٧ اکتبر» تزار ایجاد شد. در این بیانیه تزار که از انقلاب به هراس افتاده بود، قول داد که «حقوق مدنی» مردم و قانون اساسی را تأمین کند. اکتبریستها از بیانیه استقبال کردند و از سیاستهای داخلی و خارجی حکومت تزاری، بی قید و شرط حمایت میکردند. رهبران اکتبریست یکی آ.گوچکوف از صاحبان صنایع بزرگ و دیگری م.رودزیانکو صاحب زمینهای وسیع بود.
[٥]
قانون ٩ نوامبر: در ٩(٢٢) نوامبر ١٩٠٦، استولیپین نخست وزیر قانون ارضی ای ارائه داد که دهقانان را قادر میساخت که از کمونهای روستایی خارج شوند و ملک دهقانی مربوط به خود را ایجاد کنند. این قانون استفادۀ کمونی (مشاع) از زمین را تضعیف میکرد. به دهقان گفته میشد که قطعه زمینی را که به عنوان عضو کمون در اختیار داشت، به مالکیت خصوصی خود درآورده و از کمون خارج شود. او میتوانست سهم خود را بفروشد، کاری که تا آن زمان ممنوع بود. قانون ارضی استولیپین به نفع قشر بالای کولاک دهات ولی کاملا برای تهیدستان دهات خانمان برانداز بود. هدف آن، ایجاد پشتیبانی محکمی برای حکومت تزار در دهات، در قالب کولاکها بود.
[٦]
قطعنامههای کنفرانسهای لندن و اشتوتگارت.
اشارهای است به: ١- قطعنامهای که در کنگرۀ سوسیالیست بین الملل لندن(١٨٩٦) دربارۀ «سیاست اقتصادی طبقۀ کارگر» تصویب شد و در آن بر اهمیت مبارزۀ اقتصادی طبقۀ کارگر و اتحادیههای صنفی برای بالا بردن آگاهی طبقاتی کارگران و ساختن یک نیروی سیاسی از آنها، تأکید شده است. ٢- قطعنامهای که در کنگرۀ سوسیالیست بین الملل اشتوتگارت(١٩٠٧) دربارۀ «روابط بین حزب سوسیالیست و اتحادیۀ صنفی» تصویب شد و در آن نیاز به روابط پایدار و نزدیک بین اتحادیههای صنفی و احزاب سوسیالیست، مورد تصدیق قرار گرفت.
[٧]
رهنمودهایی برای کمیتۀ تشکیلات: در پنجمین کنفرانس (سراسری) ح.س.د.ک.ر. مهمترین بحث دربارۀ مسائل تشکیلاتی انجام شد. سه قطعنامه پیشنهاد گردید – یکی توسط بلشویکها، دیگری توسط منشویکها و سومی توسط بوندیستها. عمده بحث حول نظرگاهی که در مورد امکانات قانونی، رابطه بین کار علنی و غیرعلنی و نحوۀ برخورد به عناصر انحلالطلب باید اخذ میشد، متمرکز گردید. قطعنامۀ منشویکی بطور کامل و قاطع رد شد. قطعنامۀ بوندیستی از آنجایی که بوندیستها از خط لنین حمایت کردند، به رأی گذاشته نشد. تصمیم گرفته شد کمیتهای انتخاب شود تا قطعنامهای راجع به تشکیلات تنظیم کند. کنفرانس پیشنهاد لنین را پذیرفت و «رهنمودهایی دربارۀ مسایل تشکیلاتی» تصویب شد.
- پیشنهادهای شماره ١ و ٢ لنین در این متن، عین ترجمهای است که رفیقی با نام "دوست شما" در تاریخ ١٤ مارس ٢٠١٣ برای این سایت فرستادهاند. بقیه را خود این سایت ترجمه و تکمیل کرده است.—آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L1705fa.html
|