Farsi    Arabic    English   

دربارۀ «ماهیّت» انقلاب روسیه

و. ای. لنین


روزنامۀ کادتی رچ[١] در یک سرمقالۀ اخیرش اعلام می‌کند ماهیّت را از در بیرون برانید و او از پنجره به داخل می‌پرد. باید روی این اعتراف ارزشمند ارگان رسمی لیبرالهای ضدانقلابی ما تأکید خاصی شود، زیرا مطلب مورد اشاره ماهیّت انقلاب روسیه است. و نمی‌توان به اندازۀ کافی بر نیرویی که حوادث با آن دیدگاه اساسی بلشویسم را دربارۀ این «ماهیّت» انقلاب بورژوایی دهقانی تصدیق می‌کنند، که تنها می‌تواند در مخالفت با لیبرالیسم بورژوایی ضدانقلابی متزلزل و مردد پیروز شود، تأکید کرد.

در آغاز سال ١٩٠٦، قبل از دومای اول، آقای استرووه نوشت: «دهقان در دوما یک کادت خواهد بود.» در آن زمان این اظهار جسورانۀ لیبرالی بود که هنوز خواب تجدید تربیتِ موژیک برای تبدیلش از سلطنت‌طلبی ساده‌لوح به حامی اپوزیسیون را می‌دید. آن در زمانی بود که روسکویه گوسودارستوو[٢]، ارگان دیوان‌سالاری، روزنامۀ نوکران آقای ویته، به خوانندگان اطمینان می‌داد که «موژیک به ما کمک خواهد کرد»، یعنی ثابت خواهد شد که آن نمایندگی کردن گستردۀ دهقانان برای حکومت خودکامه مطلوب است. چنین عقایدی آن روزها (روزهای دور! دو سال کامل ما را از آنها جُدا می‌کنند!) به حدی رایج بودند که حتی در سخنرانی‌های منشویکی در کنگرۀ استکهلم[٣] تذکراتی از نوع آنها بوضوح شنیده می‌شدند.

اما دومای اول این توهمّات سلطنت‌طلبان و توهمّات لیبرالها را کاملاً زدود. نادان‌ترین، عقب‌مانده‌ترین و از نظر سیاسی بی‌تجربه‌ترین موژیک تشکل‌نیافته نیز ثابت کرد که به نحو غیر قابل مقایسه‌ای چپ‌تر از کادتها است.[٤] مبارزۀ کادتها علیه «روحیۀ ترودویکی» و سیاست ترودویکی[٥] محتوای عمدۀ «فعالیت» لیبرالی در طول دو دومای نخست را تشکیل می‌داد. و پس از انحلال دومای دوم، آقای استرووه – که در میان لیبرالهای ضدانقلابی فردی جلوافتاده بود – با نثار ترودویکها کردن قضاوتهای خشمگینانه‌اش، و اعلام جنگی صلیبی علیه رهبران «روشنفکر» دهقانان که «ادای رادیکالها را درمی‌آوردند»، ورشکستگی کامل لیبرالیسم را بیان می‌کرد.

تجربۀ دو دوما لیبرالیسم را به یک شکست مفتضحانۀ کامل کشاند. در «رام کردن» موژیک موفق نشد. در معتدل، سربزیر و آماده کردنش برای سازش با حکومت خودکامۀ زمینداران موفق نشد. لیبرالیسم وکلا، پروفسورها و دیگر زباله‌های روشنفکری نمی‌توانست خودش را با دهقانان «ترودویک» «وفق دهد». معلوم شد که از نظر سیاسی و اقتصادی بسیار عقب‌تر از آنهاست. و تمام اهمیت تاریخی نخستین مرحلۀ انقلاب روسیه می‌تواند چنین جمعبندی شود: لیبرالیسم تاکنون بطور قطعی ماهیّت ضدانقلابیش و ناتوانیش در رهبری انقلاب دهقانی را نشان داده است؛ دهقانان هنوز کاملاً نفهمیده‌اند که فقط با پیمودن راه انقلاب و جمهوری، تحت رهبری پرولتاریای سوسیالیست است که یک پیروزی حقیقی دست یافتی است.

ورشکستگی لیبرالیسم به معنی پیروزی زمینداران مرتجع بود. امروز، لیبرالیسم که توسط آن مرتجعین مرعوب شده، مرتجعین تحقیرش می‌کنند و به رویش تف می‌اندازند و بندۀ مقّید مضحکۀ مشروطه‌طلبانه استولیپین گشته، هر از چند گاهی اشکی برای گذشته می‌ریزد. البته مبارزه علیه روحیۀ ترودویکی سخت بود، به نحو تحمل‌ناپذیری سخت بود. ولی ... با این وجود ... اگر آن روحیه دوباره برخیزد، ما برای بار دوم پیروز نمی‌شویم؟ آیا آنگاه نقش دلّال را موفقیت‌آمیزتر بازی نخواهیم کرد؟ آیا پیوتر استرووه بزرگ و معروف ما حتی قبل از انقلاب ننوشت که احزاب میانه همیشه از تند شدن مبارزه بین دو انتها منتفع می‌شوند؟

و اینک، لیبرالها که در مبارزه با ترودویکها خسته شده‌اند، در بازی با مرتجعین کارت احیای روحیۀ ترودویکی را رو می‌کنند! رچ در همان سرمقاله‌اش می‌نویسد «لوایح زمین که اخیراً توسط دهقانان راست‌گرا و روحانیون به دوما ارائه شده‌اند، روحیۀ قدیمی ترودویکی را آشکار می‌کنند: ترودویکی و نه کادتی.» «یک لایحه متعلق به دهقانان است و توسط ٤١ عضو دوما امضا شده است. دیگری متعلق به مقامات کلیسا است. اولی از دومی رادیکال‌تر است، اما دومی نیز، در برخی جنبه‌ها [به رچ کادتی گوش کنید!] از پیش‌نویس اصلاحات ارضی کادتی بسیار جلوتر می‌رود.» پس از همۀ تصفیه کردن انتخاب کنندگان که در تطابق با قانون رسوای ٣ ژوئن در دستور کار قرار گرفته و انجام شده است، لیبرالها مجبورند اعتراف کنند که این حقیقت (همانطور که ما در شمارۀ ٢٢ پرولتاری اشاره کردیم) نه بر یک تصادف بلکه بر ماهیّت انقلاب روسیه دلالت دارد.[*]

رچ می‌نویسد که دهقانان ذخیرۀ زمینی قابل توزیع، نه به مفهوم یک واسطۀ انتقال دهنده، «بلکه به مفهوم یک نهاد دائمی» دارند. کادتها به این معترفند، ولی با فروتنی دربارۀ این حقیقت که خودشان در فاصلۀ بین دومای اول و دوم ذخیرۀ زمینی قابل توزیع را از برنامه‌شان بیرون انداختند (یعنی، به این یا آن روش، با پذیرفتن ملی کردن زمین) و دیدگاه گورکو[٦] را اتخاذ کردند، یعنی مالکیت خصوصی کامل زمین، سکوت می‌کنند.

رچ می‌نویسد که دهقانان زمین را با یک ارزشگذاری منصفانه می‌خرند (یعنی، به سبک کادتی) ولی – و این یک «ولی» مهم است – ارزشگذاری قرار است توسط نهادهای ارضی محلی «که توسط کل جمعیت محل مورد بحث انتخاب می‌شوند» انجام شود.

و یک بار دیگر کادتها مجبورند دربارۀ یک جنبه ساکت بمانند. آنها مجبورند دربارۀ این حقیقت که این انتخاب توسط کل مردم آشکارا شبیه لایحۀ «ترودویکی» معروف در دومای اول و دوم است – لایحه‌ای که خواستار کمیته‌های محلی ارضی انتخاب شده بر اساس حق رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی بود – ساکت بمانند. آنها مجبورند دربارۀ اینکه چطور لیبرالها در دو دومای اول مبارزه‌ای چندش‌آور را علیه این لایحه، که تنها لایحۀ ممکن از دیدگاهی دمکراتیک بود، انجام دادند، ساکت بمانند: با چه خفتی چرخیدند و تاب خوردند، خواستند از کرسی خطابۀ دوما هر چیزی که در مطبوعاتشان گفته بودند – در سرمقالۀ رچ که بعدها توسط میلیوکف تجدید چاپ شد («یک سال مبارزه»)، در پیش‌نویس کوتلر و مقالۀ چوپروف («مسئلۀ ارضی» کادتی، شمارۀ ٢) – را نگویند. و چیزی که در مطبوعاتشان به آن اعتراف کردند این بود که به عقیده‌شان کمیته‌های ارضی محلی باید از تعداد مساوی نمایندگان دهقانان و زمینداران، بعلاوۀ یک نمایندۀ دولت به عنوان طرف ثالث، تشکیل شوند. به کلامی دیگر، کادتها موژیک را به زمیندار می‌فروشند، بدین سان که تضمین می‌کنند در همه جا دومی اکثریت خواهد داشت (زمینداران به اضافۀ نماینده‌ای از حکومت خودکامۀ زمینداران همیشه در مقابل دهقانان در اکثریت هستند).

ما مجبور بودن فریبکاران لیبرالیسم بورژوایی پارلمانی به ساکت ماندن دربارۀ تمام اینها را درک می‌کنیم. البته، آنها اشتباه می‌کنند که می‌پندارند کارگران و دهقانان احتمالاً این مهم‌ترین نکات برجسته را در راه انقلاب روسیه فراموش خواهند کرد.

حتی مقامات کلیسا – آن فوق ارتجاعیون، آن تاریک‌اندیشان صد-سیاهی که به صورت هدفمند توسط حکومت حفظ می‌شوند – در لایحه ارضی‌شان از کادتها جلوتر رفته‌اند. حتی آنها شروع به صحبت دربارۀ پایین آوردن «قیمتهای مصنوعاً متورم شده» زمین و دربارۀ یک مالیات بر زمین مترقی، که در آن دارایی‌هایی که از حد استاندارد برای امرار معاش فراتر نمی‌روند از پرداخت مالیات معاف خواهند بود، کرده‌اند. چرا کشیش ده – آن پلیس مذهب ارتدکس رسمی – ثابت کرد که بیشتر از بورژوازی لیبرال در طرف دهقان قرار دارد؟ زیرا کشیش ده باید کنار دهقان زندگی کند، به هزار شیوۀ مختلف وابسته به او باشد، و گاهی – نظیر هنگامی که کشیش‌ها به زراعت در مقیاس کوچک بر زمینهای کلیسا می‌پردازند – حتی خودش در جایگاه دهقان قرار داشته باشد. کشیش ده باید از پلیسی‌ترین دوما به ده خودش برگردد: و هر چقدر هم که ده توسط هیئتهای تنبیهی اعزامی استولیپین و مستقر کردن طولانی‌مدت سربازان تصفیه شده باشد، برای کسانی که جانب زمینداران را گرفته‌اند، بازگشتی به آن در کار نیست. پس معلوم می‌شود که مرتجع‌ترین کشیش فروختن دهقان به زمیندار را سخت‌تر از وکیل یا پروفسور روشنفکر می‌بیند.

البته که اینطور است! ماهیّت را از در بیرون برانید و او از پنجره به داخل می‌پرد. ماهیّت انقلاب کبیر بورژوایی در روسیۀ دهقانی چنان است که فقط پیروزی قیام دهقانی، که بدون هدایت پرولتاریا تصورناپذیر است، قادر به رساندن انقلاب به پیروزی در مقابل ضدانقلابی‌گری ذاتی لیبرالهای بورژوا است.

برای لیبرالها فقط این باقی می‌ماند که یا به قدرت روحیۀ ترودویکی باور نداشته باشند – و این هنگامی که عقاید به صورتشان خیره شده‌اند غیرممکن است – و یا ایمانشان را به حُقه‌بازی سیاسی جدیدی سنجاق کنند. و در کلمات پایانی رچ برنامه برای آن حُقه‌بازی چنین بیان می‌شود: «تنها تدارک دیدن جدی عملی برای این نوع رفرم [یعنی، اصلاحات ارضی «بر اساس وسیع‌ترین پایۀ دمکراتیک»] می‌تواند بیماری تلاشهای رؤیاپردازانۀ مردم را درمان کند.» این نوشته می‌تواند چنین خوانده شود. عالیجناب استولیپین، شما حتی با تمام چوبه‌های دار و قوانین سوم ژوئن‌تان بیماری «روحیۀ رؤیاپردازی ترودویکی» مردم را «درمان» نکرده‌اید. اجازه دهید ما فقط یک بار دیگر تلاش کنیم. ما قول وسیع‌ترین اصلاحات دمکراتیک را به مردم می‌دهیم، و در عمل آنها را به وسیلۀ خریدن زمین از زمینداران و اهدای اکثریت به آنان در نهادهای ارضی محلی «درمان» خواهیم کرد!

ما هم به نوبۀ خود از آقایان میلیوکوف، استرووه و شرکا بخاطر شوقی که با آن بیماری «رؤیاپردازی» مردم را به روشهای مسالمت‌آمیز مشروطه‌طلبانه «درمان» می‌کنند، از ته قلبهایمان متشکریم. آنها درمانش می‌کنند و به احتمال قوی، درمان نهایی اثربخش را انجام می‌دهند.

پرولتاری، شماره ٢٧
٢٦ مارس (٨ آوریل) ١٩٠٨


توضیحات

[١] رچ Rech (سخن) – روزنامۀ ارگان مرکزی حزب مشروطه‌طلب-دمکرات که از فوریۀ ١٩٠٦ در سن پترزبورگ منتشر می‌شد. این روزنامه در ٢٦ اکتبر (٨ نوامبر) ١٩١٧ توسط کمیتۀ نظامی انقلابی شورای پتروگراد بسته شد.

[٢] روسکویه گوسودارستوو Russkoye Gosudarstvo (دولت روسیه) – روزنامۀ دولتی تأسیس شده توسط س. ویته که از ١ (١٤) فوریه تا ١٥ (٢٨) مه ١٩٠٦ در سن پترزبورگ منتشر می‌شد.

[٣] کنگرۀ استکهلم – کنگرۀ چهارم (وحدت) ح.ک.س.د.ر. که در استکهلم در ٢٥-١٠ آوریل (٢٣ آوریل - ٨ مه) ١٩٠٦ برگزار شد. ١١٢ نمایندۀ دارای حق رأی که ٥٧ سازمان محلی حزب را نمایندگی می‌کردند و ٢٢ نماینده با حق مشورت در آن شرکت کردند. نمایندگانی از احزاب سوسیال-دمکرات ملی لهستان و لیتوانی، لتونی و بوند نیز حضور داشتند. بسیاری از سازمانهای بلشویکی پس از قیام مسلحانۀ دسامبر ١٩٠٥ توسط دولت در هم شکسته شده بودند و نمی‌توانستند نمایندگانشان را به کنگره بفرستند. منشویکها در کنگره اکثریت داشتند (اگر چه اکثریتی کوچک).

لنین در کنگره دربارۀ مسئلۀ ارضی، اوضاع جاری، تاکتیک در رابطه با انتخابات دوما، قیام مسلحانه و دیگر مسائل صحبت کرد.

برتری داشتن منشویکها در کنگره خصلت تصمیمات آن را معیّن کرد. کنگره در مورد تعدادی از مسائل (برنامۀ ارضی، طرز برخورد با دوما و غیره) قطعنامه‌های منشویکی را پذیرفت. کنگره فرمولبندی لنین را در مورد مادۀ ١ قوانین حزبی مربوط به عضویت در حزب را پذیرفت. عضویت در ح.ک.س.د.ر. را به سازمان غیر روسی سوسیال-دمکرات لهستان و لیتوانی و حزب کارگر سوسیال-دمکرات لیتوانی اعطا کرد، و شرایطی را ایجاد کرد که بوند برمبنای آنها می‌توانست به ح.ک.س.د.ر. بپیوندد.

کمیتۀ مرکزی انتخاب شده در کنگره شامل سه بلشویک و هفت منشویک بود. هیئت تحریریۀ ارگان مرکزی کاملاً از منشویکها تشکیل شده بود.

کار کنگره توسط لنین در گزارشش دربارۀ کنگرۀ وحدت ح.ک.س.د.ر. تحلیل شد (مراجعه نمایید به جلد ١٠ مجموعه آثار لنین، صفحات ٨٢-٣١٧).

[٤] کادتها Cadets – اعضای حزب مشروطه‌طلب-دمکرات، حزب عمدۀ بورژوازی لیبرال-سلطنت‌طلب روسیه. حزب کادت در اکتبر ١٩٠٥ تأسیس شد، اعضایش شامل نمایندگان بورژوازی، فعالین زمستوو از میان زمینداران و روشنفکران بورژوا بودند. پ. ن. میلیوکف، س. ا. مورومتسف، و. ا. ماکلاکف، ا. ی. شینگاریف، پ. ب. استرووه و ف. ی. رودیچف از اعضای برجستۀ آن بودند. کادتها برای گمراه کردن توده‌های زحمتکش خودشان را «حزب آزادی مردم» می‌خواندند. در واقعیت آنها هرگز از مطالبۀ سلطنت مشروطه فراتر نرفتند. آنها مبارزه علیه جنبش انقلابی را وظیفۀ اصلی خود می‌دانستند، و می‌خواستند با تزار و زمینداران فئودال در قدرت سهیم شوند.

طی جنگ جهانی اول کادتها فعالانه از سیاست خارجی تسخیرگرایانۀ دولت تزاری حمایت کردند. آنها طی انقلاب بورژوا-دمکراتیک فوریۀ ١٩١٧ سعی کردند سلطنت را نجات دهند. در دولت موقت بورژوایی مناصب مهمی داشتند و یک سیاست ضدانقلابی را دنبال کردند که مخالف منافع مردم، اما برای امپریالیستهای ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه مطلوب بود. کادتها پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر دشمنان قسم‌خوردۀ حکومت شوروی بودند و در تمام اقدامات مسلحانۀ ضدانقلابی و عملیات نظامی مداخله‌گران شرکت کردند. وقتی مداخله‌گران و گاردهای سفید شکست خوردند کادتها از کشور گریختند و فعالیت ضدانقلابی ضد شوروی‌شان را از خارجه ادامه دادند.

[٥] سیاستهای ترودویکی (مشتق از کلمۀ trud – «کار») – اشاره است به گروه ترودویکی دمکراتهای خرده بورژوا که در آوریل ١٩٠٦ از نمایندگان دهقانان در دوما تشکیل شد. در آغاز کار دوما این گروه ١٠٧ نماینده را متحد کرد. ترودویکها در دومای دوم ١٠٤، در دومای سوم ١٤ و در دومای چهارم ١٠ نماینده داشتند. ترودویکها لغو تمام محدودیتهای طبقاتی و ملی، دمکراتیزه کردن زمستوو و نهادهای خودگردان شهری و معمول‌سازی حق رأی عمومی در انتخابات دوما را مطالبه می‌کردند. برنامۀ ارضی آنها بر اصول نارودنیکی مساوات در داشتن زمین مبتنی بود—تأسیس یک صندوق ذخیره از اراضی قابل تقسیم، متشکل از زمینهای دولت، دربار، و صومعه‌ها و همچنین زمینهای مالکان خصوصی در هر جا که این زمینها از ظرفیت کار جماعت مستقر در آنها، یا اندازه معمول زیادتر باشند؛ در قبال زمینهای تحت مالکیت خصوصی که از صاحبانشان گرفته میشد پرداخت غرامت در نظر گرفته شده بود. به اجرا درآوردن اصلاحات ارضی قرار بود بر عهدۀ کمیته‌های دهقانی محلی باشد.

[٦] و. ای. گورکو V. I. Gurko – معاون وزیر کشور روسیه.

[*] مراجعه نمایید به جلد ١٣ مجموعه آثار لنین، صفحات ٥٩-٤٥٥.

ترجمه جواد راستی پور


lenin.public-archive.net #L1682fa.html