یک «کنگرۀ کارگری»
و. ای. لنین
روزنامۀ تاواریش[١] طی یادداشتی میگوید که رفیق آکسلرود مبارزهای برای یک «کنگرۀ کارگری» به راه انداخته است.[٢] ما هم اطلاعاتی در دست داریم که نشان میدهد منشویکها[٣] چنین مبارزهای را رهبری میکنند. ما فکر میکنیم که بحثهای آزاد در مورد چنین مسائلی وظیفۀ حزبی میباشد. ولی آیا قرار است که مبارزه برای یک کنگرۀ کارگری علنی که توسط برجستهترین منشویکها رهبری میشود از حزب مخفی بماند؟ اگر آکسلرود برای به چاپ رسانیدن نظراتش فاقد امکانات لازم است، میتوانیم ستونهایی از روزنامه مان را در اختیار او بگذاریم.
پرولتاری شمارۀ ١
٢١ اوت ١٩٠٦
مجموعه آثار لنین جلد ١١
[١] تاواریش(رفیق): روزنامۀ بورژوایی که از ١٩٠٦ تا ١٩٠٨ در سن پترزبورگ منتشر میشد؛ اگر چه ارگان رسمی هیچ حزبی نبود، ولی در واقع سخنگوی کادتهای چپ بود. و منشویکها نیز در آن شرکت داشتند.
[٢] فکر تشکیل یک «کنگرۀ کارگری»، که توسط پ.ب. آکسلرود طرح شده و از طرف سایر منشویکها پشتیبانی میشد، عبارت بود از جمع کردن نمایندگان سازمانهای مختلف کارگری در کنگرهای با هدف تدارک دیدن برای یک «حزب کارگری فراگیر» قانونی که سوسیال دمکراتها، سوسیالیست انقلابیها و آنارشیستها را دربر میگرفت. در عمل این به معنای انحلال ح.س.د.ک.ر. بود. کنگرۀ پنجم ح.س.د.ک.ر. (در لندن) قاطعانه ایدۀ منشویکی «کنگرۀ کارگری» را محکوم کرد و اعلام داشت که تبلیغ این ایده برای ارتقاء آگاهی طبقاتی پرولتاریا مضر است. علاوه بر بلشویکها، سوسیال دمکراتهای لهستان و لتونی نیز با ایدۀ «کنگرۀ کارگری» مبارزه کردند.
[٣] منشویکها: اعضای جریان اپورتونیستی جنبش سوسیال دمکراتیک روسیه بوده که به صورت یک گروه خرده بورژوایی اپورتونیست در کنگرۀ دوم حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه در ١٩٠٣ پدید آمدند. آنها را از اینرو منشویک نامیدند که در انتخابات کنگره برای ارگانهای مرکزی حزب، اقلیت (به روسی: منشنستوو) آراء را به دست آوردند؛ از طرف دیگر نمایندگان مارکسیسم انقلابی که پیرو لنین بودند اکثریت (به روسی: بولشینستوو) آراء را به دست آوردند و از آن پس بلشویک نامیده شدند. رهبران منشویک عبارت بودند از ل. مارتف، گ. پلخانف، پ. آکسلرود، و. زاسولیچ، ا. پوترسف و ف. دان. در طول انقلاب ٧-١٩٠٥ منشویکها مخالف داشتن نقش رهبری توسط پرولتاریا در انقلاب بودند؛ آنها خط مشی تبعیت پرولتاریا از بورژوازی را دنبال کردند، نقش انقلابی دهقانان به عنوان متحد پرولتاریا را انکار و مخالف مفهوم انقلاب بورژوا - دمکراتیک که به انقلاب سوسیالیستی تکوین مییابد، بودند. در خلال سالهای ارتجاع، پس از شکست انقلاب، بخش قابل ملاحظهای از منشویکها انحلالطلب شدند – یعنی کوشیدند حزب انقلابی غیرقانونی طبقۀ کارگر را منحل کنند (از این رو انحلالطلب نامیده شدند) و برنامۀ انقلابی و شعارهای انقلابی حزب را رها کردند. در ششمین کنفرانس سراسری (پراگ) که در ژانویۀ ١٩١٢ برگزار شد، انحلالطلبان منشویک به عنوان اشاعه دهندگان نفوذ بورژوازی بر پرولتاریا و درهم شکنندۀ حزب انقلابی، از حزب اخراج شدند.
در طول جنگ جهانی امپریالیستی اول (١٨-١٩١٤) منشویکها سوسیال شووینیست و حامی جنگ غارتگرانه شدند.
پس از سرنگونی استبداد تزاری در ١٩١٧، منشویکها بطور کامل از دولت موقت بورژوازی پشتیبانی کردند. پس از انقلاب اکتبر بدل به حزب ضدانقلاب شدند و در توطئهها و طغیانها برای سرنگونی حکومت شوروی، شرکت کردند.
- این متن، عین ترجمهای است که رفیقی با نام "دوست شما" در تاریخ ١٤ مارس ٢٠١٣ برای این سایت فرستادهاند.—آرشیو عمومی لنین
lenin.public-archive.net #L1529fa.html
|
|