Farsi    Arabic    English   

بگذارید کارگران تصمیم بگیرند

و. ای. لنین


پرولتاریای سوسیال-دمکرات روسیه، و بخصوص سن پترزبورگ، با مسئلۀ بسیار مهم چگونگی به پیش بردن کارزار سیاسی فوری در رابطه با دومای دولتی مواجه شده است. ناگفته پیداست که حزب سوسیال-دمکرات متحد تنها می‌تواند این مسئلۀ کارزار فوری را در چارچوب قطعنامۀ کنگرۀ وحدت مورد بحث قرار دهد.

پرولتاریای سوسیال-دمکرات سن پترزبورگ دو برنامه برای کارزار در مقابلش دارد: یکی در قطعنامۀ کمیتۀ مرکزی، و دیگری در قطعنامۀ کمیتۀ سن پترزبورگ. این دو قطعنامه[۱] قبل از این در وپریود (شمارۀ ۲) منتشر شده‌اند[۲]، و اکنون ما پیشنهاد می‌کنیم که تفاوت مواد در بین آنها مورد بحث قرار بگیرد. نکتۀ اصلی در قطعنامۀ کمیتۀ مرکزی چنین است: «ما از دوما در همۀ گامهایی که به سوی سرنگون کردن کابینۀ کنونی و جایگزین کردن آن با یک کابینۀ منصوب شده توسط دوما است حمایت خواهیم کرد، زیرا ما در چنین تغییری شرایط مطلوب برای تشکیل شدن یک مجلس مؤسسان را می‌بینیم.» قطعنامۀ کمیتۀ سن پترزبورگ چیزی دربارۀ حمایت کردن از چنین مطالبه‌ای نمی‌گوید؛ بر رفتار بیدادگرانۀ دولت، بر ناتوانی دوما، بر نیاز گروه ترودویکی به متوسل شدن به مردم، بر ناگزیری یک مبارزۀ جدید و مشترک توسط کارگران و دهقانان تمرکز می‌کند.

بنابراین نکتۀ اصلی در مسئله این است که آیا ما باید از گامهای دوما به سوی تشکیل دادن یک کابینۀ کادتی حمایت کنیم یا نه. قطعنامۀ کمیتۀ مرکزی در خصوص این نکته مبهم است، و دربارۀ یک «کابینۀ منصوب شده توسط دوما» صحبت می‌کند. ولی همگان می‌دانند، و کل مطبوعات لیبرال-بورژوا بر آن تأکید می‌کند، که مطلب واقعاً مورد بحث انتصاب یک کابینۀ قابل قبول برای دوما، به عبارت دیگر، یک کابینۀ کادتی، توسط قدرت عالی است. و این تنها چیزی است که قطعنامۀ کمیتۀ مرکزی از نظر توده‌های وسیع طبقۀ کارگر اضافه دارد.

آیا پرولتاریای سوسیال-دمکرات می‌تواند از مطالبۀ اینکه قدرت عالی یک کابینۀ کادتی را منصوب نماید حمایت کند؟ نه، نمی‌تواند. یک کابینۀ کادتی تنها می‌تواند در نتیجۀ یک معامله بین اتوکراسی و بورژوازی لیبرال علیه کارگران سوسیالیست و دهقانان انقلابی منصوب گردد. البته، سوسیال-دمکراتها بیشترین بهره را از موقعیت جدیدی که توسط چنین معامله‌ای ایجاد می‌شود خواهند برد. اگر این معامله حتی بطور موقتی شرایط بهتری را برای مبارزه جهت آزادی و سوسیالیسم ایجاد کند، آنها با دقت تاکتیکهایشان را می‌سنجند. ما هر آنچه در توان داریم انجام می‌دهیم تا حتی این معاملۀ ضدانقلابی را به چیزی سودمند برای انقلاب تبدیل کنیم. ولی ما نمی‌توانیم از یک معامله بین بورژوازی و بوروکراتها که پشت سر مردم منعقد گشته حمایت کنیم. فراخواندن مردم، یا پرولتاریا، به حمایت کردن از چنین معامله‌ای فقط ذهن‌های آنها را فاسد می‌سازد، حقیقت را دربارۀ ماهیّت این معامله، دربارۀ خطراتی که در بر دارد، و دربارۀ این واقعیت که بورژوازی و بوروکراسی می‌خواهند به وسیلۀ آن فراخواندن یک مجلس مؤسسان را دشوارتر نمایند، از آنها مخفی می‌کند.

ما باید کارگران و دهقانان را فراخوانیم تا از معاملات حمایت نکنند، بلکه بجنگند. تنها تدارک دیدن جدی برای یک نبرد است که می‌تواند واقعاً اتوکراسی را تضعیف کند؛ فقط نبرد می‌تواند تضمین کند هر گامی که اتوکراسی یا بورژوازی برمی‌دارند واقعاً به سود انقلاب تمام می‌شود. قطعنامۀ کمیتۀ مرکزی در اشتباه است. کارگران سوسیال-دمکرات دارای آگاهی طبقاتی نمی‌توانند آن را بپذیرند.

اکنون به مسئلۀ دوم می‌پردازیم. آیا وظیفۀ ما نیست که این قطعنامه را به نام انضباط و تابعیت از کنگره بپذیریم؟ قطعنامۀ پذیرفته شده دربارۀ دومای دولتی توسط کنگرۀ وحدت را بخوانید؛ در آن هیچ چیزی نخواهید یافت که توصیه کند ما باید از مطالبۀ تشکیل شدن یک کابینۀ کادتی حمایت کنیم. در آن یک کلمه هم دربارۀ «حمایت کردن» از دوما وجود ندارد. در زیر متن کامل آن قسمت از قطعنامۀ کنگره که طرز برخورد ما را با خود دوما معیّن می‌کند نقل می‌شود: «حزب سوسیال-دمکرات باید ۱) مرتباً از همۀ برخوردهایی که بین دولت و دوما رخ می‌دهد، و همچنین برخوردهای داخل خود دوما، به منظور وسعت و عمق بخشیدن به جنبش انقلابی بهره‌برداری کند، و با در نظر داشتن این هدف باید الف) تلاش کند به این برخوردها تا چنان حدودی وسعت و شدت دهد که می‌توان از آنها بمثابه نقاط شروعی برای جنبشهای وسیع توده‌ای جهت سرنگون کردن سیستم سیاسی کنونی استفاده کرد؛ ب) در هر موردی تلاش کند تا وظایف سیاسی جنبش را با مطالبات اجتماعی و سیاسی توده‌های کارگران و دهقانان پیوند دهد؛ ج) توسط تبلیغات وسیع در بین توده‌های مردم به نفع مطالبات انقلابی که قرار است در دومای دولتی مطرح شوند – فشار از خارج بر دوما با هدف انقلابی کردن آن را سازمان دهد. ۲) به چنان شیوه‌ای مداخله کند که این برخوردهای رشدیابنده را وادارد تا الف) نااستواری همۀ احزاب بورژوایی در دوما که مدعی بیان کردن ارادۀ مردم هستند را برای مردم آشکار سازد، و ب) به توده‌های وسیع (پرولتاریا، دهقانان و خرده بورژوازی شهری) کمک کند تا متوجه شوند که دوما بمثابۀ یک نهاد نمایندگی‌کننده کاملاً بیفایده است، و اینکه لازم است یک مجلس مؤسسان ملی فراخوانده شود» و غیره.

از عباراتی که بر آنها تأکید کرده‌ایم پیداست که قطعنامۀ کمیتۀ مرکزی دربارۀ حمایت کردن از مطالبۀ یک کابینۀ کادتی، از هماهنگی با قطعنامۀ کنگره به دور است و در حقیقت آن را نفی می‌کند. مطالبۀ یک کابینۀ کادتی یک مطالبۀ انقلابی نیست. در خدمت آرام و مبهم کردن برخوردها با دوما، و درون دوما قرار دارد؛ مسئلۀ بیفایده بودن دوما را کنار می‌گذارد، و غیره. ما اضافه می‌کنیم که قطعنامۀ کنگره هیچ چیز دربارۀ «حمایت کردن» از دوما نمی‌گوید؛ فقط دربارۀ «اِعمال فشار»، «بهره بردن» و «مداخله کردن» صحبت می‌کند.

استنتاج واضح است. کمیتۀ مرکزی مطلقاً هیچ حقی ندارد که سازمانهای حزبی را به پذیرفتن قطعنامه‌اش به نفع حمایت کردن از مطالبۀ یک کابینۀ کادتی فراخواند. این وظیفۀ هر عضو حزب است که موضعی کاملاً مستقل و انتقادی دربارۀ این مسئله بگیرد و به نفع قطعنامه‌ای که به عقیده‌اش به نحوی صحیح‌تر مشکل را در چارچوب تصمیمات کنگرۀ وحدت حل می‌کند اعلام موضع نماید. سوسیال-دمکراتهای کارگر سن پترزبورگ می‌دانند که اکنون کل سازمان حزبی بر اساسی دمکراتیک ساخته شده است. این بدان معناست که همۀ اعضای حزب در انتخاب مقامات، اعضای کمیته و موارد دیگر شرکت می‌کنند، که همۀ اعضای حزب مسائل مربوط به کارزارهای سیاسی پرولتاریا را مورد بحث قرار داده و درباره‌شان تصمیم می‌گیرند، و اینکه همۀ اعضای حزب خط تاکتیکهای سازمانهای حزبی را معیّن می‌کنند.

ما اطمینان داریم که رفتار پرولتاریای سوسیال-دمکرات سن پترزبورگ نسبت به مسئلۀ حاضر چنین خواهد بود: آن را با جدیّت و دقت، از هر جهت مورد بحث قرار خواهد داد و برای خودش تصمیم خواهد گرفت که آیا مطالبۀ یک کابینۀ کادتی باید مورد حمایت قرار بگیرد یا نه.

کارگران سن پترزبورگ به خودشان اجازه نخواهند داد که از حق‌شان، از وظیفۀ سوسیال-دمکراتیک و حزبی‌شان، با هیچ سفسطه‌ای، به عبارت دیگر، با هر نوع استدلال آشکارا غلطی، محروم شوند. ما بطور خیلی خلاصه به این سفسطه‌ها اشاره می‌کنیم. ل. مارتف در کوریر (شمارۀ ۱۳) می‌گوید: به نام انضباط، کارزار سیاسی کمیتۀ مرکزی را دچار بی‌نظمی نکنید. این سفسطه است. انضباط نمی‌خواهد که یک عضو حزب کورکورانه تمام قطعنامه‌های طرح شده توسط کمیتۀ مرکزی را تصدیق کند. هیچ قاعده‌ای در هیچ جا وجود ندارد که یک سازمان حزبی را موظف به کنار گذاشتن حقش برای داشتن عقیده‌ای برای خودش و تبدیل شدن به یک تصدیق کنندۀ محض قطعنامه‌های کمیتۀ مرکزی کند. ل. مارتف می‌گوید: منشویکها در مورد تحریم تسلیم شدند، حالا شما باید تسلیم شوید. این سفسطه است. همۀ ما تسلیم تصمیمات کنگره شدیم. هیچ یک از ما خواستار ابراز مخالفت با شرکت کردن در انتخابات دوما و تشکیل دادن یک گروه پارلمانی سوسیال-دمکرات نشد. ما مطابق با تصمیم کنگره تسلیم و از تحریم منصرف شدیم. ولی ما حق و وظیفه داریم که، در چارچوب تصمیمات کنگره، با حمایت کردن از یک کابینۀ کادتی، که هیچ کنگره‌ای حکم بر آن نداده است، مخالفت کنیم. ل. مارتف از کل مسئله با کلمات و اشارات رقت‌انگیزی دربارۀ سازمان‌شکنان طفره می‌رود: اما او کلمه‌ای دربارۀ اینکه آیا قطعنامۀ کمیتۀ سن پترزبورگ با تصمیم کنگره تناقض دارد یا نه نمی‌گوید. او هیچ چیز دربارۀ حقوق اپوزیسیون، یعنی، دربارۀ حق هر سازمان حزبی، در داخل حدود ارادۀ کنگره، برای به زیر سؤال بردن تاکتیکهای کمیتۀ مرکزی و تصحیح کردن انحرافات و اشتباهاتش نمی‌گوید. بنابراین ما با آرامش به مارتف پاسخ می‌دهیم سازمان‌شکنان آنهایی هستند که حقوق برحق سازمانهای حزبی را نقض می‌کنند.

ما با آرامش به این حقیقت اشاره می‌کنیم که حتی منشویکها (نامۀ رفیق ولاسوف[۳] به سردبیر را در همین شماره ببینید) مخالف پیشنهاد حمایت کردن از یک کابینۀ کادتی هستند. حتی رفیق ریانشف، در کوریر شمارۀ ۱۳، «گروههای کارگری و ترودویکی» را فرا می‌خواند تا علیه لایحۀ آزادی اجتماعات کادتها «با تمام توانشان مبارزه کنند»، به عبارت دیگر، او تاکتیکهای بلشویکی خالص که مانع حمایت کردن از یک کابینۀ مرکّب از همین کادتها هستند را پیشنهاد می‌کند.

هنگامی که کمیتۀ منطقۀ ویبورگ پیشنهاد می‌کند که فراخوان یک کنفرانس عمومی شهری داده شود که قرار است نمایندگان برای شرکت در آن «صرف نظر از فراکسیون، یعنی، بدون هیچ بحثی» انتخاب شوند – بدون بحث کردن دربارۀ نکتۀ مورد نظر!! – کارگران سوسیال-دمکرات سن پترزبورگ، البته، فقط می‌توانند بخاطر پیشنهادشان به آنها بخندند. کارگران دارای آگاهی طبقاتی هیچگاه دربارۀ یک مسئلۀ مهم بدون بحث تصمیم نمی‌گیرند. نه شکوه‌ها دربارۀ «زبان تند» در بحث، نه ناله‌های ل. مارتف دربارۀ کلمات خشن خاصی که باعث رنجش او شده‌اند، نه تهدیدها به یک انشعاب که توسط او، یا هر کس دیگری، بیان شدند، کارگران را از حل و فصل مسئله توسط خودشان باز نخواهد داشت. تهدید به یک انشعاب، برانگیختن یک انشعاب، حقه‌ای است که شایستۀ یک سوسیال-دمکرات نیست، و تنها می‌تواند باعث خشنودی بورژوازی گردد (شمارۀ ۲۹ نشریۀ دوما را ببینید). کارگران توسط رأی اکثریت تصمیم خواهند گرفت که آیا از یک کابینۀ کادتی حمایت شود یا نه. و آنها اطمینان حاصل خواهند کرد که هیچ کس، حتی کمیتۀ مرکزی، جرأت خنثی کردن تصمیماتی که آنها بطور کاملاً آزادانه، مستقلانه و برحق، برمبنای تصمیمات کنگرۀ وحدت، می‌گیرند را به خود ندهد.


وپریود، شمارۀ ۶
۱ ژوئن ۱۹۰۶
انتشار بر طبق متن وپریود
مجموعه آثار لنین، جلد ۱۰


توضیحات

[۱] به صفحات ۸۲-۴۸۱ از جلد ۱۰ مجموعه آثار لنین مراجعه نمایید.– ویراستار.

[۲] وپریود Vperyod (به پیش) – یک روزنامۀ قانونی بلشویکی که در سن پترزبورگ از ۲۶ مه (۸ ژوئن) ۱۹۰۶ به بعد، بجای روزنامۀ ولنا Volna ، که توسط دولت توقیف شد، منتشر می‌شد. لنین نقش هدایت کننده در روزنامه را داشت. از بین نویسندگان آن می‌توان به م. س. اولمینسکی، و. و. وروفسکی و ا. و. لوناچارسکی اشاره کرد. روزنامه تحت پیگرد پلیس قرار گرفت؛ پس از شمارۀ ۱۷ در ۱۴ (۲۷) ژوئن ۱۹۰۶ توقیف شد و روزنامۀ بلشویکی اکو Ekho کارش را ادامه داد.

«قطعنامۀ (II) کمیتۀ سن پترزبورگ ح.ک.س.د.ر.» به شکل کوتاه شده در وپریود منتشر شد.

[۳] ولاسوف Vlasov – ا. ای. ریکوف.

- ترجمه: جواد راستی‌پور
- بجای «حکومت خودکامه» در متن اصلی ترجمۀ فارسی، «اتوکراسی» autocracy گذاشته شد.-آرشیو عمومی لنین


lenin.public-archive.net #L1494fa.html