اتوکراسی در حال مرگ و ارگانهای جدید حاکمیت مردمی[١]
و. ای. لنین
قیام تفوق مییابد. بر ناتوانی، سردرگمی و فروپاشی دولت مستبد ویته افزوده میشود. سازمانیابی متنوعترین گروهها، بخشها و طبقات مردم، سازمانیابی نیروهای انقلابی و ضدانقلابی از نظر وسعت و عمق رشد میکند.
اوضاع در زمان حال چنین است. میتواند در این کلمات بیان شود: سازمانیابی و بسیج انقلاب. نبردهای زمینی در ورونژ Voronezh و کییِف Kiev پشت سر نبرد دریایی در سواستوپول Sevastopol میآیند. در کییِف ظاهراً قیام مسلحانه گامی به جلو برمیدارد، گامی به سوی ادغام ارتش انقلابی با کارگران و دانشجویان انقلابی. در هر صورت، این شهادت گزارش مندرج در نشریۀ روس دربارۀ یک گردهمایی ١٦٠٠٠ نفره در مؤسسۀ پلیتکنیک کییِف است، تحت محافظت یک گردان مهندسی از سربازان شورشی.
کاملاً طبیعی است که در این شرایط حتی بورژوازی لیبرال، که از صمیم قلب مایل به رسیدن به توافقی با اتوکراسی است، دارد صبرش را از دست میدهد، ایمانش را به بندباز «کبیر» ویته از دست میدهد، و به چپ چشم میدوزد، در جستجوی نیرویی که قادر به پیشبرد انقلاب باشد، امری که ضرورتی مطلق شده است.
از این نظر، موضعی که نشریۀ روس اتخاذ کرده بسیار آموزنده است. این روزنامه بروشنی میبیند که «حوادث دارند درست همانطور روی هم انباشته میشوند تا به صورت یک بهمن درآیند که قبل از ١٧ اکتبر شدند». بنابراین، از یک طرف، دست به دامن همان رهبران زمستوو میشود که در نمایش سردرگمی، ناتوانی و درماندگی هیچ دستکمی از دولت اتوکراتیک نداشتند. آنها را فرا میخواند که «تأخیر نکنند» و «در حوادث قریبالوقوع نقش» ایفا کنند، تا «به نتیجۀ این حوادث اَشکالی ملایم، با کمترین زیان و بیشترین نفع برای کشور بدهند». از طرف دیگر، همین روس با نشریۀ اسلوو[٢] مخالفت میکند، اعلام میدارد «هیچ کس باور ندارد که دولت کنونی بتواند یک دومای دولتی تحت شرایط حاضر تشکیل دهد». روس اظهار میدارد «اکنون، لازم است به فکر تشکیل دولتی بود که بتواند یک دوما تشکیل دهد.»
بنابراین، تحت فشار پرولتاریای انقلابی، بورژوازی لیبرال قدمی دیگر به سمت چپ برمیدارد. دیروز به چانهزنی با ویته ابراز تمایل میکرد و رأی اعتماد مشروط به او را پذیرفت (در کنگرۀ زمستوو). امروز اعتماد به ویته فرو میریزد، و سرمایه یک دولت جدید را میطلبد. روس پیشنهاد میکند که تمام احزاب آزادیخواه یک شورای ملی ویژه نمایندگان برپا کنند، که یک «ابزار قدرتمند فشار بر دولت، چنانچه خود را هنوز [!!] قادر به فعالیت نشان دهد، و یک ارگان قدرت مردم آمادۀ استفاده، به منظور برعهده گرفتن وظایف دولت بطور موقت در صورت ناتوانی مطلق و سقوط آن» بشود.
به زبان روسی ساده، ارگان قدرت مردم که موقتاً وظایف دولتی را که سقوط کرده بر عهده میگیرد یک دولت موقت انقلابی خوانده میشود. چنین دولتی ناگزیر باید موقت باشد، زیرا قدرتش با تشکیل شدن یک مجلس مؤسسان که تمام مردم را نمایندگی میکند پایان مییابد. چنین دولتی ناگزیر باید انقلابی باشد، زیرا جایگزین دولتی میشود که سقوط کرده، و با حمایت انقلاب این کار را میکند. نفسِ جایگزینی یکی توسط دیگری نمیتواند جز با شیوههای انقلابی انجام شود. چنین دولتی باید یک «ارگان قدرت مردم» بشود، همه جا مطالبات مطرح شده توسط مردم را برآورده کند و یکباره، فوراً و در همه جا تمام «ارگانهای قدرت» صد-سیاهی و اتوکراتیک و قدیمی را با ارگانهای قدرت مردم جایگزین نماید، یعنی، یا با نمایندگان دولت موقت انقلابی و یا با افراد منتخب در همۀ مواردی که انتخابات ممکن است – البته بر مبنای حق رأی همگانی، مساوی، مستقیم و مخفی.
ما از اینکه بورژوازی لیبرال سلطنتطلب به عقیدۀ یک دولت موقت انقلابی رسیده است بسیار خوشحالیم. ما به این دلیل خوشحال نیستیم که باور داریم لیبرالها جانب انقلاب را گرفتهاند، نه به این دلیل که ناگهان شروع به ایمان آوردن به صداقت، ثابتقدمی و پیگیریشان کردهایم. خیر، ما به این دلیل خوشحالیم که این نشانهای آشکار و غیرقابل تردید از قدرت انقلاب است. اگر حتی بورژوازی لیبرال سلطنتطلب متوجه ضرورت یک دولت موقت انقلابی شده است، انقلاب باید به نیروی بزرگی تبدیل شده باشد.
البته، ما فراموش نمیکنیم که لیبرالها بیش از اینکه خواهان برقراری چنین دولتی باشند، میخواهند از آن بمثابۀ وسیلهای برای تهدید کردن اتوکراسی استفاده کنند، درست همانطور که یک مشتری مغازهدار را تهدید میکند که به مغازهای دیگر خواهد رفت. قیمت را پایین بیاور آقای ویته، در غیر این صورت ما به سَمتِ دولت انقلابی موقت، که روی آن «بطوری ملایم» نام «شورای کل نمایندگان» یا «شورای ملی نمایندگان» گذاشته شده، میرویم! فقط این میل به ادامۀ چانهزنی میتواند توضیحدهندۀ بی معنی بودن ظاهری و پوچی اظهار نشریۀ روس مبنی بر ناتوان خواندن دولت ویته برای فراخواندن نمایندگان مردم، و در عین حال گفتن اینکه این دولت ممکن است «خود را هنوز قادر به فعالیت نشان دهد»، باشد.
خیر، آقایانِ اردوی لیبرال، الآن دورانی نیست که در آن چنین حیلههایی بتوانند پیروز شوند یا در آن ریاکاری بتواند مخفی بماند! مردم دارند علیه اتوکراسی میجنگند، که (در ١٧ اکتبر) تنها به این دلیل وعدۀ آزادی داد که آزادی را مسخره و به آن توهین کند. دولت موقت انقلابی ارگان مردمی است که برای آزادی میجنگند. مبارزه برای آزادی علیه دولتی که آزادی را لگدمال میکند (در مرحلۀ مشخصی از پیشرفت این مبارزه) یک قیام مسلحانه است، و این چیزی است که اکنون در روسیه همه جا گام به گام در حال رخ دادن است. یک دولت موقت انقلابی ارگان قیام علیه حکومت است، که تمام کسانی را که به قیام برخاستهاند متحد میکند و رهبری سیاسی قیام را انجام میدهد. از این رو هر کس که دربارۀ امکان و ضرورت یک دولت موقت انقلابی صحبت میکند، و با این حال توافقی با دولت قدیم که باید جایگزین گردد را مجاز میشمارد، یا دارد مسائل را با هم اشتباه میکند یا در حال ارتکاب خیانت است. آقایانی که در روس مینویسید، براستی فقط فکر کنید: آیا واقعاً ممکن است چنان سادهلوحانی در بین حامیان انقلاب وجود داشته باشند که داوطلبانه اشخاص یا نمایندگانی از احزاب را که دولت قدیمی را هنوز «قادر به فعالیت» میدانند و به ملاقات آن رفتن از در پشتی به منظور چانهزدن با آن را ادامه میدهند، به عنوان اعضای یک دولت موقت انقلابی بپذیرند؟ فقط در نظر بگیرید: آیا ارتش روسیه با پذیرفتن مردان جوان وطنپرست اهل منچوری در صفوفش منتفع میشد یا متضرر؟ به احتمال بسیار زیاد ضرر میکرد، زیرا وطنپرستان منچوری روسها را تسلیم ژاپنیها میکردند. مردم انقلابی روسیه نیز همینطور ضرر خواهند کرد چنانچه «وطنپرستان»، وطنپرستانی با اندیشۀ سلطنت طلبانه که کیف پول را میپرستند (یعنی، بورژوازی لیبرال)، آنها را تسلیمِ اتوکراسی ویته کنند.
بگذارید بورژوازی لیبرال دولت موقت انقلابی را فقط به عنوان تهدیدی برای حکومت در نظر داشته باشد. برای پرولتاریای سوسیالیست، برای دهقانان انقلابی، و برای تمام کسانی که به نحوی قاطع و برگشتناپذیر در مبارزه برای آزادی موضعی همراه با آنان میگیرند، استقرار یک دولت موقت انقلابی وظیفهای بزرگ و بسیار مهم است که هر روز مبرمتر میگردد. انقلاب اکتبر، همراه با قیامهای نظامی که به دنبال آن آمدند، آنقدر اتوکراسی را تضعیف کردهاند که ارگانهای قدرتی نوین – متعلق به مردم – بر زمینی که با اعتصاب سیاسی شخم زده شده و با خون قهرمانان آزادی بارور شده، به صورت خودجوش سبز میشوند. این ارگانها احزاب انقلابی و سازمانهای مبارز کارگران، دهقانان و دیگر بخشهای مردم که یک مبارزۀ اصیل انقلابی را به پیش میبرند هستند. این ارگانها ائتلاف پرولتاریای سوسیالیست و خرده بورژوازی انقلابی را در عمل ایجاد میکنند. ما اکنون باید این اتحاد برای مبارزه را گسترش دهیم و تحکیم کنیم، به آن شکل دهیم و استوارش کنیم، تا ارگانهای قدرت نوین برای تکرار ١٧ اکتبری که در پیش داریم آماده شوند، تا تمام مبارزان راه آزادی در سراسر روسیه آنگاه بتوانند با یک برنامۀ مشترک برای تغییرات فوری سیاسی – به نحوی سازمان یافته، منضبط، با آگاهی خوب از هدفشان، با بیرون نگهداشتن همۀ خائنان، متزلزلان و یاوه گویان – پا پیش بگذارند. برای ما نمایندگان پرولتاریای سوسیالیست انقلاب دمکراتیکِ در شرف وقوع فقط یکی از قدمها به سوی هدف بزرگتر، یعنی انقلاب سوسیالیستی است. ما با در نظر داشتن این امر، هیچگاه با احزاب یا گروههای خرده بورژوا ادغام نخواهیم شد، هر چقدر هم که آنها صادق، انقلابی یا قدرتمند باشند؛ ما مطمئنیم که در راه سوسیالیسم، مسیرهای کارگر و خرده مالک در موارد بسیاری ناگزیر از هم جُدا خواهند شد. ولی به نفع سوسیالیسم است که ما اکنون نهایت تلاشمان را بکنیم تا انقلاب دمکراتیک به سریعترین، به کاملترین و به قاطعانهترین شکل ممکن پیروز گردد. با در نظر داشتن این هدف، ما به یک ائتلاف مبارزاتی موقت با تمام نیروهای انقلابی-دمکراتیک خواهیم رسید، و در حال رسیدن به آن هستیم، تا به هدف سیاسی فوری مشترکمان دست پیدا کنیم. برای این هدف است که ما، در حالی که هویّت و استقلال حزبمان را اکیداً حفظ میکنیم، وارد شوراهای نمایندگان کارگران و دیگر انجمنهای انقلابی میشویم. زنده باد ارگانهای نوین قدرت مردم! به ارگان واحد، عالی و پیروزمند حاکمیت مردمی خوش آمدید!
و هنگام جدایی به بورژوازی رادیکال خواهیم گفت: آقایان، شما دربارۀ ارگانهای قدرت مردم گپ میزنید. تنها نیرو است که قدرت را میسازد. در جامعۀ کنونی، فقط مردم مسلح با رهبری پرولتاریای مسلح میتوانند این نیرو را تشکیل دهند. اگر علاقه داشتن به آزادی میتوانست با حرف اثبات شود، احتمالاً باید حتی نویسندگان مانیفست ١٧ اکتبر را حامیان آزادی میخواندیم. ولی اگر باید با عمل اثبات شود، پس تنها چنان عملی در حال حاضر کمک کردن به تسلیح کارگران، کمک کردن به تشکیل و ساختن یک ارتش انقلابی اصیل است. پس انتخابتان را بکنید آقایان: آیا به اتاق پشتی آقای ویته خواهید رفت تا برای ذرههایی از آزادی التماس کنید، تا بر سر محدود کردن آزادی چانه بزنید، یا به «ارگانهای قدرت مردم»، به دولت موقت انقلابی خواهید رفت تا فداکارانه برای آزادی کامل بجنگید؟ انتخاب کنید!
نوایا ژیزن، شمارۀ ١٩
٢٣ نوامبر ١٩٠٥
امضاء : ن. لنین
انتشار بر طبق متن نوایا ژیزن
مجموعه آثار لنین، جلد ١٠
توضیحات
[١]
مقالۀ «اتوکراسی در حال مرگ و ارگانهای نوین حاکمیت مردمی» به صورت جزوهای جداگانه توسط کمیتۀ متحد سازمانهای سوسیال-دمکراتیک نیکلایف در ١٤ (٢٧) دسامبر ١٩٠٥ منتشر شد و در نشریۀ زابایکالسکی رابوچی (کارگرِ ماوراء بایکال Transbaikal) شمارۀ ٢، روزنامۀ کمیتۀ چیتای ح.ک.س.د.ر.، در ١٨ (٣١) دسامبر ١٩٠٥ تجدید چاپ شد.
[٢]
اسلوو Slovo (کلمه) – روزنامهای که در سن پترزبورگ از ١٩٠٦ تا ١٩٠٩ منتشر میشد. این روزنامه متعلق به جناح راست زمستوو بود، در ابتدا (نوامبر ١٩٠٥ تا ژوئیۀ ١٩٠٨) سخنگوی حزب اکتبریست بود و سپس به ارگان حزب مشروطهطلب-سلطنتطلب «نوسازان مسالمتجو»، که عملاً از اکتبریستها قابل تمیز نبودند، تبدیل شد.
+ ترجمه جواد راستیپور
lenin.public-archive.net #L1419fa.html
|