Farsi    Arabic    English   

پاسخ به «یک خواننده»

و. ای. لنین


نامه زیر را هیئت تحریریه دریافت کرده است:

    «در برخورد به مسأله آژیتاسیون [تهییج]، ایسکرا (اگر اشتباه نکنم در شماره ١٣) با اعلامیه‌های تهییجی (جزوات دو سه صفحه‌ای) راجع به موضوعات سیاسی مخالفت میکند. از نظر تحریریه، روزنامه‌ها میتوانند بخوبی جانشین چنین ادبیاتی باشند. روزنامه‌ها البته چیز خوبی هستند. هیچکس هرگز به صرافت انکار این نمیافتد. ولی آیا آنها می‌توانند جای اعلامیه‌هایی را بگیرند که اختصاصاً به قصد پخش وسیع در بین توده‌ها منتشر میشوند؟ تحریریه نامه‌ای از روسیه دریافت کرده است که در آن گروهی از کارگر-آژیتاتورها نسبت به این مسأله اظهار نظر کرده‌اند. جواب ایسکرا به این نامه آشکارا ناشی از یک سوء تفاهم است. مسأله تهییج امروز همانقدر اهمیت دارد که مسأله تظاهرات. از این رو خوبست تحریریه یکبار دیگر به این مسأله بپردازد و این بار به آن دقت بیشتری مبذول دارد.»
    «یک خواننده»

هر کس که زحمت خواندن جواب ما به «کارگران جنوب» در شماره ١٣ ایسکرا به همراه این نامه را به خود بدهد، بسادگی متقاعد میشود که دقیقاً خودِ نویسنده این نامه است که دچار سوء تفاهم است. اصلاً صحبتی از اینکه ایسکرا «مخالف اعلامیه‌های تهییجی» است در میان نبوده؛ هرگز این به فکر هیچ کس خطور نکرده که روزنامه می‌تواند «جایگزین اعلامیه» بشود. نویسنده نامه توجه نکرده است که اعلامیه‌ها در حقیقت همان بیان‌نامه‌های رسمی‌ خطاب به عموم هستند [proclamations]. جای ادبیاتی همچون بیان‌نامه‌ها را هیچ چیز نمی‌تواند بگیرد و بیان‌نامه‌های خطاب به عموم همیشه مطلقاً ضروری خواهند بود — در این باره، هم «کارگران جنوب» و هم ایسکرا متفق‌القول هستند. اما آنها بعلاوه در مورد این مسأله هم که این نوع ادبیات کافی نیست اتفاق نظر داشتند. چنانچه از مسکن خوب برای کارگران صحبت کنیم و در عین حال بگوییم که غذای خوب بتنهایی برای آنها کافی نیست، بعید است به این معنی فهمیده شود که ما مخالف غذای خوب هستیم. مسأله این است که عالیترین شکل نشریات تهییجی کدام است؟ «کارگران جنوب» وقتی که این مسأله را مطرح کردند راجع به روزنامه هیچ حرفی نزدند. البته شاید سکوتشان ناشی از شرایط محلی باشد، ولی ما، گرچه هیچ قصد وارد «مشاجره» شدن با مکاتبه کنندگان را نداشتیم، طبیعتاً نمیتوانستیم این را به آنها یادآوری نکنیم که پرولتاریا هم باید روزنامه خودش را سازمان بدهد، درست همانطور که سایر طبقات مردم کرده‌اند، و اینکه آن کار ناپیوسته و تکه پاره به تنهایی کافی نیست، و اینکه کار همگانی، فعال و مرتب و منظم همه نواحی برای یک ارگان انقلابی، اساسی و حیاتی است.

تا آنجا که به جزوات سه-چهار صفحه‌ای مربوط می‌شود، ما «علیه» آنها چیزی نگفتیم، بلکه صرفاً در مورد عملی بودن طرحِ رشد دادن و تبدیل کردن آنها به نشریاتی منظم‌الانتشار که «بطور همزمان در سراسر روسیه» توزیع شود، ابراز تردید کردیم. اگر اینها سه-چهار صفحه‌ای باشند، در اساس فقط بیان‌نامه خواهند بود. در تمام بخشهای روسیه بیان‌نامه‌های بسیار خوبِ فراوانی داریم که برای خواندن به هیچ وجه سنگین نیستند، هم بیان‌نامه‌های دانشجویی و هم کارگری، که گاهی حجمشان به شش یا هشت صفحه کوچک می‌رسد. یک جزوه واقعاً به زبان ساده و پرخواننده، که قادر باشد حتی یک تک مسأله را برای یک کارگر کاملاً ناآماده توضیح بدهد، احتمالاً اندازه‌اش بسیار بزرگتر خواهد بود و نه امکان و نه ضرورتی خواهد داشت که «بطور همزمان در سراسر روسیه» پخش شود (زیرا اهمیتش فقط اهمیتی گذرا و موضعی نیست). ما در عین حال که بطور تمام و کمال همه انواع ادبیات سیاسی را، چه جدید و چه قدیم، تا آنجا که واقعاً نشریات سیاسی واقعاً خوبی هستند به رسمیت میشناسیم، بر این کار اصرار داریم، نه بر سر ابداع نوعی میانگین از رسانه تهییجی — چیزی بین اعلامیه و جزوه به زبان ساده و پرخواننده، بلکه بر کار ساختن یک ارگان انقلابی که واقعاً شایستگی نام یک ارگان منظم‌الانتشار (که نه یک بار، بلکه دستکم دو یا چهار بار در ماه منتشر میشود) را داشته باشد و ارگانی باشد برای تمام روسیه.

ایسکرا شماره ١٦
اول فوریه ١٩٠٢
مجموعه آثار لنین، جلد ٥

ترجمه محسن فریدنی و ا. صادقی از جزوه‌ «گزیده مقالات درباره نشریات و تشکیلات کارگری» - با پاره‌ای تغییرات.


lenin.public-archive.net #L1082fa.html