بررسی ج. ا. هوبسون. تکامل سرمایه داری مدرن.
و. ای. لنین
ج. ا. هوبسون. تکامل سرمایه داری مدرن. ترجمه از انگلیسی. سن پترزبورگ، ۱۸۹۸. ناشر او. ن. پوپووا. قیمت ۱ روبل و ۵۰ کوپک.
کتاب هوبسون، به معنای دقیق، نه یک مطالعۀ تکامل سرمایه داری مدرن، بلکه یک سری از طرحها است که عمدتاً برمبنای اطلاعات انگلیسی هستند که به تازه ترین توسعۀ صنعتی می پردازد. از این رو، عنوان کتاب تا حدی وسیع است: نویسنده اصلاً به کشاورزی نمی پردازد و بررسی او از اقتصادیات صنعتی، از کامل بودن به دور است. هوبسون، نظیر نویسندگان معروف، سیدنی و بئاتریس وب، نمایندۀ یکی از گرایشهای پیشرفتۀ تفکر اجتماعی انگلیسی است. شیوۀ برخورد او نسبت به «سرمایه داری مدرن» انتقادی است؛ او کاملاً به ضرورت جایگزین کردن آن با یک شکل عالی تر اقتصاد اجتماعی اعتراف می کند و به مشکل تعویض آن، با عمل گرایی معمول یک اصلاح طلب انگلیسی، برخورد می کند. اعتقاد او به نیاز به اصلاح، که بطور تجربی به آن رسیده، بطور عمده، تحت تأثیر تاریخ وضع قوانین کارخانجات در انگلیس، جنبش کارگری انگلیس، فعالیتهای شهرداریهای انگلیسی، و غیره، در این اواخر بوده. هوبسون فاقد دیدگاههای تئوریک خوش بافت و دقیقی است که می توانستند بمثابۀ مبنایی برای برنامۀ اصلاح طلبانۀ او بکار آیند و مشکلات خاص اصلاح را توضیح دهند. از این رو، او هنگامی که به دسته بندی و تشریح آخرین اطلاعات آماری و اقتصادی می پردازد، در بهترین حالتش قرار دارد. از طرف دیگر، هنگامی که او به مشکلات تئوریک کلی اقتصاد سیاسی می پردازد، نشان می دهد که خیلی ضعیف است. خوانندۀ روس حتی این را عجیب خواهد یافت که ببیند نویسندهای با چنین دانش گسترده و آرزوهای عملی که شایستۀ علاقۀ کامل هستند، ناامیدانه، با زحمت و دشواری، به مسائلی نظیر اینکه «سرمایه» چیست، نقش «پس اندازها» چیست، و غیره، می پردازد. این جنبۀ ضعیف هوبسون توسط این حقیقت کاملاً توضیح داده می شود که او جان استوارت میل را بمثابۀ متخصصی بزرگتر از مارکس، که یکی دو بار از او نقل قول می آورد، ولی از قرار معلوم حرف او را اصلاً نمی فهمد یا نمی داند، در اقتصاد سیاسی در نظر می گیرد. نمی توان از کار عظیم ولی بی ثمری که توسط هوبسون در تلاش برای روشن کردن تضادهای اقتصاد سیاسی بورژوایی و حرفهای به هدر داده شده ابراز تأسف نکرد. در بهترین حالت، او به راه حلی که مارکس مدتها پیش ارائه داد نزدیک می شود؛ در بدترین حالت، او دیدگاههای غلطی که در تضادی تند با شیوۀ برخورد او نسبت به «سرمایه داری مدرن» هستند را قرض می گیرد. تأسف آورترین فصل در کتاب او فصل هفتم است: «ماشین آلات و رکود صنعتی». هوبسون در این فصل سعی کرده تا مشکلات تئوریک بحرانها، سرمایۀ اجتماعی و درآمد را در جامعۀ سرمایه داری، و همچنین انباشت سرمایه داری را بررسی کند. عقاید صحیح دربارۀ عدم تناسب تولید و مصرف در جامعۀ سرمایه داری و دربارۀ خصلت آشفتۀ اقتصاد سرمایه داری در زیر تلی از استدلالات مکتبی دربارۀ «پس انداز» (هوبسون انباشت را با «پس انداز» اشتباه می گیرد)، در بین همه نوع کروزئیسم (فرض کنید «یک مرد با ابزار ابتدایی کار می کند، یک افزار پیدا می کند ... غذا ذخیره می کند»، و غیره)، و نظایر اینها، مدفون می شوند. هوبسون علاقۀ زیادی به جداول دارد و در بیشتر موارد با مهارت زیادی از آنها برای به تصویر کشیدن گرافیکی بیانات خود بهره می برد. ولی ایدۀ «مکانیسم تولید» که در جدول او در صفحۀ ۲۰۷ (فصل ۷) ارائه شده تنها می تواند موجب لبخند زدن خوانندهای شود که کمترین آشنایی را با «مکانیسم» واقعی «تولید» سرمایه داری دارد. هوبسون در اینجا تولید را با سیستم اجتماعی تولید اشتباه می گیرد و درکی بی نهایت مبهم از آنچه سرمایه است، از اینکه اجزاء تشکیل دهندهاش چه هستند، و جامعۀ سرمایه داری ضرورتاً به چه طبقاتی تقسیم شده است، را ابراز می دارد. او در فصل هشت اطلاعات جالبی را دربارۀ ترکیب جمعیت مطابق اشتغال، و دربارۀ تغییرات در این ترکیب با گذشت زمان، ذکر می کند، ولی نقص بزرگ در استدلالات تئوریک او دربارۀ «ماشین آلات و تقاضا برای کار» این است که او تئوری «ازدیاد جمعیت سرمایه داری» یا ارتش ذخیره را نادیده می گیرد. از بین فصلهای بهتر نوشتۀ شدۀ کتاب هوبسون آنهایی هستند که او شهرهای مدرن و موقعیت زنان در صنعت مدرن را بررسی می کند. هوبسون با ذکر آمار دربارۀ رشد کار زنان و توصیف کردن شرایط بسیار بدی که این کار تحت آن انجام می شود، به درستی اشاره می کند که تنها امید برای بهبود دادن این شرایط در جایگزین کردن کار خانگی توسط کار کارخانهای است، که منجر به «رابطۀ اجتماعی نزدیک تر» و «سازمان یابی» می شود. بطور مشابه، دربارۀ مسئلۀ اهمیت شهرها، هوبسون هنگامی که اعتراف می کند که آنتی تز بین شهر و روستا با سیستم جامعۀ جمع گرا تضاد دارد، به دیدگاههای کلی مارکس نزدیک می شود. نتیجه گیریهای هوبسون بسیار متقاعد کننده تر می بودند اگر او به آموزشهای مارکس در مورد این مسئله نیز بی توجهی نمی کرد. احتمالاً آنگاه هوبسون به نحو روشن تری بر نقش از لحاظ تاریخی مترقی شهرها و ضرورت ترکیب کردن کشاورزی با صنعت تحت سازماندهی جمع گرای اقتصاد تأکید می کرد. آخرین فصل کتاب هوبسون، «تمدن و توسعۀ صنعتی»، شاید بهترین باشد. نویسنده در این فصل توسط استدلالات بسیار مناسبی احتیاج به اصلاح کردن سیستم صنعتی مدرن در امتداد خط توسعه دادن «کنترل عمومی» و «اجتماعی کردن صنعت» را اثبات می کند. در ارزیابی کردن دیدگاههای تا حدی خوش بینانۀ هوبسون دربارۀ روشهایی که توسط آنها این «اصلاحات» می توانند متحقق شوند، ویژگیهای خاص تاریخ انگلیسی و زندگی انگلیسی باید در نظر گرفته شوند: توسعۀ بالای دمکراسی، غایب بودن میلیتاریسم، قدرت عظیم اتحادیههای صنفی سازمان یافته، سرمایه گذاری رشد یابندۀ سرمایۀ انگلیسی در خارج از انگلیس، که تضاد بین کارفرمایان و کارگران انگلیسی را تضعیف می کند، و غیره.
پروفسور دبلیو. سومبارت در کتاب معروفش دربارۀ جنبش اجتماعی در قرن نوزدهم، در بین سایر چیزها متوجه یک «گرایش به سوی وحدت» (عنوان فصل ششم)، یعنی، یک گرایش جنبش اجتماعی کشورهای مختلف، در اشکال و سایه روشنهای گوناگون آن، به سوی یکسان شدن، و همراه با آن گرایشی به سوی گسترش عقاید مارکسیسم، شد. در مورد انگلیس، سومبارت این گرایش را در این حقیقت که اتحادیههای صنفی انگلیسی به نحو فزایندهای «نقطه نظر صرفاً منچستری» را کنار می گذارند، می بیند. دربارۀ کتاب هوبسون می توانیم بگوییم که تحت فشار مقتضیات زندگی، که به نحو فزایندهای «پیش بینی» مارکس را تأیید می کنند، نویسندگان مترقی انگلیسی شروع به پی بردن به نادقیق بودن اقتصاد سیاسی سنتی بورژوایی و آزاد کردن خودشان از پیش داوریهای آن کردهاند، و ناخواسته به مارکسیسم نزدیک می شوند.
ترجمۀ کتاب هوبسون کاستیهای قابل توجهی دارد.
نوشته شده در آوریل ۱۸۹۹
منتشره در مه ۱۸۹۹
در مجلۀ ناچالو، شمارۀ ۵
امضا: ول. ایلین
انتشار بر طبق متن مجله
مجموعه آثار لنین، جلد ۴
- ترجمه جواد راستیپور
- انتشار بدون مقابله و تغییر ۲۰۲۱/۹/۲۸
lenin.public-archive.net #L1029fa.html
|
|